روایتی از معلم شهید کهگیلویه و بویراحمدی که خود را شاگرد امام حسین(ع) می دانست

شهید دوران تحصیلات ابتدائی رادر زادگاهش با موفقیت پشت سرگذاشت و در همان روستابه دوره راهنمائی راه یافت که بعد از پایان سال دوم راهنمائی عازم دهدشت گردید و پس از اتمام دوره سه ساله راهنمائی با عشق و علاقه که به تعلیم وتربیت داشت ضمن شرکت و موفقیت در آزمون تربیت معلم در15آبان ماه 1362وارد تربیت معلم شهید رجائی گچساران شد.

جنگ تحمیلی و فرمان امام امت مبنی بر تشکیل "ارتش بیست میلیونی "مشوق ثبت نام او در بسیج سپاه پاسداران گچساران بود که در تاریخ6 اسفند سال 62 بعد از طی دوره آموزش نظامی راهی جبهه جنگ حق علیه باطل شد.

شهید رحیمی می گفت "نباید امام را تنها گذاشت" و معتقد بود که "باید راه شهیدان را ادامه داد."

هر وقت که پدرومادرش به او میگفتند، تو با درس خواندن میتوانی در آینده معلم و خدمتگزاری برای جامعه ات باشی ولی او  در پاسخ میگفت: چطور می توانم درس بخوانم درحالی که صدام این جنایتکار قرن به دستور اربابانش به مملکت اسلامی ما تجاوز کرده است.

آری، او جبهه جنگ را تربیت معلمی می دانست که استادانش حضرت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) و شاگردانش علی اکبر و علی اصغر (ع) هستند، بارها به پدرش نوشته بود که "پدرجان ما امروز سرباز امام زمان (ع) هستیم و برای خدا میجنگیم و نباید ناراحت باشیم و به گفته امام که " جوانان باید جبهه ها را گرم نگهدارند" ما آنقدر به جبهه می رویم و می جنگیم تا شهید شویم.

پیامش این بود "ای امت مسلمان و ای محرومان مظلوم تاریخ و ای مسافران دنیا آگاه  باشیدکه این کاروان که از 1400سال پیش به حرکت درآمده و سرانجام به مقصد خود خواهند رسید و کاخ ظلم و ستم و استبداد را واژگون خواهند کرد، تا زمینه ظهور حضرت حجت، را فراهم آورند، تا آن ناجی بشریت جهان را از ظلمت و تاریکی نجات دهد و پرچم توحید را برافرازد و عدل و دادگری را بر جهان حاکم نماید.

شهیدپس از بازگشت ازجبهه بعد ازمدتی برای بار دوم در تاریخ یکم فروردین سال 64 به جبهه عزیمت نمود و این بار به کردستان رفت تا با مزدوران اجنبی پرست و عناصر ضدانقلاب به مبارزه خود ادامه دهد و هموطنان مسلمان کرد را از چنگال ضدانقلابیون کومله و دمکرات نجات دهد.

شهید به مادرش گفته بود که در صحرای کردستان شهید خواهم شد و به شهیدان همیشه تاریخ خواهم پیوست.

آری شهید مندنی رفتن ورسیدن را بر ماندن ترجیح داد وسرانجام 2 اردیبهشت 64  در مهاباد، کردستان به لقاءالله پیوست. پیکر مطهرش را در در زادگاهش به خاک سپردند.