خبرگزاری شبستان: ژئوپلیتیک یا جغرافیای سیاسی، نگرشی جغرافیایی به سیاست است. این علم، بیشتر با توجه به دیدگاههای جغرافیایی و محیطی به بررسی سیاست خارجی کشورها میپردازد. برخی تشکیل جغرافیای سیاسی به به ارسطو میرسانند و برخی دیگر تشکیل آن را به راتزل در آلمان نسبت میدهند. آلمان که دهه پایانی قرن نوزده با مشکلات خاصی جهت توسعه خود مواجه بود به سمت بررسی رابطهی سرزمین، قدرت و حکومت رفت و با نظریات راتزل، به این مسئله نظم تئوریک بخشید. راتزل، کشور را به منزلهی یک ارگانیزم زنده در نظر گرفته و سرزمین را وسیلهای برای تغذیه این ارگانیزم تلقی کرد. آلمان پس از شکست در جنگ جهانی اول و از دست دادن بسیارز از سرزمینهای خود با استفاده از جغرافیای سیاسی به توسعه و بازیابی کشور خویش مشغول شد. حتی در آن زمان برخی تئوریها در مورد لزوم تغذیه آلمان از زمینهای بی استفادهی کشورهای دیگر مطرح میشد. پس از آن جغرافیای سیاسی یک دورهی افول را طی کرده و سپس در اواسط دههی ۱۹۷۰ احیا شده و مفاهیم اقتصاد سیاسی نیز در آن مطرح شد. در ایران نیز از قبل از انقلاب آشنایی با این واژه شروع شده و بعد از انقلاب نیز در برخی دانشگاههای ایران به تدریس این رشته پرداخته شده است. توجه به جغرافیای سیاسی از دیدگاهی اسلامی یکی از اموری است که برای یک کشور اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و میتواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد. به طور کلی قلب جغرافیای سیاسی یک کشور را سه محور ملت، حکومت و سرزمین تشکیل میدهد. حال به بررسی این سه عامل از دیدگاه دین اسلام بپردازیم.
مفهوم ملت در جامعه اسلامی
شاید بتوان واژهی امت در جامعه اسلامی را به نحوی با واژهی ملت یکسان استفاده کرد. البته همانطور که مشخص است واژهی ملت به نحوی به مرزهای جغرافیایی کشور وابسته میشود اما واژهی امت بار معنایی وسیعتری داشته و بر اساس اعتقادات و پیروی از پیشوایان دینی میتواند مرزها را درهم شکسته و دارای گسترهی جغرافیایی وسیعی شود. نکتهی مهم بحث در ژئوپلیتیک اسلامی هم همین امر است. در دین اسلام تمام مسلمانان امت واحده خوانده شدهاند و در قرآن شریف به متحد شدن تحت یک پرچم واحد و کلمهی واحد الله فراخوان داده شده است. بنابر این تعویض واژهی ملت با امت در جهان اسلام میتواند نگاه ویژه و متفاوتی به جغرافیای سیاسی ارائه کند.
مفهوم حکومت در جامعه اسلامی
دومین واژهی مهم در جغرافیای سیاسی با بزرگترین هدف جامعه اسلامی هماهنگ است. در جامعهی اسلامی در بدو تولد اسلام تلاش ها برای تاسیس حکومت اسلامی آغاز شد تا اینکه پیامبر اسلام به طور رسمی حکومت خویش را در شهر مدینه آغاز کرد. نه تنها دین اسلام همواره حکومت را از ارکان خویش شمرده و به دنبال تاسیس حکومت اسلامی بوده است، بلکه داعیه حکومت جهانی نیز دارد و حضرت مهدی (عج) را پرچمدار تاسیس چنین حکومتی میداند. بنابر این با توجه به مفهوم خاص حکومت در اسلام، و نوع نگرشی که به آن شده است، جغرافیای سیاسی در اسلام معنای خاص خود را یافته که بررسی آن اهمیت زیادی مییابد.
مفهوم سرزمین در جامعه اسلامی
اگرچه که سرزمین از واژههایی است که به طور مستقیم در ارکان یک جامعه اسلامی نیامده، اما دستورات اکید اسلام به دفاع از سرزمین و جهاد، هجرت از یک سرزمین به سرزمین دیگر در صورت سختی مسلمان بودن در آن، و فروعات فراوان در مورد آن نشان میدهد که در دین اسلام به این عامل نیز توجه فراوان شده است. اگرچه در جغرافیای سیاسی، بیش از اینکه به سرزمین به این معنا نگریسته شود به معنای جغرافیایی آن نگریسته میشود اما بررسی همین جغرافیا با توجه به دستورات خاص دین اسلام در این باب منجر به ایجاد یک نگرش سیاسی خاص میشود.
جغرافیای سیاسی در اسلام
با توجه به آنچه گذشت روشن میشود که نگرش جغرافیایی به سیاست و نگرش سیاسی به جغرافیا در اسلام دارای اهمیت خاص میباشد. این امر چه از باب آنچه باید بشود و از اهداف دین اسلام است و چه از باب آنچه هست و از ملزومات جامعه اسلامی است دارای اهمیت است.
با توجه به موقعیت فعلی جوامع اسلامی چه از نظر پراکندگی جغرافیایی در سطح زمین و چه از نظر منابع و ثروتهای زمینی و شرایط خاص اقلیمی، و با توجه به مفاهیم امت اسلامی و حکومت اسلامی به روشنی میتوان نشان داد که از مهمترین اولویتهای جامعه اسلامی و سیاستمداران جهان اسلام حرکت به سمت نوعی اتحاد و پیاده کردن نظامی که حد اکثر توان و قدرت در مدیریت جهانی و رسیدن به اهداف دین اسلام را داشته باشد ضروری است. یعنی اولین گام این است که مقولهی واحدی به نام امت اسلامی را به عنوان ملاک و معیار قرار داده و در جهت توسعه و تقویت این موجود، از سرزمینهای اسلامی و موقعیت جغرافیایی آنها استفاده نماییم.
توجه به الگوهای غربی در این مسئله میتواند عبرت آموز و روشنایی بخش باشد. کسانی که ادعا میکنند رسیدن به چنین اتحاد و همکاری در جهان اسلام وجود ندارد باید توجه داشته باشند که به عنوان مثال تشکیل اتحادیه اروپا و حوزه یورو، با توجه به حد اقل شباهتها و نزدیکیها بوده و بین کشورهایی صورت گرفته که در تاریخ گذشتهی خویش جنگها و دشمنیهایی را ثبت کردهاند و با این حال توانستهاند چنین همکاری و هماهنگی و تاثیر گذاری جهانی را شکل دهند. با این حال جامعه اسلامی که هم در دستورات دینی خویش صراحتا به اتحاد و همکاری امر شدهاند و هم تفکر دینی و اعتقادی مشابه و موقعیت اقلیمی و جغرافیایی نزدیک و ثروتهای طبیعی و منابع زمینی مشابه آنها را به شدت از نظر دین، حکومت، ملت، تاریخ و ... به هم نزدیک میکند؛ اگر خود را ناتوان از رسیدن به این اتحاد بداند جای شگفتی دارد.
با توجه به این امور، دولتهای اسلامی بخصوص دولت ایران که در موقعیت جغرافیایی خاص و تاثیر گذاری قرار دارد به جغرافیای سیاسی اسلام و حرکت به سمت تاثیر گذاری در این زمینه وظایف سنگینی برعهده دارند که ثمرات فعالیت در این حوزه، از فعالیت در هر حوزهی سیاسی دیگر مهم تر و شگرفتر خواهد بود.
نظر شما