دوزادهم صفر؛ حکمین و عزل امام علی(ع) از خلافت با مکر عمروعاص

جنگ صفین زمانی که سپاه معاویه احساس کرد که شکست مى خورد نقشه کشید که از طبقه خوارج استفاده کنند و جریان حکمین را با مکر عمروعاص برای عزل امام علی(ع) به وجود آورد.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان، امروز 27 دی ماه سال 89 و دوازدهم صفر سال 1432 هجری در تقویم های شیعی مصادف است با حکمیت در جنگ صفین، صبح دوازدهم یا سیزدهم (1) ماه صفر سال 38 هجری، لشکر امیرالمؤمنین (ع) مهیای جنگ شدند اما عمروعاص حیله نمود و دستور داد تا قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند. صفوف جلو لشکر کفر ورق‌هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد!! و فریاد می‌زدند: لا حکم الا لله! منافقان مانند اشعث بن قیس، با تضعیف روحیه لشکر حضرت آنان را به اختیار حکمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمؤ‌منین (ع) فرمودند این نیرنگ است و من کلام الله ناطق هستم نتیجه نداد. سرانجام قرار بر این شد که هر لشکر حکمی از جانب خود معین کند تا حکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند.

معاویه عمروعاص را معرفی کرد و امیرالمؤمنین (ع) فرمود: اگر ناچار هستیم، عبدالله بن عباس و الا مالک اشتر نخعی حکم باشد.

اشعث و جماعت قرا و حافظین که بعدا جزء خوارج شدند راضی به هیچ‌کدام از این دو نشدند و گفتند: فقط عبدالله بن قیس یعنی ابوموسی اشعری. نفاق منافقان نتیجه داد و ابوموسی و عمروعاص در دومة الجندل –که قلعه‌ای است بین مدینه و شام- جمع شدند و با توجه به عداوتی که هر دو نسبت به بنی‌هاشم خصوصا حضرت امیرالمؤمنین (ع) داشتند و با مکر و حیله عمروعاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. ابوموسی از جمله منافقانی بود که در شب عقبه (بعد از غدیر) قصد قتل پیامبر (ص) را داشتند. (2)

بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیت ابوموسی به عمرو گفت: تو بایست و معاویه را از امارت خلع کن تا من هم علی ابن ابیطالب را خلع نمایم.

عمروعاص گفت: من هرگز بر تو که عامل ابوبکر و عمر بوده‌ای و در ایمان و هجرت بر من تقدم داشته‌ای، سبقت نمی‌گیرم!

ابن عباس گفت: ابوموسی! پسر نابغه تو را فریب ندهد ولی او به گفته ابن عباس گوش نداد و ایستاد و انگشتر از دست بیرون کرد و گفت: من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد.

عمروعاص ملعون ایستاد و گفت: مردم شنیدید که ابوموسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده و آن را برای معاویه بن ابی‌سفیان ثابت می‌نمایم که او سزاوارتر است و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می‌کنم.

حکمین برای عوام‌فریبی فحش و دشنام بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و شریح قاضی تازیانه‌ای بر سر عمروعاص زد. ابوموسی از ترس اصحاب حضرت امیرالمؤمنین (ع) به مکه پناهنده شد. همه این مطالب در حالی بود که پیامبر (ص) در غزوه دومه الجندل ابوموسی را از این کار خبر دادند و فرمودند: حکمین در دومه الجندل گمراه‌اند و گمراه می‌کنند کسانی را که از آنها تبعیت کنند. (3)

امیرالمؤمنین (ع) پس از این واقعه در قنوت نوافل ابوموسی و سه نفر دیگر را این‌گونه لعن می‌فرمود: اللهم العن معاویه و عمرا و اباالاعور السلمی و اباموسی الاشعری. (4)

 

منابع:
1. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 385
2. مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 294
3. شرح ابن ابی الحدید: ج 13 ص 314، 315
4. منتخب التواریخ: ص 167، تتمه المنتهی: ص 30-31 شرح ابن ابی‌ الحدید: ج 13 ص 315
5. شرح ابن ابی الحدید: ج 13 ص 315

پایان پیام/

 

 


 

کد خبر 12485

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha