خبرگزاری شبستان: میدان، میدان امتحان است. میدان کار تصادفى نیست. میدان امتیاز دادن بیخودى نیست. خداى متعال بیخودى به کسى امتیاز نمىدهد. این جوهر، این اراده قوى، این عزم راسخ، این گذشت و فداکارى در فاطمه زهرا (س) کار را به آنجا مىرساند که او سنگ الماسى مىشود که همه این چرخ ها بر روى آن مىچرخد. دشوارترین چرخ ها را باید بر روى سختترین پایهها و قاعدهها بچرخانند. این چرخ عظیم تاریخ اسلام و امتحان هاى دشوار، در همان دوران کوتاه بر روى دوش فاطمه زهرا (س) بود. خدا او را انتخاب کرد و او توانست بشریّت را نجات دهد. فاطمه زهرا (س) فرشته نجات انسان ها در طول تاریخ است. براى همین هم هست که ائمه (ع) اینقدر براى آن بزرگوار تکریم و حرمت قائلند و نسبت به او اظهار خشوع مىکنند. هیچ مقامى از این بالاتر وجود دارد؟ ( بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در دیدار مداحان، 1377/07/19)
این تعبیر تنها درباره بانویی صدق می کند که پیامبر (ص) از ایشان به عنوان پاره تن خود یاد کردند. بانویی که به عنوان نخستین مدافع حریم ولایت چنان نقش آفرینی کرد که تاریخ را تا ابد وامدار خود کرده است.
واکاوی مسائل مرتبط با زندگانی کوتاه اما تاریخ ساز حضرت زهرای مرضیه (س) ضرورتی است که با نزدیک شدن به ایام شهادت ایشان دوچندان می شود. از این رو در نگاهی اجمالی به ابعاد مختلف زندگانی آن حضرت (س)، موضوعاتی همچون نگاه اندیشمندان اعم از مسلمان و غیرمسلمان و روایات مرتبط با شهادت آن بانوی بزرگوار و نیز برخی شبهات مطرح شده درباره شهادت ایشان مطرح می شود.
زمان و مکان تولد حضرت زهرا (س)
در تاریخ تولد فاطمه (ع) در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است.
مکان تولد حضرت زهرا (ع) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محلهاى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مىگفتند. رسول خدا (ص) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (ص) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد.
و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (ص) و مکان تولد حضرت زهرا (ع) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ همزمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند.
نام، القاب، کنیهها
نام مبارک آن حضرت، فاطمه (ع) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.
فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده میباشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آن است که: پیروان فاطمه (ع) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (ع) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش میایستاد (مشغول عبادت میشد)، نورش برای اهل آسمان میدرخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد."
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.
کنیههای فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
ام ابیها به معنای مادر پدر میباشد و رسول اکرم (ص) دخترش را با این وصف میستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (ع) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (س) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمینمود، چه در جنگ ها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم میگذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا (ص).
اول همسایه و سپس خانه!
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است.
از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (ص) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (ص) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (ص) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (ص) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد کرد.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف مینمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد، آنان را نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا مینمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."
من بوی بهشت را از او استشمام می کنم...
رسول اکرم (ص)، بارها و بارها فاطمه (ع) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری میفرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم میشد و دست او را میبوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی مینمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد میشد، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیدهای، این کلام را نقل نمودهاند که حضرت رسول میفرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (ص)را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان میدارد که هر چه پیامبر میفرماید، سخن وحی است. پس میتوان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (ص) نیز خود به این مطلب اشاره میفرمود. گاه در جواب خردهگیران، لب به سخن میگشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا میفرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام میکنم."
علم بی کران او متصل به مجرای وحی است
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیمتر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) میباشد.
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشهای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری میکند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار میسازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری میدهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بیکران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله میتوان گوشهای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار میباشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلال های عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می کند.
مصادره میراث پدری با هدف غصب ولایت
فدک قریهای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطهای حاصلخیز میباشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (ص) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال میگردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن میکوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) میفرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را میپرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم مینمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (ع) در سادهترین وضع به سر میبرد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق مینمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین مینهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم میداشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار میدادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (ص)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (ص) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمیگذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (ص) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبهای را در مسجد پیامبر (ص) ایراد کردند. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن میگویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را مینماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات میگردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث میرسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمیگذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (ص) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقیاش بازگردانده نشد.
بنابر گفته مورخان و با اعترافی که امیرمومنان (ع) از خلیفه اول گرفته اند حضرت زهرا (ص) مصداق آیه تطهیر و از هر گونه رجس و پلیدی به دور هستند، از این رو وقتی ایشان فدک را میراث پدری خود می دانند این یعنی سخنشان حق است.
محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس برجسته تاریخ اسلام در این باره می گوید:
اما در حقیقت ایشان درپی آن بودند که با استفاده از مسئله کوچک مادی و اشاره به غصب فدک، بحث غصب میراثی بزرگ تر یعنی خلافت و جانشینی امیرالمومنین (ع) پس از رحلت پیامبر (ص) را مطرح کنند.
به دلیل آنکه حضرت زهرا (س) مظهر آیه تطهیر هستند و طبق این آیه ایشان از هر گونه رجس و پلیدی به دور و سخنشان حق است، وقتی می گویند فدک از آن من است کلامشان عین حق است و کلام الهی است. از این رو، شاهد خواستن از ایشان یعنی جهل نسبت به اسلام و بی اعتنایی به قرآن و تعالیم دینی.
خلیفه و اطرافیان غاصب او می دانستند اگر ادعای حضرت زهرا (س) را درباره فدک بپذیرند ناگزیر به پذیرفتن دیگر ادعای و مطالبه ایشان یعنی بازگردانیدن اصل خلافت به اهل بیت (ع) هستند. از این رو در امور مادی سخن حضرت را نپذیرفتند تا اصلا کار به طرح غصب خلافت نکشد.
وصیت تاریخی حضرت زهرا (س)
در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (ع) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشتهاند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.
تنها 95 روز پس از رحلت پیامبر (ص) به دیدار پدر شتافت...
سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری حضرت زهرا (س) درپی جراحاتی که در حادثه هجوم به منزل بر ایشان وارد شده بود، در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمیگذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا (ص) در این دنیا زندگی کردند، به دیدار پدر شتافتند.
فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر کرد که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛
بخشی از خطبه حضرت زهرا (س) در مسجدالنبی (ص) مشهور به فدکیه
"فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."
"پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزهای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید. و خدا را در آنچه که شما را بدان امر میکند و آنچه که نهی میکند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."
حضرت زهرا (س) در نگاه اندیشمندان غیرمسلمان
حضرت فاطمه (س) نه تنها در میان مسلمانان خاصه شیعیان علی رغم عمر کوتاه از جایگاهی خاص برخوردار است بلکه به دلیل رفعت و منزلتی که از سوی خداوند به این یگانه بانوی هستی اعطاء شده در میان غیرمسلمانان نیز به عنوان بانویی به بدیل در طول تاریخ بشریت بدل شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
هانری کربن در کتاب "ارض ملکوت و کالبد انسان در روز رستاخیز" مطالبی درباره فاطمه (س) دارد. او میگوید: اگر معرفت پیامبر، عنصر ذاتی مذهب اسلام است، در حکمت شیعه معرفت امام نیز بدان افزوده میشود. در کنار رسالت پیغمبر که پیغام وحی را با کلام به مردم میرساند، وظیفه ارشاد الهامی یعنی وظیفهای که مؤمنان را به مفاهیم نهانی وحی آشنا میسازد نیز وجود دارد، و این همان وظیفه امام است. چهارده نفری که وظیفه ارشاد معنوی و ولایت را پس از رسالت پیغمبر (ص) عهدهدار شدهاند، شخص پیغمبر و دخترش فاطمه (ع) و دوازده امام هستند.
علاوه بر این، لوئی ماسینیون مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوی، که مدتی از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمهی زهرا (ع) ساخته، در زمینهی شناخت آن حضرت، با گامهای تحقیق پیش رفته و تلاش و کوشش بسیار به عمل آورده است. وی رسالهی محققانهای در مورد مباهلهی مسیحیان «نجران» با پیامبر اسلام، که در سال دهم هجری در مدینه صورت گرفت، نوشته که در آن نکتههای جالب توجه فراوانی مطرح شده است. در آن رساله میگوید:
«اوراد و دعاهای ابراهیم (ع) از وجود دوازده نور که منشعب از فاطمه هستند خبر میدهد...
تورات موسی از آمدن محمد (ص) و دختر پربرکت او و دو آقازاده به مانند اسماعیل و اسحق (حسن و حسین) نوید میدهد...
و انجیلهای عیسی (ع) از آمدن احمد (ص) نوید میدهد، و نیز بشارت میدهد که دختر پربرکتی خواهد داشت که دو پسر به دنیا میآورد...»
فاطمه فجر درخشانی که خورشید ولایت و نبوت از گریبان او در خشیده است
اما بی تردید بهترین تعبیر را آیت الله خامنه ای از حضرت زهرا (س) دارند وقتی که می فرمایند:
اگر شخصیت فاطمه زهرا (س) براى ذهن هاى ساده و چشم هاى نزدیکبین ما آشکار مىشد، ما هم تصدیق مىکردیم که فاطمه زهرا (س) سرور همه زنان عالم است؛ بانویى که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوى و علمى و معرفتى و به مرتبهاى برسد که برابر مرتبه انبیاء و اولیاست. در واقع فاطمه زهرا (س) فجر درخشانى است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعى است که در آغوش آن، ستارههاى فروزان ولایت قرار گرفته است. همه ائمّه علیهمالسّلام براى مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلى قائل بودند که براى کمتر کسى این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران مىشود دید.
پایان/
نظر شما