هنر سعدی رواج عرفان در کوچه پس کوچه های تمدن ماست

عرفان با مولانا و حافظ میل به سختی و صعبی کرده بود اما هنر سعدی آن است که با بهره گیری از سفرها، تجربیات و زبانش، عرفان را در کوچه پس کوچه های این تمدن رواج داد.

به گزارش خبرنگار شبستان از نشست "سعدی و پوشکین" در مرکز فرهنگی شهرکتاب، دکتر حسن بلخاری که قرار بود با موضوع "مفهوم هنر در آثار سعدی" سخنرانی کند، ذکر هنر سعدی و پوشکین را نسبت به مفهوم هنر در آثار سعدی مناسب تر دانست، هرچند این مفهوم در همه سخنان بلخاری مستتر بود.


بلخاری با اشاره به مفهوم هنر در ساحت فلسفه گفت: در زبان فارسی به جای رویکرد فلسفی در تبیین هنر، از هنر به عنوان فخر و شکوه یاد می شود.
 

وی هم چنین افزود: تمدن‌ها در مسیر خود به رکود و میرایی نزدیک می‌شوند و در این زمان بزرگانی ظاهر می‌شوند و روح جدیدی در کالبد تمدن‌ها می‌دمند. سعدی در ادبیات ایران و فرهنگ ایران اسلامی چنین نقشی داشته و بسیار تاثیرگذار بوده است.

 

این استاد فلسفه در خصوص پوشکین نیز عنوان کرد: پوشکین هم در ادبیات روس روحی جدید دمیده اما اگر حضور شرق را به کناری نهیم معلوم نیست فرهنگ روس به کجا حرکت می‌کرده است.

 

بلخاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: با مطالعه تاریخ ادبیات ایران می بینیم، عرفان با مولانا و حافظ میل به سختی و صعبی کرده بود اما هنر سعدی آن است که با بهره گیری از سفرها و تجربیات و زبانش، عرفان را در کوچه پس کوچه های این تمدن رواج داد.

 

وی افزود: کلام سعدی بنابر موزونی و مقفایی، از عظمت معنا نکاست، بلکه او زبان را چنان فراخ و بلند کرد که هر عامی چون سخن او را خواند، هم معنا را دریافت و هم از زیبایی بهره برد.

 

این استاد دانشگاه با یادآوری نمونه هایی از شعر پوشکین و مقایسه مفهوم آن با اشعار شاعران فارسی گفت: به طور مثال پوشکین می گوید:
"بخود کاخی‌ بنا کردم‌ که‌ دست‌ آن‌ را نمی‌ سازد
علف‌ هرگز نپوشد راه‌ مردم‌ را به‌ آن‌ محضر"
که این با شعر فردوسی که: "پی افکندم از نظم‌ کاخی‌ بلند/ که‌ از باد و باران‌ نیابد گزند" شباهت معنایی دارد. یا ان جا که می گوید:
"تماما من‌ نمی‌ میرم‌، نه‌ جسمم‌، گرچه‌ گردد خاک‌
رهد روح‌ از فنا و ماند اندر نظم‌ ارزنده‌
بمانم‌ زنده‌ تا باقی‌ بود در زیر این‌ افلاک‌"
بسیار شبیه این بیت فردوسی است که "نمیرم‌ از آن‌ پس‌ که‌ من‌ زنده‌ام /‌ که‌ تخم‌ سخن‌ را پراکنده‌ام"‌


بلخاری تصریح کرد: زبان شعر از جنس روح بشریت است، چون از دل می جوشد در همه تمدن ها بر دل می نشیند.


دکتر حسن بلخاری به "هرمنوتیک در شعر" نیز اشاره کرد و گفت: ساحت نخست هرمنوتیک به بیان و گویش کلمه و جادویی مربوط می شود که در کلام نهفته است. افلاطون معتقد است چون کلمه در ساحت نوشتار می آید، بخشی از حقیقت خود را وامی نهد.


وی افزود: اولین ساحت تأویل آن است که کلام با ذات خود و با حس و لحنی که دارد بیان شود. انسان شعر را خلق کرد تا در بطن نوشتار خفه نشود، چون نوشته ها در ما هیجان نمی آفرینند اما کلام به فراز و فرود می رود و چون در وزن و قافیه می آید گوییا خدا با ما در کوچه های بهشت سخن می گوید.


استاد دانشگاه علامه طباطبایی هم چنین یادآور شد: شعر یاداور نجواهای بهشتی است و سعدی به همین خاطر ماندگار است. پوشکین و سهدی هیچ کدام فیلسوف و نظریه پرداز نیوده اند، بلکه ان ها معنا را در ساحت اول خود اظهار کرده اند؛ چرا که فیلسوف قائل به معناست اما شاعر مظهر آن. کسی از قولی می گوید و کسی آن را با تمامی معنای خود اظهار می کند.


وی در پایان گفت: هنر سعدی و پوشکین اظهار معناست و این جز به این لحن و صوت و بیان ممکن نیست.
 

پایان پیام/

کد خبر 124631

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha