خبرگزاری شبستان: بیش از یکسال پیش و زمانی که مذاکرات اول استانبول برگزار شد بسیاری این مذاکرات را نافرجام دانستند و رسما اعلام کردند که نشست جمهوری اسلامی با کشورهای 1+5 با شکست مواجه شده است. اساسا هم این مذاکرات که یکم و دوم بهمن ماه 1389 (21و 22 ژانویه 2011) برگزار شد، حداقل برای طرف اروپایی اندک ثمری نداشت. شکاف طرفین مذاکره به قدری عمیق بود که با هیچ ملاتی پر نمیشد و انواع و اقسام راهکارهای دیپلماسی از نزدیک کردن دو طرف مذاکره به یکدیگر عاجز مانده بودند و عملا فاقد کارآیی به نظر میرسیدند.
با این حال به نظر میرسید که هیأت ایرانی دست خالی از این نشست بازنگشته باشد و به راستی هم چنین بود. هیئت مذاکره کننده ایرانی در جریان این مذاکرات به خوبی نشان داد که بر سر برنامه هستهای صلح آمیز خود حاضر نیست اندکی تسامح و تساهل به خرج دهد و از حق مسلم ملت ایران مبنی بر برخوداری از تکنولوژی صلح آمیز هستهای کوتاه بیاید. آن هم در شرایطی که ادامه برنامه هستهای جمهوری اسلامی به مطالبهای ملی بدل شده است.
در جریان مذاکرات اخیر هم طرف اروپایی عملا با همین ذهنیت به پای مذاکره آمد و به خوبی میدانست که دولتمردان ایرانی اندکی به 1+5 باج نخواهند داد. کش و قوسهایی هم که بر سر محل برگزاری مذاکرات میزبان این نشست بود به میزبان و 1+5 فهماند که ایران هیچ تصمیمی برای عقب نشینی از مواضع خود ندارد. لذا اروپاییها که شرایط داخلی و بینالمللی بغرنجی را سپری میکنند، با برخوداری از این ذهنیت، بدون پیش شرط به پای میز مذاکره آمدند.
لذا در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی نشان داده بود از مواضع حق خود کوتاه نمیآید، طرف دیگر مذاکره بود که باید از مواضع قبلی خود عدول میکرد و عملا هم در مذاکرات استانبول 2 این اتفاق به وقوع پیوست. این عقب نشینیها در ادبیات مذاکره کنندگان اروپایی کاملا محسوس بود. در شرایطی که تاکنون غربیها مرتبا بر موضوع تعلیق اصرار میورزیدند، در مذاکرات استانبول 2 موضوع تعلیق کاملا از ادبیات آنها حذف شده بود. به واقع غربیها به درستی دریافته بودند که تعلیق غنی سازی به نوعی خط قرمز جمهوری اسلامی محسوب میشود که اصرار بر آن میتواند مذاکرات را مجددا به بن بست بکشاند. به همین دلیل به همان میزان که طرف غربی از مواضع خود عقب مینشست، جمهوری اسلامی به پیشروی گام به گام خود ادامه میداد. تاکتیک پیش روی گام به گام به واقع از استانبول 1 کلید خورد و در استانبول 2 ادامه یافت و به نظر میرسد که در دور سوم مذاکرات و در اجلاس بغداد ثمر دهد. بیتردید عصبانیت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و اعتراف وی به اینکه ایران جشن پیروزی را در بغداد خواهد گرفت، ناظر بر همین مسأله است. نتانیاهو در مورد دستاوردهای جمهوری اسلامی در جریان مذاکره با1+5 اذعان کرده بود باور اولیه من این است که یک هدیه و فرصت طلایی در اختیار ایران گذاشته و به ایران فرصت داده شد تا بدون هیچ گونه محدودیت و ممنوعیتی به غنیسازی ادامه دهد».
بیتردید عقب نشینی آشکار غرب در مقابل ایران صهیونیستها را تا این حد نگران کرده است. همچنین در جریان این مذاکرات که 26 فروردین (14 آوریل) آغاز شد، غرب پذیرفت که در مقابل هر اقدام مثبت ایران اقدام متقابلی را انجام دهد. موضوعی که ایالات متحده و متحدانش تاکنون زیر بار آن نرفته و در برابر آن مقاومت میکردند.
چنانکه اشاره شد این عقب نشینیهای معلول دلایل مختلفی است. از جمله اینکه شرایط داخلی کشورهای عضو 1+5 که استراتژی خود را تقابل با برنامه هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی تعریف کردهاند، به هیچ وجه مناسب نمیباشد و این موضوع قدرت مانور این کشورها را تا حد زیادی کاهش داده است. افزون بر این اعضای 1+5 را کشورهای تشکیل میدهند که بسیار ناهمگون هستند و این ناهمگونی سبب شده که عملا نتوانند درون خود به همگرایی برسند و بیشتر میل به واگرایی داشته باشند. دیپلماسی خوب ایران را هم باید بر این مسائل افزود. مجموع این عوامل سبب شده که جمهوری اسلامی در جریان این مذاکرات دست برتر را داشته باشد.
نکته دیگری که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد فتوای مقام معظم رهبری در خصوص حرمت تولید، ساخت و استفاده از سلاح هستهای است. این فتوا در جریان اعتماد سازی میان جمهوری اسلامی و طرف دیگر مذاکرات بسیار موثر بوده است. هرچند که آمریکاییها و اروپاییها بسیار دیر معنی این فتوا را دریافتند اما در حال حاضر این فتوا به عنوان شاهدی متقن مبنی بر عدم تلاش برای دست یافتن به سلاح هستهای از جانب جمهوری اسلامی تلقی میشود. حتی گفته میشود که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه هم در جریان صبحت با باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده اهمیت این فتوا و نتایج آن را به وی تفهیم کرده است. هرچند بعید نیست آمریکاییهایی که تلاش دارند از این پرونده حقوقی بهره برداری سیاسی کنند، نخواهند معنی این فتوا را بفهمیند.
پایان پیام/
نظر شما