عطار؛ سالک حقیقت وساکن سجاده طریقت

شعر عطار،از روزگار حیات او ،در میان ارباب سلوک ومعرفت با حسن قبولی شگرف روبرو شده است.

 

خبرگزاری شبستان:شعر عطار در نگاه نخستین ،گاه خواننده را می رمانداما شکیبایی و قدری آمادگی روحی لازم است تا به درون این باغ را ه پیدا کنیم و وقتی انس گرفتیم می بینیم که در آن سوی بعضی نا هماهنگی ها ،چه منظومه منسجمی از احساس و اندیشه موج می زند. آوازه شعر او، در روزگار حیاتش ،از نیشابور و خراسان گذشته و به نواحی غربی ایران رسیده بوده است.

در آثار مسلم عطار، تصریح بنام او که «محمد» است شده وخود در مواردی از همنامی خویش با حضرت محمد(ص) یاد کرده است(1). و در شعرهای خود تخلص «عطار»و «فرید» را آـورده است و معاصر او محمد عوفی نیز در لباب الالباب به عنوان « الاجل فریدالدین افتخار الافاضل ابوحامد ابوبکرالعطار النیشابوری،سالک حقیقت وساکن سحاده طریقت» یاد کرده است(2).

پس تقریباً با اطمینان می توان گفت که شاعر بحث ما «فریدالدین محمد عطار » است و در نیشابوری بودن او تردیدی نیست. اما نه سال تولد اوبه درستی روشن است و نه حتی سال وفات او.این قدر می دانیم که او در نیمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم می زیسته و چند کتاب منظوم و یک کتاب به نثر از او باقی است . نه استادان او،نه معاصرانش،و نه سلسله مشایخ اودر تصوف،هیچ کدام ، به قطع روشن نیست. از سفرهای احتمالی او هیچ آگاهی نداریم و از زندگی شخصی و فردی او و زن و فرزند و پدر و مادر و خویشان او هم اطلاع قطعی وجود ندارد. در این باب هر چه گفته شده است غالباً احتمالات و افسانه ها بوده است و شاید همین پوشیده ماندن دی این ابهام،خود یکی از دلایل تبلور شخصیت اوباشد که مثل دیگر قدیسان عالم در فاصله حقیقت ورؤیا و افسانه وواقعیت در نوسان باشد. تا حدودی با اطمینان می توان گفت او،فریدالدین محمد بن ابراهیم بن اسحاق کدکنی است که خاکجای خودش امروز در شهر کنونی نیشابور زیارتگاه است و مزار پدرش با نام «پیرزروند» درکدکن، در ولایت رخ از ولایات دوازده گانه نیشابور قدیم.
شعر عطار،از روزگار حیات او ،در میان ارباب سلوک ومعرفت با حسن قبولی شگرف روبرو شده است. میدان نفوذ شعرش ،نسل به نسل،در گسترش بوده است . بعد از آشوب ها ی حاصل از فتنه تاتار ،وقتی جامع ایران به بازسازی فرهنگی خویش کمر بسته و برخاسته است .
نسخه های آثارعطار ،قرن به قرن،روی در فزونی نهاده است . نه تنها آثار مسلم و اصیل او چنین سرنوشتی دارندکه آثار منحول و مجعول و منسوب به او هم در پرتو نام او،به همین گونه در جامعه ایران و در میان فارسی زبانان جهان ،با حسن قبول روبروشده است .آمار قرن به قرن آثار او،که در فهرست کتابخانه های جهانامروز قابل بررسی است . این نکته را به شیوه ای تجربی و استدلالی ثابت می کند.
عطار خود در مقدمه مختار نامه - مجموعه رباعیات خود – که آن را در آخرین مراحل عمر خویش تدوین کرده است ،از این آثار خود نام می برد :« چون سلطنت خسرونامه در عالم ظاهرگشت و اسرار اسرار نامه منتشر شد و زبان مرغان طیور نامه تا حلقه ارواح رابه محل کشف رسید و سوز مصبت مصیبت نامه از حد غایت درگذشت و دیوان دیوان ساختن تمام داشته آمد و جواهر نامه و شرح القلب - که هر دو منظوم بودند – از سر سودا تا منظوم ماند خرق و غسلی بدان راه یافت ( 3 ). پس علاوه بر دیوان و مجموعه رباعیات (مختارنامه)او دارای چهار منظومه بوده است که از آنها با عنوان اسرار نامه و مقامات طیور (منطق الطیر) و خسرونامه (الهی نامه)و مصیبت نامه یاد می کند.یاد آوری می شود این تحول نام از خسرونامهبه الهی نامه و از مقامات طیور به منطق الطیر ظاهراً به دست نسل های بعد انجام شده است. منطق الطیر عطار یکی از برجسته ترین آثار عرفانی در ادبیات جهان است و شاید از مثنوی شریف حلال الدین مولوی ،هیچ اثری در ادبیات منظوم عرفانی،در جهان اسلام،به پا ی این منظومه نرسد و آن توصیفی است از سفر مرغان به سوی «سیمرغ» و ماجراهایی که در این راه بر ایشان گذشته و دشواری های راه ایشان و انصراف بعضی از ایشان و هلاک شدن گروهی و سرانجام رسیدن «سی مر,غ» از آن جمع انبوه به زبان «سیمرغ». در این منظومه لطیف ترین بیان ممکن از رابطه حق و خلق و دشواری های راه سلوک غرضه شده است .اسرار نامه عطار نیز منظومه ای است مشتمل بر حکایات کوتاه عرفانی که در چند باب تدوین شده است . مصیبت نامه یکی از برجسته ترین آثار غطار است . شاید پس از متطق الطیر ، مهمترین منظومه به لحاظ پختگی فکر و تنوع اندیشه ها در کمال اهمیت است و ظاهراً به لحا ظ تاریخی ،آخرین منظومه عطار به شمار می آید. دیوان غزلیات و قصاید عطار نیز یکی از متداول ترین دیوان های شعر پارسی است که از همان قرن هفتمز همواره مورد علاقه و شوق دوستداران شعر عرفانی فارسی بوده است . این دیوان که چاپ های متعدد دارد و دو چاپ مشهورآن به دست دو تن از محققان به نام عصر ما – یعنی استاد سعید نفیسی ( 4 )و دکتر تقی تفضلی ( 5 ) خراسانی – انجام گرفته است ،مقداری از شعرهای شاعران دیگر را نیز در خود دارد و نمی توان گفت که آن چه در این دو چاپ آمده تماماً سروده عطار است . بنا به پندار دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی ،اگر براساس روش های علمی و تکیه قدیمی ترین نسخه های موجود و رعایت مسایل سبک شناسی تصحیح مجددی از دیوان عطار انجام شود چیزیحدود 35 تا 30 درصد شعرهای چاپ دکتر تفضلی – که جامع تر و مستند تر از چا پ دکتر نفیسی است – به کنار خواهد رفت و شعرهای باقی مانده شعرهای لطیف تر و با طراوت تر خواهد بود و از انسجام معنوی و هماهنگی عرفانی بیشتری نیز برخوردار خواهد بود. مختارنامه که مجموعه رباعیات عطار است ،مشتمل به حدود 2530رباعی است و عطارخود در اواخر عمر آن را در 50باب تدوین کرده و مقدمه ای به نثرنیز در آغاز آن قرار داده است.ظاهراً به دلیل افزونی حجم رباعیات بوده است که عطار،برخلاف دیگرشاعران(6).
رباعیات خود را جدا از دیوان تدوین کرده است ،یا بخش اندکی از آن را در دیوان باقی گذاشته و حجم بیشتر ی را مستقلاً و بنام مختار نامه نشر داده است (7). در کنار این چهار منظومه و دیوان و مختارنامه باید از کتاب شگرف تذکرة الاولیاء او نیز یاد کنیم . کتابی که در ادبیات منثور عرفانی گل سرسبد تمام آثار است. نه در فارسی مانند برای آن می توان یا فت و نه در عربی . نثری دل آویز که هر برگ آن دیوان درخشانی از زیباترین شعرهای منثور جهان است. جز آن چهار منظومه (منطق الطیر،الهی نامه و اسرارنامه و مصیبت نامه )و دیوان ومختارنامه و کتاب تذکرة الاولیاء،هیچ اثردیگری از عطار نیست و تمام منظومه های ناتندرستی که بنام پندنامه(8) و دهها اسم دیگر ...متأسفانه بارها و بارها بنام او نشریافته ،هیچ کدام از آثار او نیست.
عبدالحسین توکلی طرقی
پی نوشت ها:
1- در موارد متعددی عطار هم نامی خویش را با حضرت رسول اکرم(ص) تصریح دارداز جمله منطق الطیر چاپ دکتر گوهرین،ص 26. (از گنه رویم تگه دانی سیاه/حق همنامی من داری نگاه) و نیز در اسرار نامه ،ص193. و مصیبت نامه ،ص367. نیز ر.ک: به استاد فروزانفر،شرح احوال عطار،ص9.
2- لباب الباب ،محمد عوفی ،به تصحیح استاد سعید نقیسی ،تهران،1335،صص 81-48.
3- مختار نامه،ص70.
4- دیوان قصاید و غزلیات فریدالدین عطار نیشابوری،تهران،1319.و چاپ های بعدی در تهران.
5- دیوان غزلیات و قصاید عطار ،به اهتمامو تصحیح دکتر تقی تفضلی ،تهران،انجمن آثار ملی (شماره 44)،تاریخ مقدمه و چاپ های بعد به عنوان دیوان عطار،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی،1362.
6- به جز عطار ،اوحدین کرمانی و سحابی استر آبادی ، دیوان های رباعی از خود به حای گذاشته اند و محمد عوفی در لباب الباب ،از دیوان رباعیات ابوالحسن باحرزی بنام طرب نامه یاد می کند.
7- مختار نامه،ص71.
8- هیچ یک از آثار اصل و مجعول منسوب به عطار ،به اندازه پندنامه ،در قلمرو تمدن اسلامی ،شرح و انتشار نداشته است.

انتهای پیام/

 

کد خبر 123595

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha