به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، یکی دیگر از شبهاتی که برخی ملحدان و منکران در راستای تقابل بین علوم تجربی و قرآن مطرح می کنند، این است که اشکال می گیرند که قرآن آسمان را به صورت یک سقفی در نظر می گیرد که می شود قسمتی از این سقف را کنده و بر سر منکران و مخالفان کوبید یا به تعبیری آسمان را یک سقف معرفی می کند.
مثلا آیه 32 سوره انبیاء که می فرماید: « وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ » ( و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، و آنها از نشانههاى آن روى گردانند.) یا در آیه 9 سوره سبأ می فرماید: «أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ » (آيا به آن چه از آسمان و زمين، پيش رو و پشت سرشان است نگاه نكردند؟ اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مىبريم يا قطعههايى از (سنگهاى) آسمان را بر سرشان فرود مىآوريم، همانا در اين (تهديد) براى هر بندهى توبه كارى عبرت قطعى است). و در آیه 44 سوره طور فرموده: «َ و انْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ » (آنان به قدرى لجوجند كه حتى) اگر ببينند پارهاى از آسمان فرو مىافتد، (باز هم ايمان نمىآورند و) مىگويند: اين ابرى متراكم است (نه قهر خدا)
اشکالی که مطرح می شود، این است که اساسا آسمان سقف نیست، آسمان چیزی نیست که وجود داشته باشد و ستارگان در درون آن قرار داده شده باشند بلکه آسمان را تقریبا فضای خلا تشکیل داده و این طور نیست که چیزی باشد و درون آن ستارگان تعبیه شده باشند تا سقفی را برای زمین به وجود آورده باشد.
در همین راستا حجت الاسلام «حامد ساجدی»، محقق حوزوی و پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان گفت: این شبهه ای که مطرح شده، پاسخ بسیار واضح و آشکاری دارد، اینکه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ما می توانیم تکه ای از آسمان را به عنوان عذاب بر کافران نازل کنیم و فرو بیاوریم به این معنا نیست که بدون در نظر گرفتن اجرام آسمانی مثل سیارات و ستارگان، آسمان به خودی خود یک چیزی است. تکه ای از آسمان به اعتبار آن سیارات و ستارگانی که درونش هستند به کار رفته، این مثل این است که در خانه کسی آتش سوزی شود و تمام وسایلی که داخل خانه است (کتاب ها، فرش، میز، صندلی و..) بسوزد اما در و دیوار خانه سالم باشد. حالا در چنین حالتی کاملا عرفی و طبیعی است که فرد بگوید: خانه من آتش گرفته است. این آتش گرفتن به اعتبار آن اشیا و کالاهایی است که درون آن خانه قرار داشتند و لزوما به این معنا نیست که در و دیوار خانه آتش گرفته است.
این محقق حوزوی در ادامه اظهار کرد: در این بحث هم فرض کنید، در بخشی از آسمان هرچه سیاره و ستاره وجود دارد به یک باره بر روی زمین فرو بریزد. وقتی ما به این صحنه نگاه می کنیم، کاملا طبیعی و عرفی است که بگوییم تکه ای از آسمان بر زمین فرو ریخته است و کسی بر ما اشکال نمی گیرد که شما آسمان را یک چیزی فرض کردید، چون همه می دانند منظور ما از اینکه می گوییم تکیه ای از آسمان بر زمین فرو ریخت، آن سیاره و ستارگانی هستند که درون آن فضا قرار داشتند.
وی تصریح کرد: به همین ترتیب اینکه در قرآن کریم از آسمان به عنوان یک سقف تعریف شده، به این معنا نیست که آسمان مثل یک جسم جاوید به هم پیوسته است که روی سر ما قرار دارد بلکه می خواهد بگوید: همان کارایی که یک سقف برای یک خانه دارد و آن را از نور، گرما، سرما و طوفان محافظت می کند، این فضایی که بالای سر زمین است و اتمسفر زمین را تشکیل می دهد در واقع همان کارایی را برای زمین دارد و جلوی فرود شهاب سنگ ها به زمین را می گیرد و مانع تابیدن بعضی از اشعه های مضر به سطح زمین می شود.
حجت الاسلام «حامد ساجدی در ادامه افزود: بنابراین این اتمسفر همانند یک سقف عمل کرده و موجودات درون کره زمین را حفظ می کند، یعنی دقیقا همان کاری را انجام می دهد که یک سقف برای افراد داخل یک خانه انجام می دهد.
این پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: لذا به کار بردن این تعبیر برای آسمانی که بر فراز زمین است، نه تنها اشکالی بر قرآن نیست بلکه نشان دهنده عمق این متن است، خصوصا وقتی ببینیم آورنده این کتاب یک شخص بی سواد و درس ناخوانده ای است که 1400 سال پیش در زمانی که علم کیهان شناسی پیشرفت های کنونی را نکرده بود، این آیات را از جانب خداوند بر انسان ها قرائت نموده ، این نشانه در کنار صدها دلیل دیگر موید آسمانی بودن قرآن کریم است.
وی گفت: بنابراین زمين داراى دو نوع حفاظت است، يكى از درون و ديگرى از بيرون. يكى به واسطه كوهها، از تحركات و فشار گازهاى درونى كه باعث زلزله و لرزشهاى شديد است، و ديگرى بوسيله هواى آسمان و جوّى كه گرداگرد زمين را فراگرفته است، از بمباران شبانه روزى شهاب سنگها، شعاع كشندهى نور خورشيد واشعههاى مرگبار كيهانى كه دائماً زمين را در معرض خطرناكترين تهديدها قرار مىدهد. شايد مراد از محفوظ بودن آسمان، حفاظت آسمانها از آمد و رفت شيطانها باشد، چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ»
نظر شما