به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، ابو اسحاق، مختار بن ابی عبید ملقب به کیسان، در سال اول هجری به دنیا آمد، وی از طایفه «ثقیف» از اعراب طائف بود که در میان اعراب معروف به شجاعت، سلحشوری، سخاوت و جوانمردی بودند. مختار از دوران کودکی، دارای عقل و هوش سرشار و فردی حاضر جواب، زیرک و بلند همت بود و در سختیهای زندگی و کوران حوادث، همیشه سربلند بود. سیزده سال بیشتر نداشت که همراه پدرش در جنگ با ایرانیان «قس الطائف»، شرکت نمود. وی از مشهورترین شخصیتهای عرب است که تاریخ اسلام به خودش دیده است. نقش زیادی در حوادث مهم سیاسی – اجتماعی داشته است. در سال ۶۱، زمانی که مسلم بن عقیل (ع) به کوفه آمد تا برای حضرت ابا عبدالله (ع) بیعت بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم (ع) پیمان بست، سپس خانه اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.
پس از ورود ابن زیاد به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عدهای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند، ولی پس از جریان کربلا، با وساطت شوهر خواهرش؛ عبدالله بن عمر فرزند خلیفه سوم که در میان مردم به عنوان صحابی رسول الله (ص) و فقیه، مشهور بود، نزد یزید از زندان آزاد شد. پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال ۶۴ هجری از مکه وارد کوفه شد. در این زمان قیام توابین با شکست روبرو شده بود. مختار پس از شکست قیام توابین، در تاریخ چهارشنبه ۱۶ ربیع الثانی سال ۶۶ هجری با شعار یا لثاراث الحسین (ع) و بر اساس کتاب خدا، سنت رسول الله (ص) ، طلب خون امام حسین و یاری مظلومان قیام کرد و همه قاتلین جریان کربلا و کسانی که در آن واقعه نقش داشتند را به سزای عملشان رساند؛ یا به قتل رساند و یا آواره کرد و خانه آنها را ویران نمود تا غمهای دل اهل بیت (ع) و محبین ایشان تا حدودی تسکین یابد. با وجود همه رشادت های مختار در حمایت از اهل بیت (ع) نظرات مثبت و منفی زیادی در طول تاریخ وجود داشته است که در خصوص صحت و سقم آن گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان به مناسبت ۱۴ ربیع الثانی که همزمان با سالروز قیام مختار است با حجت الاسلام والمسلمین غلامحسن محرمی»، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت و گویی انجام داده است که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
قیام مختار چقدر از نگاه شیعیان، بزرگان و علما مورد تایید است؟
در مورد اینکه قیام مختار چقدر مورد تایید شیعیان است، باید گفت که کسی از شیعه در مورد قیام مختار اظهار نظر منفی نکرده است، یعنی تاکنون کسی از بزرگان شیعه نگفته اند که قیام مختار اشتباه بوده بلکه همه شیعیان از مختار به نیکی یاد کردند، به زیارت بارگاه ایشان می روند، در مورد قیام و زندگی وی کتاب های زیادی تالیف کرده اند و به وجود چنین شخصیتی افتخار می کنند.
نظر اهل بیت و معصومان (ع) در مورد قیام مختار چیست؟
از مجموع قرائن و روایات به دست آمد که خروج قیام مختار مورد رضایت اهل بیت (ع) بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است؛ مثلا یکی از قرائن این است که زمانی که میثم به همراه مختار در زندان به سر می برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلان کربلا قیام خواهد نمود. بی شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت (ع) نبود، میثم این امر را به مختار گوشزد می کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات به دست می آید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد (ع) بوده است. از جمله این روایات اجازه ای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است. ممکن است که گفته شود اجازه از محمد بن حنفیه دلیل بر رضایت ائمه (ع) از قیام مختار نمی شود ولی با توجه به اینکه از طرفی مختار می دانست هرگونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم (ع) نیست و از سوی دیگر با توجه به شخصیت فردای محمد او بدون اذن امام زمانش اجازه چنین کاری را صادر نمی کند و عدم اذن مستقیم از امام به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است. او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش می کند و با رعایت شرایط تقیه سخنانی می گوید که مختار از آن اجازه برای قیام می فهمد و با توجه به شرایط معنوی محمد بن حنفیه می توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد (ع) بوده است.
همان طور که گفته شد اهل بیت (ع) در مورد مختار نظرات بسیار خوب و مثبتی داشتند به گونه ای که پسر مختار نزد امام باقر (ع) آمد و گفت من «ابو محمد حکم بن مختار» هستم. گفت ای پسر رسول خدا درباره پدرم سخن ها گفتند ولی به خدا سوگند آنچه شما در حق پدر بفرمایید، حق می دانم. حضرت فرمود: مگر درباره پدرت چه گفته اند، گفت می گویند پدرم کذاب بوده است. امام محمد باقر (ع) فرمودند: خدا مختار رحمت کند مختار را، سبحان الله، آیا مختار نبود که به خون خواهی اهل بیت پیامبر خدا قیام کرد و قاتلان ما را کشت، لذا این گونه روایات معتبر از قول ائمه اطهار (ع) در تایید قیام مختار و مدح آن جوانمرد ثقفی به فراوانی نقل شده است؛ بنابراین تاکنون کسی از شیعیان در مورد قیام مختار بدگویی نکرده است. ابن داود، علامه مجلسی و آیت الله خویی از جمله رجال شیعه ای هستند که همه مختار را تمجید و تایید کردند.
مخالفان شیعه و طرفداران بنی امیه از مختار بدگویی کرده و او را مورد مذمت قرار دادند. بدگویی از مختار ابتدا از زبیری ها و سپس طرفداران بنی امیه شروع شد و تا زمان بنی عباس ادامه داشت. با توجه به اینکه زبیری ها حکومت مستقل تشکیل دادند و مختار زیر یوغ زبیری ها نرفت و به عنوان یک رقیب در کنار زبیری ها قرار داشت بر همین اساس آنها از مختار بدگویی می کردند، حتی مختار کوفه را تصرف کرد و فرماندار زبیری ها را از آنجا اخراج نمود و با توجه به اینکه زبیری ها ضد اهل بیت و مخالف شیعیان و طرفداران حضرت علی (ع) بودند لذا زیاد به شیعیان روی خوش نشان نمی دادند، بر همین اساس از مختار بدگویی می کردند، در همان زمان هم شیعیان پاسخ زبیر را می دادند؛ مثلا می گفتند ابن زبیر از مختار بدگویی کرده انتظار داشتند که ابن عباس هم بدگویی کند ولی او گفته ما از مختار بدگویی نمی کنیم، او به ما خدمت کرده است.
وقتی زبیری ها با مختار درگیر شدند، این درگیری ها و تبلیغات سوء علیه مختار به شدت در کوفه آغاز می شود به حدی که بسیاری از شیعیان طرفدار مختار پراکنده شده و او را ترک نمودند. در واقع مختار بخش زیادی از نیروهای خود را در اثر تبلیغات سوء زبیری ها از دست می دهد. زبیری ها نمی گفتند که مختار می خواهد قاتلان امام حسین (ع) را بکشد و انتقام بگیرد بلکه می گفتند وی قاتلان سیدالشهدا (ع) را بهانه ای برای تشکیل حکومت کرده است یا می گفتند که مختار از طرف اهل بیت (ع) اجازه این قیام را نداشته است، بر همین اساس عده ای از شیعیان تحقیق کردند و متوجه شدند که این گونه نیست ولی برای همه چیز نمی توانستند تحقیق کنند. امام سجاد (ع) و محمد حنفیه هم نمی توانستند به صورت علنی اعلام کنند که مختار مورد تایید ما است، چون اینها خودشان هم در حال تقیه بودند، یعنی آنها در قلمرو حکومت زبیری ها قرار داشتند، حتی ابن زبیر می خواست محمد حنفیه را به قتل برساند به گونه ای که ابن زبیر ابن عباس را از مکه تبعید نمود. در واقع آنها نمی توانستند علنی چیزی را اعلام کنند لذا این تبلیغات سوء باعث پراکنده شدن نیروهای مختار شد.
از برخی از قرائن بر می آید که حتی ابراهیم بن مالک اشتر هم در اواخر تحت تاثیر تبلیغات سوء زبیری ها در خصوص مختار قرار گرفت، به وی این گونه القا کردند که مختار دروغ می گوید که از جانب محمد حنفیه نامه داشته است. ابراهیم بن مالک اشتر دچار شک و تردید شد و در نهایت هم در کمک به مختار تعلل کرد. با وجود همه این اوصاف مختار مورد تایید شیعیان است اما از آنجا که اهل سنت از ابتدا مخالف شیعه بوده و از طرفداران بنی امیه به شمار می رفتند به قدری از مختار بدگویی کردند که از یزید تا این اندازه بدگویی نشده است. طرفداران بنی امیه به قدری علیه مختار بدگویی نمودند که اگر برخی کتاب های تاریخی را ملاحظه کنید، می بینید طوری القا شده که انگار این مختار بوده که امام حسین (ع) را به شهادت رسانده است، در حالی که مختار گناهی جز کشتن قاتلان حضرت سیدالشهدا (ع) نداشت.
اهل بیت (ع) مختار را مورد تمجید قرار دادند. یعقوبی نقل می کنند: امام صادق (ع) فرمودند: پس از حادثه کربلا (شش سال) هیچ زنی آرایش نکرده و شانه به سرشان نزده بودند تا زمانی که مختار سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد؛ بنابراین روایات زیادی در مورد تایید و تمجید مختار از سوی اهل بیت (ع) وجود دارد البته همچنان که مخالفان علیه مختار تبلیغات زیادی می کردند، حتی از زمان امام سجاد (ع) و امام حسین (ع) به دروغ علیه مختار روایت ساختند ولی بزرگان و علمای ما روایتی از این قبیل را رد نمودند و این روایات هم از لحاظ سندی و هم از لحاظ متنی مخدوش بوده و هیچ کدام از علما آن را نپذیرفتند.
سطح همراهی خواص جامعه با قیام مختار چگونه بود؟ چرا این قیام بعد از پیروزی، دچار انشقاق شد؟
به هر حال در آن دوران اختلافاتی در خصوص مختار میان شیعیان وجود داشت. لزوما وجود این اختلافات را نمی توانیم دلیلی بر درست بودن نگرش آنها بدانیم. به هر حال این اختلافات وجود داشته، عمده اش این بود که بر اثر تبلیغات طرفداران بنی امیه و زبیری ها مردم بیشتر در مورد مختار دچار شک و تردید شده بودند، از جمله آنها «رِفاعَة بن شَدّاد»یکی از بزرگان شیعه است که دچار شک و تردید شده بود ولی زمانی شکش برطرف شد که بسیار دیر شده بود و در مقابل مختار قرار گرفت و متوجه شد که مخالفان مختار همان مخالفان اهل بیت (ع) بودند. کار به جایی رسید که مختار در میان هفت هزار نیروی دشمن محاصره شد؛ بنابراین تبلیغات در هر عصر و زمانی که باشد اثرات خود را بر جای می گذارد. اختلاف بزرگان شیعه یکی از عوامل مهم عدم کمک به امام حسین (ع) بود که در نهایت هم منجر به غلبه ابن زیاد شد.
نظر شما