هیأت های عزاداری امروز نقش جماعت جوانمرد را ایفا می کنند

هیأت اگر بتواند نیازهای افراد جامعه را از طریق عدالت خواهی، مطالبه گری و محرومیت زدایی برطرف کند تبدیل به ارزش می شود. هیأت های عزاداری امروز نقش جماعت جوانمرد را ایفا می کنند.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، بیست و چهارمین نشست هیأت پژوهی با موضوع بازاندیشی جامعه شناسی هیأت به مثابه حوزه عمومی قدسی با ارایه میثم بیگدلی فارغ‌التحصیل مقطع‌کارشناسی‌ارشد رشته‌ جامعه‌شناسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) دانشجوی‌دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی پژوهشگاه حوزه‌و‌دانشگاه و کارشناس گروه جامعه‌شناسی مؤسسه‌آموزشی‌و‌پژوهشی امام‌خمینی(ره) برگزار شد.

بیگدلی دراین نشست گفت: در خصوص هیأت از زوایای مختلفی چون تاریخی و کلامی تاکنون بحث شده است؛ حتی در حوزه اجتماعی به بحث آسیب شناسی هیأت پرداخته شده است اما اینکه هیأت را به مثابه حوزه عمومی بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم، تقریبا تاکنون صورت نگرفته است.

 

این دانشجوی‌دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی پژوهشگاه حوزه‌و‌دانشگاه ادامه داد: هیأت به عنوان حوزه عمومی تاکنون مورد توجه نبوده است. در این پژوهش به  هیأت  به مثابه حوزه عمومی پرداخته شده است و در آن از دیدگاه های اندیشمند خارجی چون یورگن هابرماس الهام گرفته شده است.

وی افزود: برای اینکه مفهوم هیأت به مثابه حوزه عمومی در فضای شیعی، اسلامی و ایرانی طرح شود، باید مجدد بازسازی و بازاندیشی کرد و از یک نگاه نو به هیأت توجه کنیم و بحث حوزه عمومی را در بستر شیعی و اسلامی و ایرانی بازتعریف کنیم اما چرا سراغ هیأت رفته ایم.

بیگدلی گفت: آیین سوگواری امام حسین (ع) همواره در طول تاریخ بوده است ولی جهان شیعی همواره منشأ تغییرات بسیاری بوده است، به همین دلیل از زمان اهل بیت (ع) تا به امروز هیأت همواره مورد توجه قرار گرفته است. حاکمان، پادشاهان، علما، عموم مردم، عناصر داخلی و خارجی به آیین سوگواری امام حسین (ع) و معادلات اجتماعی ای که در آن رقم می خورد، همواره توجه داشته اند.

وی ادامه داد: آیین سوگواری امام حسین (ع) در هیچ زمانی در طول تاریخ؛ دولتی و حکومتی و سازمانی نبوده است و به صورت مردمی اداره و برگزار می شده است، این بدان معنا نیست که حاکمان به آن توجه نداشته اند و از آن استفاده نکرده اند بلکه در بسیاری از مواقع تاریخی آیین سوگواری در بستر مردم مورد توجه قرار گرفته و احیا شده است، صرفا دولتی نبوده و این باعث شده که آیین سوگواری در قرن های متمادی تبلور و هم اکنون در شکل های مختلف نمود داشته باشد.

 

 

این دانشجوی دکتری پژوهشگاه حوزه‌و‌دانشگاه خاطر نشان کرد: برای معرفی حوزه عمومی بایستی به بررسی حوزه عمومی بپردازیم سپس به هیأت به مثابه حوزه عمومی پرداخته شود. حوزه عمومی در اندیشه غربی توسط اندیشمندان مختلف ارایه شده است و این بحث بیشتر با دیدگاه های هابرماس گره خورده است که دگرگونی ساختاری در حوزه عمومی بورژوایی اولین اثر هابرماس است.

 

وی گفت: در قرن 18 یک اتفاق مهم رخ داده است که نظم نوینی در جهان ایجاد کرد، پیدایش سرمایه داری اولیه و تجارت از راه دور. بورژواها نمی توانستند به جامعه خود بسنده کنند و شروع به تجارت جهانی کردند ؛ لازمه این مسئله اطلاع دقیق از جوامع دیگر بود لذا این نیاز باعث به وجود آمدن مبادله اخبار شد. در آن دوران اخبار در انحصار دو طبقه  سرمایه دار، صاحب ثروت، دولتی ها و حاکمان و پادشاهان بود و عموم مردم دسترسی به اخبار و اطلاعیه ها نداشتند. حاکمان برای قدرت و سرمایه داران برای سرمایه خود رسانه را در خدمت خود گرفتند. پس از مدتی مطبوعات گسترش پیدا کرد و این اخبار کم کم به دست مردم رسید. در واقع اخبار از اعضای قدرت و ثروت خارج شد و به دست مردم رسید.

 

بیگدلی ادامه داد: در فضای صمیمی خانواده ها در آن زمان در جامعه بورژوایی نامه نوشتن به لحاظ ادبی اهمیت داشت. اتفاق دوم بعد از اینکه اخبار به مردم رسید، این بود که مردم اطلاعات را به مباحث اجتماعی و سیاسی کشاندند و در قهوه خانه ها و سالن ها به طرح این اطلاعات می پرداختند. مردم در این مکان ها جمع می شدند و در مورد مباحث سیاسی و اجتماعی گفت و گو می کردند، از این طریق توانستند به تفاهم و اتفاق نظر برسند. در اینجا بود که زمینه پیدایش حوزه عمومی شکل گرفت.

 

 

وی گفت: در تعریف حوزه عمومی بورژوایی می توان گفت حوزه عمومی به قلمروی اطلاق می شود که افراد در کنار هم مستقل و منفرد به بحث و تبادل نظر می پردازند و حوزه عمومی رقم می خورد. مردم با ورود به قهوه خانه ها و گفت و گوها به اتفاق نظر می رسیدند و این خود منجر به ایجاد حوزه عمومی میشود که قلمرویی بود که مردم را از حوزه مستقل و منفرد به جمهوری تبدیل می کرد و بدین ترتیب سلطه دولت می شکست.

 

این کارشناس مؤسسه‌آموزشی‌و‌پژوهشی امام‌خمینی(ره) گفت:  طبق مبانی معرفت شناسی آن چیزی مشروعیت دارد که از دل حوزه عمومی بیرون بیاید و حوزه عمومی هدف شکست سلطه دولت ها است. در راستای نفع و خیر همگانی حوزه عمومی قوانینی را وضع می کند که بر این مبنا عمل کنند چون حقیقت را آن چیزی می داند که از دل حوزه عمومی بیرون می آید؛ بنابراین وقتی حاکمان به این مبانی عمل کنند، جامعه آرمانی شکل می گیرد و مشکلات حل می شود.

 

وی ادامه داد:  نکته کلیدی این است که چطور حوزه عمومی می تواند سلطه دولت ها را بشکند. پاسخ این است که مردم با گفت و گوها به ارایه آرا و نظرات خود می پردازند و به یک توافق و تفاهم می رسند. حاصل این توافق و تفاهم افکار عمومی است. وقتی افکار عمومی نیرومند شکل بگیرد، سلطه دولت ها و حاکمان می شکند. افکار عمومی که در قرن 17 حاکم بود با افکار عمومی که در قرن 2020 حاکم است، فرق می کند. با ورود دولت به حوزه عمومی و در اختیار گرفتن حوزه عمومی در بحث های سیاسی و اقتصادی دایره نفوذ دولت گسترش پیدا کرد، نقش مردم کمرنگ شد.

 

 

بیگدلی گفت: اصحاب قدرت و ثروت در ابتدای کار محصولات فرهنگی را گسترش دادند، اخبار از بحث انحصار درآمد و مهمترین محصولات فرهنگی رسانه ها بودند. در واقع اصحاب قدرت می خواستند محتوای غنی را از حوزه عمومی حذف کنند و با روندی که در پیش گرفتند، جامعه منتقد و تحلیلگر فرهنگی تبدیل به جامعه منفعل و مصرف کننده شدند و بدین ترتیب افکار عمومی از بین رفت و حوزه عمومی بروژوایی نابود شد.

 

وی ادامه داد: در گام دوم بعد از مدت ها حوزه عمومی رقم خورد. هابرماس نظریه کنش اجتماعی را مطرح کرد، در واقع این کنش در امتداد نظریه وبر بود. عقلانیتی که باعث شد دین کنار برود و عقلانیت ابزاری شکل بگیرد. عقلانیت معطوف به ارزش های نفسانی و دینی است. وبر معتقد بود بر مدرنیته، عقلانیت ابزاری حاکم است و این باعث شد مدرنیته پیشرفت کند و افزون زدایی شود.

 

این دانشجوی دکتری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد: وبر مفهوم قفس آهنین را برای کج کارکردها به کار می برد. او معتقد بود بوروکراتیزه شدن باعث ایجاد یک قفس آهنین برای انسان ها می شود و دولت با در اختیار گرفتن همه چیز انسان ها را در قفس آهنین قرار می دهد مگر اینکه رهبری بیاید و این قفس را بشکند.

 

 

وی گفت: در مقابل هابرماس اندیشمندانی آمدند و پا به عرصه گذاشتند که مخالف مدرنیته بودند و خواستند پست مدرن را رقم بزنند. هابرماس می گوید مدرنیته یک پروژه ناقص است که نیاز به تکمیل دارد اما آسیب های کنار گذاشتن خیلی بیشتر از وضع موجود است و برای حل مسایل، نظریه کنش ارتباطی را مطرح می کند.

 

وی خاطر نشان کرد: عقلانیت ارتباطی در امتداد عقلانیت ابزاری است. عقلانیت ارتباطی زمینه کنش رهایی بخش را فراهم می کند. با کنش رهایی بخش می شود انسان را از سلطه سرمایه داری و مدرنیته رها کرد.

 

وی گفت: به طور کلی دو نوع کنش را شناسایی می کنند، کنشی که بر مبنای مدل توافق است و کنشی که مبتنی بر مدل نفوذ است. در این کنش دیگران ابزار هستند برای رسیدن به اهداف و این یک جهان اجتماعی را به نام نظام رقم می زند اما کنش دیگری که مبتنی بر مدل توافق شکل می گیرد، اهداف از پیش تعیین شده وجود ندارد. گفت و گو با توافق و تفاهم همراه خواهد بود. هابرماس معتقد است برای اینکه مدرنیته را تکمیل و جامعه آرمانی خود را رقم بزنیم باید به سراغ عقلانیت برویم.

 

 

بیگدلی گفت: هابرماس معتقد است جامعه شناسی روابط بین اذهان را مطالعه می کند و برای اینکه ما روابط بین الاذهانی را مطالعه کنیم باید از فلسفه آگاهی به فلسفه زبان عدول کنیم. او می خواهد با زبان مشکل را حل کند چرا که کنش ارتباطی مهمترین عضوش زبان است. هابرماس دیالوگ را مطرح می کند و بر گفت و گو و شروط آن بحث می کند. همچنین به برابری افراد در گفت و گو تاکید دارد. جامعه شناسی به روابط بین الاذهانی می پردازد.

 

وی گفت: هابر ماس نظریه کاربردگرایانه زبان را مطرح می کند و آن را عنصری برای درک مشترک مخاطبان قلمداد می کند. وقتی مخاطبان به ذهنیت مشترک رسیدند که به اجماع ذهنی مشترک برسند. در واقع همان شکل گیری افکار عمومی است و بعد دو نوع جهان عمومی را مطرح می کنند، زیست جهان و نظام. در تعریف زیست جهان می گوید جهانی است که در آن کنش ارتباطی رخ می دهد مانند حوزه هایی چون خانواده، گروه ها و سازمان های غیر رسمی اما نظام بر مردم نفوذ می کند شامل ابزار قدرت و ثروت است که سعی می کند دیگران را به عنوان ابزار برای رسیدن به منافع خود تسخیر کنند.

 

بیگدلی گفت: در مقابل زیست جهان و نظام همیشه نظام سعی می کند زیست جهان را زیر سیطره خود ببرد و تعادل را از بین ببرد و آن چیزی که مدرنیته را دچار مشکل کرده، همین است. برای این قضیه راه حل را ایجاد کنش ارتباطی می داند که انسان ها در سطحی برابر همدیگر را ببینند و همه حق گفت و گو و اظهار نظر داشته باشند. با شکل گیری افکار عمومی جامعه آرمانی رقم می خورد و سلطه  پادشاهان از بین می رود اما زمانی که از دایره گفت و گو خارج شویم، هر کسی موظف به ارایه بحث مستدل است.

 

 

وی گفت: در این بین حوزه سیاسی رسمی و غیر رسمی از سوی هابرماس مطرح می شود. در حوزه غیر رسمی مردم، گروه ها و خانواده ها هستند و حوزه رسمی شامل پارلمان و دولت می شود. هابرماس به مبنای هستی شناسی توجه کرد و جهان را به لحاظ هستی شناسی فارغ از معنا می دید و نقطه مقابل دیدگاه اسلامی بود که ارزش ها و حقیقت هایی را قایل است. هابرماس می گوید حقیقت هر آن چیزی است که از دل افکار عمومی بیرون بیاید. زمانی که از گفت و گو خارج می شویم و طرف مقابل توجیه نشود، بحث گفتمان به وجود می آید.

 

بیگدلی گفت: نکته بعدی این است که هابرماس در سال های اولیه ای که کنش ارتباطی را می نویسد، یک اندیشمند سکولار است و معتقد است دین هیچ جایگاهی ندارد و یک مفهوم بی معنا است اما بعد از اتفاقات یازده سپتامبر و کنشگری مسلمانان در عرصه های اجتماعی و سیاسی چه در اروپا و آسیا هابرماس نظرش تغییر می کند و به این نتیجه می رسد که نمی شود دین را از حوزه عمومی جدا کنیم. عدم تقارن مسئولیت اجتماعی را در پی دارد یعنی شما به مومنان تکلیفی را می دهید که سکولارها ندارند.

 

 

وی تصریح کرد: جانرالز در کتاب نظریه عدالت خود به این نکته توجه دارد که دین در حوزه عمومی باید مطرح باشد و می گوید اگر قرار است مومنان مشارکت کنند در مباحث مذهبی باید آن را به زبان عموم مطرح کنند. هابرماس در انتقاد جانرالز عدم تقارن مسئولیت اجتماعی را مطرح می کنند. او معتقد است سکولار نیازی به ترجمه ندارد. پست سکولاریسم یا لیبرالیسم توجیهی را مطرح می کند و سعی می کند اشکالات جانرالز را برطرف کند. در این نظریه مومنان برای حفظ ادبیات و مبانی خود به گفت و گو با هم می پردازند و در حوزه عمومی دخالت و مشارکت می کنند. بدین ترتیب برای دین جایگاه قایل می شوند.

 

بیگدلی گفت: با این مقدمه سوالی به ذهن می رسد و آن این است که اگر بخواهیم مفاهیم حوزه عمومی را در جهان شیعی و اسلامی خود مطرح کنیم آیا چنین چیزی ممکن است یا خیر، اینجاست که ویژگی هایی که برای هیئت مطرح شد به میان می آید. گفتیم آیین سوگواری امام حسین (ع) در ساختار سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بوده است. در واقع هیئت مفهومی است که در 100 سال اخیر شکل گرفته است و آیین سوگواری ابا عبدالله در قالب های مختلف از جمله دسته جات عزاداری، روضه های خانگی، تعزیه خوانی، منقبت خوانی و غیره از گذشته تا امروز رایج بوده است.

 

 

 

وی گفت: آیین سوگواری امام حسین (ع) مردمی است لذا سوال پیش می آید که هیئت با ویژگی هایی که مطرح کردیم، آیا می تواند به مثابه حوزه عمومی عمل کند و اینکه چرا قید قدسی را به آن افزوده ایم؟ آیا می توان به مثابه حوزه عمومی قدسی عمل کند یا خیر؟ اگر آری، کار ما راحت می شود و اگر نه کار بسیار سخت است. با بررسی های تاریخی می بینیم در برهه های مختلف تاریخی هیأت به آیین سوگواری و هیأت به مثابه حوزه عمومی بوده است. در 100 سال اخیر هیأت بارزترین و رایج ترین الگوی آیین سوگواری امام حسین (ع) است، به همین دلیل ما هیأت را مطرح می کنیم.

 

وی ادامه داد: به طور خلاصه تحلیل دوره های تاریخی خیلی مفصل است که به آنها به صورت اجمال اشاره می کنیم. در زمان ائمه ای چون امام محمد باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام رضا (ع) در آن فضای اختناقی که حاکم بود، روضه های خانگی عموما کارکردهای سیاسی اجتماعی داشتند یعنی روضه برگزار می شود برای اینکه گفتمان اسلام نبوی حسینی در مقابل اسلام عمومی زنده نگه داشته شود و حقیقت دین گم نشود.

  

وی گفت: طبیعتا اسلامی که در آن زمان توسط ائمه ارایه می شد، یک اسلام سیاسی و انقلابی بود. روضه ها کارکرد سیاسی و اجتماعی داشتند و در این روضه ها از سوی ائمه احادیث نقل می شد و در احادیث هم صرفا به بحث های عبادت فردی پرداخته نمی شد. در دوره صفویه آیین سوگواری توانست به مثابه حوزه عمومی تبدیل شود.

 

 

 

وی گفت: با توجه به اطلاعاتی که به دست آمده و منابع موجود به این نتیجه رسیدیم که هیئت نمی تواند به مثابه حوزه عمومی عمل کند، به دو دلیل چون وجه مردمی بودن هیأت در دوره صفویه ضعیف شده بود و مذهب شیعه اولین مذهب رسمی مذهب ایران شد. علی رغم اختلافاتی که بود، علما رابطه نزدیکی با پادشاهان داشتند و یک نوع حکومت آرمانی شکل گرفته بود. وجه قالب عزاداری در آن زمان تعزیه خوانی بود. تعزیه خوانی خیلی پر خرج برگزار می شد و در واقع صاحبان قدرت و ثروت این مجالس را به پا می داشتند و در بسیاری از مواقع در پی تقویت جایگاه اجتماعی خود بودند، محتواهایی هم ارایه می شد تصویر انقلابی و اجتماعی نبود، بحث های تاریخی و مصیب هایی که بر امام حسین (ع) شده بود، بیان می شد.

 

بیگدلی خاطر نشان کرد: در دوره قاجار هم همین طور مشابه دوران صفویه بود. بحث تعزیه خوانی به اوج خود رسید و برای اولین بار در دوران مشروطیت بود که هیئت های عزاداری به مثابه حوزه عمومی عمل کردند یعنی تقابلی بین دولت و مردم شکل گرفت. مشروطه خواهان آمدند مضامین اجتماعی و سیاسی را در مجالس عزاداری وارد کردند و سعی کردند بر افکار عمومی تاثیر بگذارند و بدین ترتیب سلطه پادشاهان را زیر سوال بردند و این مسئله ادامه پیدا کرد تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران.

 

وی گفت: با توجه به منابع تاریخی دیده می شود که امام خمینی و گفتمان ایشان در بستر مسجد و هیئت های عزاداری شکل گرفت؛ بدین ترتیب می بینیم که مومنانی که متفرق بودند در سازمانی به نام هیئت و مسجد گردهم آمدند. چه چیزی اینها را به هم گره زد و به عموم تبدیل شدند و از دل آنها افکار عمومی شکل گرفت. امام به وسیله این حوزه عمومی به ساختار اجتماعی سیاسی آن زمان فائق آمد و رژیم پهلوی منحل و جمهوری اسلامی رقم خورد.

 

 

وی گفت: پس از انقلاب اسلامی آیا هیأت به مثابه حوزه عمومی قدسی وجود دارد یا خیر؟ در تحقیقات خود هیأت ثارالله زنجان را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار دادیم که این هیئت به صورت مردمی اداره می شود و قشر جوان بسیاری در ایام محرم در آن شرکت می کنند. مداح آن حاج مهدی رسولی یک چهره خاص رسانه ای دارد.

 

وی گفت: در مفاهیم جامعه شناسی یک مفهومی به نام گروه وجود دارد. گروه یعنی افرادی که با یکدیگر تعامل اجتماعی دارند. این تعامل مستمر است و با احساس ما بودن و پیوستگی به وجود می آید. دو نوع گروه اولیه و ثانویه وجود دارد. در گروه اولیه هدف صرفا اصل رابطه است. در گروه ثانویه هدف از رابطه چیزی خارج از این رابطه است و هدف مشترکی در این گروه تعیین می شود؛ تعامل اجتماعی مستمر، احساس ما بودن و داشتن هدف مشترک از ویژگی های گروه ثانویه است.

  

وی ادامه داد: از گروه هدف این تحقیق سوال شد که چرا عزاداری می کنید و در پاسخ ها به این رسیدیم که مضامین فراگیری چون مبانی فکری، انگیزه و نیت برای عزاداری وجود دارد و خود مبانی فکری دو مبانی اساسی به نام گفتمان اسلام سیاسی و گفتمان معنویت گرایی دارد. اسلام سیاسی و انقلابی یک دین حداکثری را مطرح می کند که دین برای همه ساحت های جامعه برنامه دارد و قرار است ساختارهای اجتماعی سیاسی توسط دین تغییر کند و اصلاح شود. در مقابل اسلام سنتی می گوید هدف از دین کسب ثواب اخروی است و من با ساختار سیاسی جامعه کار ندارم و تنها با عبادت فردی، نماز و روزه درگیر هستیم.

 

 

بیگدلی گفت: عاشورا را وقتی با گفتمان اسلام سیاسی نگاه می کنیم نهضتی می بینیم که قرار است جامعه آرمانی شیعه را رقم بزند و وقتی با گفتمان اسلام سنتی نگاه می کنیم، وظیفه فقط گریه کردن و اشک ریختن و پاک کردن گناهان است. گفتمان اسلام سیاسی در پی تمدن سازی و اصلاح جامعه است. بحث دوم بحث معنویت گرایی است؛ معنویت گرایی یعنی در عین حال که به گفتمان اسلامی اعتقاد داریم، هستی را معنا دار ببینیم. هستی در اندیشه علامه طباطبایی مترادف با اعتقاد به آخرت است. ما نمی توانیم به آخرت اعتقاد داشته باشیم اما هستی را معنادار نببینیم.

 

وی گفت:  هابرماس معتقد است حقیقت هر آن چیزی است که از دل واقعیت بیرون بیاید. ما اینجا مبانی هستی شناسی مان با هابرماس فرق می کند. در نگاه هستی شناسی اسلامی ما معتقد هستیم که اولا جهان ابتدا و غایتی دارد. جهان را فقط مادی نمی بینیم بلکه غیر مادی هم می بینیم و بر آن اعتقاد داریم. تجربه گراها به واقعیت غیر ماده اعتقادی ندارند لذا مبنای هستی شناسی آنها با ما معنادار است، در معرفت شناسی ما هم تاثیر می گذارد. وقتی در معرفت شناسی گفته می شود حقیقت آن چیزی است که از دل افکار عمومی بیرون آمده است.

 

بیگدلی گفت: در معرفت شناسی ما علاوه بر عقل به تجربه هم اعتقاد داریم یعنی از منابع مهم ما وحی است. وحی را به عنوان منابع معرفت شناسی خود تلقی می کنیم. تعریف علم از نظر ما معرفت مطابق با یقین است لذا تفاوت ما در اینجاست. هیأتی که اعتقاد به گفتمان اسلام سیاسی ندارد، نمی تواند به مثابه حوزه عمومی عمل کند. حوزه عمومی غربی فقط در پی ساختن دنیا است و ما دنیایی را در مسیر آخرت می سازیم.

 

 

وی گفت: طه عبدالرحمن یکی از اندیشمندان مسلمان است که کنش تعارفی را متناسب با نیازهای دنیوی مطرح می کند. آنچه در امت نهادینه شده بحث ارزش های الهی و دینی است، افراد برای نیازهای معنوی و ارزش های الهی به هم گره می خورند لذا در جامعه می توانیم تعاون بر خیر هم داشته باشیم، تعاون بر شر هم داشته باشیم. حوزه عمومی قدسی ما مبتنی بر مفهوم امت است که می خواهد ارزش ها را الهی احیا کند.

 

وی گفت: در بحث دوم اشاره می کنیم به بحث چیستی، هیأت باید چه ویژگی هایی داشته باشد. توانا بودن، داشتن فعالیت های فرهنگی، عدم تناقض در رفتار و گفتار، دانش تحصیلات و شناخت صحیح از اسلام، سالم بودن اطرافیان، مقبولیت بین مردم و داشتن رویکرد انقلابی از ویژگی های هیأتی ها و در واقع افرادی است که در حلقه مدیریتی هیأت حاضر هستند. اگر مداح و اعضای هیأت می خواهند انسجام شکل بگیرد، باید در رفتار و گفتار تناقض نداشته باشد.

 

 

بیگدلی ادامه داد: خیلی ها در بحث ویژگی های ساختاری بر این معتقد هستند که هیأت باید مبتنی بر یک رهبر باشد و مبتنی بر ارزش های الهی و سیاسی شکل بگیرد. کلیدواژه تفکر اسلامی شیعی امامت است. باید حوزه عمومی و قدسی را مبتنی بر مبانی هستی شناسی خود و فرهنگ ایرانی اسلامی تعریف کنیم. باید این مفهوم را در گفتمان خودمان دوباره بازسازی کنیم.

 

وی گفت: متاسفانه در بحث های فرهنگی تاکید بر کنش زبانی داریم و کنش غیر زبانی نادیده گرفته شده و حتی تضعیف شده است. کنش زبانی بر گفت و گوی یک طرفه معتقد است. در جامعه امروز با تحصیلکردگانی از مدارس و دانشگاه ها طرف هستیم، سیستم تبلیغی امروز ما با کنش زبانی پاسخگو نیست، باید کنش غیر زبانی ایجاد کنیم. در کنش زبانی استفاده از ظرفیت مداحی و سخنرانی ها در هیأت مطرح است. بایستی برای پررنگ شدن جایگاه هیأت، عقلانیت به احساسات در حوزه علوم قدسی تجمیع شود.

 

وی خاطر نشان کرد: کنش عاطفی نوع دیگری از کنش می باشد و محرک عقلانیت است. محتوای غنی عنوان دیگری است که ما اگر در حوزه عمومی از محتوای غنی استفاده کنیم، حرفی برای گفتن داریم و تاثیرگذار خواهیم بود، مثلا اگر از روش های هنری استفاده می کنیم باید در آن از قالب های اثرگذار بهره ببریم.

 

 وی گفت: باید مومنان منتقد فرهنگی مبتنی بر معرفت شناسی تربیت کنیم. هیأت از دو ظرفیت استفاده می کند؛ کنش زبانی و کنش غیر زبانی. هیأت اگر بتواند نیازهای افراد جامعه را برطرف کند تبدیل به ارزش می شود از طریق عدالت خواهی، مطالبه گری و محرومیت زدایی. هیأت های عزاداری امروز نقش جماعت جوانمرد را ایفا می کنند. ما در برهه های مختلف دیده ایم که در مشکلات سیاسی، امنیتی و اجتماعی هیئت ها به میدان آمدند و کمک رسانی کرده اند.

کد خبر 1228524

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha