هنر در خدمت تمدن سازی اسلامی در می آید!؟

تمدنی که دنباله تحول انقلاب دارد می‌آید، این ایدئولوژی که با این انقلاب درخشید بار معنوی و فرهنگی بسیار عظیمی است و احتیاج دارد به ابزارهای فراوان، این ابزارها بهترینش، رساترینش، موجزترینش و نافذترینش هنر است.

خبرگزاری شبستان: این روزها که به نام هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده، فرصت مغتنمی است برای کنکاش در مفهوم این هنر و واکاوی روند تکاملی سی و چند ساله آن.


اما در این میان بازخوانی آراء رهبری معظم انقلاب از اهمیتی فوق العاده برخوردار است؛ چه آن که ایشان از سال های پیش از انقلاب تاکنون با اهالی فرهنگ ارتباطی بی واسطه داشته اند و با فضای هنری کشور آشنایی کامل دارند. از سوی دیگر تسلط بر تاریخ اسلام و همچنین تاریخ معاصر ایران، به دیدگاه های ایشان وجهی مستند و کاربردی داده است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدا با اشاره به وقوع انقلاب اسلامی به عنوان مبدأ تحولاتی تازه در جهان آینده، بر نقش تأثیرگذار هنر در پیشبرد اهداف انقلاب تأکید کرده و می فرمایند:
"این تمدنی که دنباله این تحول(انقلاب) دارد می‌آید و خواهد آمد و بلاتردید دنیا را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد؛ این ایدئولوژی و فرهنگی که با این انقلاب درخشید، طلوع کرد و به وسط ‌السماء خواهد رسید و به ماه تمام بدل خواهد شد، بار معنوی و فرهنگی بسیار عظیمی است و احتیاج دارد به ابزارهای فراوان، این ابزارها بهترینش، رساترینش، موجزترینش و نافذترینش هنر است."

 

ایشان در ادامه در سخنانی هوشمندانه، با رد فرضیه جدایی دین و هنر، این تلقی را ساده انگارانه معرفی می کنند:

"آن کسانی که تصور می‌کنند انقلاب اسلامی ایران با ادبیات و با هنر سر و کاری ندارد، ربطی ندارد، خیلی پرت از معرکه‌اند، خیلی دورند و نمی‌فهمند اصلا چه دارند می‌گویند و به کجا دارند می‌گویند. این انقلاب بیش از همه به یک ادبیات قوی، به یک فرهنگ غنی نیازمند است. من متعجبم یعنی واقعا در فکرم که اگر این انقلاب قرار بود توی یک کشوری پدید می‌آمد که خودش زبان غنی‌ای نداشت، مثل بعضی از کشورهای آمریکای لاتین یا بعضی از کشورهای آفریقایی که یک زبانی مثل زبان فارسی با این سابقه تاریخی، با این ظرفیت عظیم که می‌دانید زبان فارسی از لحاظ ظرفیت فوق‌العاده است، یکی از بهترین زبان‌ها است؛ آن‌طوری که آدم‌های اهل زبان و زبان‌شناس‌ها می‌گویند از لحاظ ظرفیت فوق‌العاده است، اگر نداشت و قرار بود با همان زبان گنگلاس محلی بخواهد این فرهنگ را نقل و انتقال بدهد یا از یک زبان بیگانه استفاده کند چه بلایی سر این انقلاب می‌آمد؟ این بلیه‌ای است که ما امروز دچارش نیستیم و ما امروز به یک زبان قوی که داریم و به یک فرهنگ عمیق و تاریخ و غنی که داریم و به یک ذهنیت فرهنگی در ملت‌مان و در همه مردم‌مان که داریم و به یک هنر سطح بالا که نداریم به شدت نیازمندیم."


رهبری انقلاب اما با نگرشی واقعگرا می افزایند:
"همه ابزارهای لازم است اما آن هنر برنده تیزی که امروز بتواند این ابزارها را سرهم کند و سوار کند و این ظرف را از محتوای فرهنگی این انقلاب پر کند و ارایه بدهد؛ این را ما نداریم. این مشکل بزرگ کار ماست و به این به شدت نیازمندیم و باید دنبالش باشیم."

 

حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود، به طورغیرمستقیم و با ظرافت تمام به چالش همیشگی فرم و محتوا می پردازند:
"آنچه کهنه نمی‌شود، مفاهیم است. کهنگی در همه چیز عالم می‌آید جز مفاهیم اصیل انسانی، اینها کهنگی‌بردار نیست. ابزارها عوض می‌شوند، رابطه‌ها عوض می‌شوند، شکل‌ها عوض می‌شوند، قالب‌ها عوض می‌شوند اما مفاهیم اصیل انسانی هیچ‌وقت عوض نمی‌شود. شرافت‌های انسانی، کرامت‌های انسانی، حسن‌ها و قبح‌هایی که عقل انسان آنها را تشخیص می‌دهد آنها عوض‌شو نیست و معرفت اسلامی همواره برای ما یک معرفت نو است. خود اسلام از اول در یک قالب صددرصد هنری ارایه شده و آن قرآن است. قرآن از لحاظ زبان هنری یک چیز بی‌نظیر و استثنایی است."

 

رهبر فرزانه انقلاب با مقایسه صدر اسلام و آغاز پیروزی انقلاب از جهت بهره گیری از قالب های ادبی و هنری می فرمایند:
"اینکه حالا به جای خود قرآن، ایده و ادبیات ابتدایی و اولی فکر و انقلاب، یک‌‌چنین ادبیات راقی و بالایی بوده، شما در انقلاب ما که نگاه کنید خواهید دید ما در انقلاب خودمان یک چنین چیزی نداشتیم، البته در بین مسئولانی که با نهضت و مثلا انقلاب سر و کار داشتند و بهتر از همه از جهات متعدد در شخص امام یک امتیازاتی وجود دارد، ادبیات ویژه امام یک ادبیات باب این انقلاب، ساده، روان، بلیغ، نافذ، مردمی، همه‌کس‌فهم، بی‌تعقید و در عین حال درست، یک خصوصیاتی دارد ادبیات‌اش، اما این را شما مقایسه بکنید، آنچه که ظرفیت ادبی زبان ما، زبان انقلاب ما با قرآن اصلا قابل مقایسه نیست."

 

ایشان با یادآوری نمونه موردی "شعر" صدر اسلام، از توجه استراتژیک پیامبر(ص)به این قالب ادبی پرده برمی دارند:
"علاوه بر این خود رسول اکرم از ظرفیت‌های بالای ادبی سعی می‌کرده استفاده کند. پیغمبر هم در کلمات خودش، هم در کلمات رهبران اسلام در آن روزگار –صحابه بزرگ و پیشوایان و اینها- و هم علاوه بر اینها از شعر شعرا. پیغمبر از شعر شعرا که آن روز شعر رایج‌ترین و برنده‌ترین ابزار فرهنگی بود تا آن جایی که ممکن بوده استفاده کرده است. چون آن روز دشمن ضد انقلاب از ظرفیت ادبی بالایی برخوردار بود و شعرای برجسته‌ای داشتند پیغمبر شعرای اسلام را تشویق می‌کرد که بروند به مقابله با آنها تا فقط حرف آنها در تاریخ ثبت نشود و اسلام در مقابل این حربه تاریخی ماندگار که اسمش شعر است، بی‌دفاع نماند. این، صدر اسلام است، خب حالا که ما در انقلاب خودمان هم به این ظرفیت بالای هنری و توان بالای هنری نیازمندیم."

 

«ایران فرهنگی پس از اسلام» دیگرمبحث مورد توجه رهبر انقلاب است:
"در-ایران- دوره اسلام –که آنچه شده به برکت اسلام اتفاق افتاده است- ملت ایران واقعا خیلی توانایی و نبوغ نشان داد و خیلی حق و منت بر همه دنیا، نه فقط دنیای اسلام دارد که اینها در سطر سطر تاریخ دنیا، مسطور و مضبوط است. اگر خود ما که امروز غافلیم، به این تاریخ مراجعه کنیم، آنها را خواهیم دید. این ملت، امروز از لحاظ فرهنگی، آن پختگی و بلوغ کافی را انصافا ندارد. ما در بخشی از رشته‌های فرهنگی و هنری که امروز در دنیا مطرح است، در درجه دوم و سوم قرار داریم یعنی در معیار تاریخ، کسانی که تازه‌کارند از ما جلو افتاده‌اند و پیش هستند لکن ما آن زمینه را داریم. آن چشمه هست، اگرچه گل‌اندود است و جوشان نیست اما یقینا منبع عظیم فرهنگ و فکر و رشد و ذوق و نبوغ، در سینه این ملت همچنان موج می‌زند و باید از آن استفاده کرد و بهره برد. باید ببینیم عیب عمده کارهای فرهنگی و هنری در دوران قبل از انقلاب چه بوده است؟"

 

حضرت آیت الله خامنه ای اما به توصیف وضعیت موجود بسنده نکرده و به آسیب شناسی آن می پردازند:
"رجال فرهنگی ما، همان‌هایی که امروز هستند، دیروز هم بودند، همین مردم و از همین ملت بودند. درس‌‌خوانده بودند، فرزانه بودند پس آن عیب اساسی که ما در دوران پهلوی و دوران قاجار بخصوص اواخر قاجار دچار آن شدیم و این‌طور خشک و پوک و بی‌بروز شدیم، چه بود؟ این عیب اساسی را واقعا باید پیدا کرد. به نظر می‌آید دلیل‌اش همین است که ما مکرر به زبان می‌آوریم یعنی مسئله تهاجم فرهنگی، ما شبیخون‌زده می‌شویم یعنی از غفلت ما و غفلت سردمداران و فرمانروایان این کشور استفاده شد و عده‌ای با یک فرهنگ تازه و با نیروی جدیدی که بر اثر رنسانس دنیا را به جوش آورده بودند و خودشان در آن جوش و خروش بودند بر سر ما ریختند و ما خواب بودیم."


رهبری انقلاب در توضیح «تهاجم فرهنگی و غفلت داخلی» به عنوان عامل اصلی عقب ماندگی فرهنگی کشور در دوره قاجار می فرمایند:
"ما می‌دانیم که وقتی یک عده فاتح، وارد یک کشور می‌شوند ترتیب خودشان را در آنجا برقرار می‌کنند اما ظرافت قضیه اینجاست که ترتیب خود را برای یک عده از شهروندان درجه دو می‌توانند برقرار کنند، نه آنچنان که برای خودشان در کشور خودشان برقرار می‌کنند، این اتفاق در ایران هم افتاد. اروپایی‌ها آمدند، ترتیبات اروپایی را وارد این کشور کردند و کسانی که فریفته آنها بودند، همچون آن روشنفکران نسل اول این کشور؛ مثل ملکم‌خان‌ها و امثال اینها که روشنفکری را از آنها فرا گرفته بودند، با آنها همدست شدند. در داخل هم که غفلت بود و فرمانروایان غرق در فساد و تباهی."


«حکومت پهلوی»، برهه دیگر مورد توجه ایشان است که در آن، دوره طلایی پس از اسلام نسبت به دوره پیش از اسلام نادیده گرفته می شود:
"اگرچه در دوران پهلوی و بخصوص این سی چهل سال اخیر(پیش از انقلاب)، وضعیت کذایی دوران قاجار به آن وضوح وجود نداشت اما خطر از آن زمان بیشتر بود، به خاطر اینکه اینها به معنای واقعی کلمه نسبت به گذشته ایران بی‌اعتقاد شدند، بخصوص آن بخش برجسته این گذشته یعنی همان تاریخ هزار و سیصد سال بعد از اسلام، لذاست که شما ملاحظه می‌کنید ناگهان پا را به قبل از اسلام می‌گذارند یعنی این فاصله زمانی را ندیده می‌گیرند و به سراغ قبل از اسلام می‌روند و دلشان می‌خواهد آن به اصطلاح تمدن را احیا کنند، غافل از اینکه گذشته مورد نظرشان نسبت به تمدن اسلامی، یک تمدن بدوی بود. شما ایران را در قرون چهارم و پنجم و ششم و هفتم بعد از هجرت نگاه و چنین دوران‌هایی را با ایران مثلا دوران ساسانی یا دورانی دیگر مقایسه نمایید. اصلا اینها با هم قابل مقایسه است؟! این علم، این معرفت، این تمدن، این اکتشافات، این ابن‌سیناها، این فارابی‌ها و ... کجا می‌شود در دوران قبل از اسلام نشانی از آنها پیدا کرد؟!"


رهبر فرزانه انقلاب در ادامه از مجموع این سخنان چنین نتیجه می گیرند:
"ما را ضایع کردند، من آن عامل اصلی و آن میکروب اساسی انحطاط و ضیاع فرهنگی خودمان را در آن می‌بینم که اولا گذشته ما را که عمده‌اش منبعث از اسلام و جوشیده از اسلام و تعالیم اسلام است، به فراموشی دادند و از یاد بردند. دوم اینکه ترتیبات و شیوه غرب را که با فرهنگ بومی و فرهنگ بدوی و دوران کاملا وحشی‌گری‌شان آمیخته بود به اینجا آوردند یعنی همین فرهنگ مدرن کراوات‌بسته اروپایی را که با این ظاهر لوکس و قشنگ در داخل خود عناصر واضحی دارد که مربوط به دوران بدویت است یعنی اصلا ربطی به شهرنشینی و تمدن ندارد و این در خورد و خوراک‌شان، در کیفیت خوردن‌شان و در کیفیت معاشرت‌شان منعکس است. اینها را عینا به اینجا آوردند برای اینکه تزریق کنند البته معلوم بود که نمی‌شود! لذا یک چیز مخلوط عوضی بدی از آب درآمد، البته امکان ندارد که انسان از فرهنگ دیگران استفاده نکند. استفاده‌کردن از فرهنگ دیگران انسان را تکمیل می‌کند اما فرق است بین اینکه انسان یک دارو یا غذای مقوی را با معرفت و بیداری و هوشیاری از میان صد نوع دارو و صد گونه غذا برای خودش مناسب بداند و انتخاب کند یا اینکه چیزی را به او بخورانند.
تا اواخر دوران پهلوی، همین‌طور چیزهایی را به این ملت تزریق کردند، این فایده‌ای ندارد، این نوع اخذ فرهنگ بیگانه تکمیل فرهنگ نیست! این غرق‌شدن و معمول و مفعول فرهنگ بیگانه قرار گرفتن است، این ارزشی ندارد، اگر انسان برود با اختیار خودش انتخاب کند، بحث دیگری است."


ایشان البته با نهایت انصاف، غرب را به کلی نفی نمی کنند و با ذکر ویژگی های مثبت فرهنگ غرب می فرمایند:
"امروز در فرهنگ غرب، انصافا عناصری وجود دارد که ما برای حیاتی است، ما باید آنها را یاد بگیریم، چیزهای خوب زیاد دارند. اگر این چیزها خوب نبود غرب با این همه فسادی که دارد به اینجا نمی‌رسید. غرب با این فسادهایی که دارد باید اصلا مضمحل می‌شد و مثل دود به هوا می‌رفت اما علت اینکه دود نشدند و به هوا نرفتند، چیست؟ چند عنصر واقعا حسابی در کار اینها بوده است. از جمله اینکه، آدم‌های منظمی هستند، آدم‌های پرکاری هستند و در تلاش‌هایشان خستگی‌ناپذیرند. اینها عناصر مثبت و مطلوب فرهنگ آنهاست. اینها را البته باید گرفت و استفاده کرد."


برگرفته از کتاب دغدغه های فرهنگی(شرح مزجی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1373 با استفاده از بیانات معظم له)
پایان پیام/
 

کد خبر 122721

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha