یک کیسه کاه،خون بهای عارف بلند مرتبه ایران

عطار نیشابوری علاوه بر اینکه شاعر نامی ادبیات فارسی است از مرتبه والایی در عرفان برخوردار بود به گونه ای که مولوی در این باره فرمود: هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم.

به گزارش خبرگزاری شبستان، فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری یکی ازعارفان و شاعران بلندنام ادبیات فارسی‌ در اواخر سده  ششم و اوایل سده هفتم است. او در سال 513 هجری مطابق با 1119 میلادی در روستای کدکن (کنونی) در نزدیکی نیشابور دیده به جهان گشود. نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.

 

وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده‌است، چنانکه مولوی درباره او می‌فرماید:

هفت شهر عشق را عطار گشت                                 ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

 

مقام معنوی و تأثیر وجود شیخ عطار که از شاعران بزرگ و از عارفان نامی ایران است در تاریخ تفکر معنوی ایرانیان بسیار با اهمیت و در خور توجه و دقت است.

 

عطار در داستان‌سرایی به مراتب چیره دست‌تر از سنائی است. همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار اوست و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند. چنانکه مولوی گفته است:

 عطار روح بود و سنایی دو چشم او                              ما از پی سنایی و عطار آمدیم

 

 در آثار عطار می‌توان یک نوع سیر تکاملی درونی را به وضوح مشاهده کرد که در مورد شاعران دیگر نادر است.عطار، یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است، انتخاب کرده است.

 

درباره به پشت پا زدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، آن‌ست که عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت.

 

چیزی که نمایان است این است که عطار پس از این جریان، مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری می‌ شود و تا پایان عمر (حدود 70 سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش هم‌سخن گشته و به گردآوری داستان‌های صوفیه و اهل سلوک پرداخته‌است و بنا بر داستانی وی بیش از 180 اثر مختلف به جای گذاشته که حدود 40 عدد از آنان به شعر و دیگر نثر است.

 

ماجرای شهادت عطار از غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است که در روان خواننده اثری دردناک به جای می‌گذارد. تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند که: پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. گویند مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.

 

گفتنی است، آثار مسلم عطار نیشابوری طبق تحقیقات دقیق استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، اسرارنامه، الهی نامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکرة‌الاولیا و دیوان اشعار است.

 

پایان پیام/
 

کد خبر 122499

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha