به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم به نقل از دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، متن بیانات آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در ابتداء درس خارج اصول به مناسبت حوادث و اغتشاشات اخیر در کشور به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين
و صلی الله علی سيدنا محمد و آله الطاهرين
قبل از شروع بحث دو مطلب را باید عنوان کنم؛
مطلب اول درباره حوادثی است که در این ایام در کشور ما جریان داشت.
در این رابطه چند مطلب حائز اهمیت است؛
اولین مطلب این که یک هماهنگی، وحدت و انسجام رسانهای در میان دشمن کاملاً مشهود است، از همان لحظات اول هر کسی اخبار و رسانههای جهانی را دنبال میکرد شعارها متحد، هدف کاملاً روشن و یک وحدت عملی و گفتاری میان دشمن مشهود بود.
هدف آنها مقابله با دین خداوند و اسلام بود؛ هدفشان تنها مقابله با نظام اسلامی و مسئله براندازی نبود؛ آتش زدن قرآن چه ارتباطی به حادثهی فوت یک نفر در این کشور دارد؟ قرآن را آتش زدند، به مقدسات اهانت کردند، بدترین اهانتها را روا داشتند، به احکام اسلام از حجاب و غیر حجاب هجمه کردند، هدف نهائی مقابله با اصل دین است.
یعنی دشمن، این یهود عنود که هر روز شدّت عنادش بیشتر میشود دنبال متوقف کردن، از بین بردن اسلام و یا ضعیف کردن آن است؛ چیزی که اسمی از آن باشد، اما حقیقتی نداشته باشد.
واقعاً دشمن به این نتیجه رسیده که دین در این چهل سال در ایران در ابعاد مختلف بسیار قوی در میدان حضور دارد، تأثیر دین را در ایران و غیر ایران میبینند، آنها به این نتیجه رسیدند که باید این عامل را از مردم بگیرند.
همین دیروز یکی از نمایندگان کنگره آمریکا گفته ما به دنبال دو چیز هستیم، یکی بیدینی و دیگر نفی هستهای ایران، که مطلب اول برایشان بیشتر مهم است.
حکومت ما اگر حکومت غیر دینی بود، کاری با آن نداشتند! الآن مشکل اصلی آنها همین است؛ منتهی برای از بین بردن دین میان زنها، اولین عامل این است که حجاب را از بین ببرند، فساد و بیبند و باری را زیاد کنند، دشمن دنبال اینهاست. انسان نباید از این مسئله غفلت کند.
ملاحظه کنید چگونه در یک زمان کوتاه تمام مسئولین سیاسی کشورهای اروپایی به نفع یک عدهای و یا به عنوان حمایت از یک اعتراضی حضور پیدا میکنند؟ این همه کشتار در دنیا هر روز انجام میشود، این همه نفوس از بین میرود آن هم به دست خودشان، لکن هیچ توجهی نمیکنند، اما همه علیه ایران متحد شدهاند!
من یادم نمیآید از اول انقلاب تا کنون چنین اتّحاد رسانهای وجود داشته باشد؛ مسئولین سیاسی، تمام اقشار هنری، خوانندههای آمریکایی و اروپایی، هر خوانندهای که به قول خودشان طرفدار زیادی هم دارد که معلوم میشود بعضی از کسانی که دنبال کنندههای فراوان دارند برای چنین روزهایی درست شدهاند که از آنها بهرهبرداری کنند؛ به همه گفتند که باید پشت این قضیه بایستید؛ در کدام حادثه این گروهها این چنین اظهار نظر کرده بودند؟ متأسفانه در داخل یک عدهای هم به تبع اینها حمایت کردند.
مسئله این است که ببینیم دشمن چه هدفی دارد؟ همه حوزویان، دانشجویان و اقشار گوناگون مردم نباید از این مسئله غفلت کنند؛ باید بدانیم دشمن به دنبال گرفتن دین از ملت ایران است، دنبال تجزیه ایران است، دنبال از بین بردن منافع و چپاول منابع ایران هستند که این امر واضحی است.
اگر امروز کسی بگوید این مسئله توهم است و دشمن چه کاری به این امور ما دارد، باید یک مقداری در عقل خودش تردید کند! این انکار بدیهی است. کدام عالم دینی و کدام مسلمان میتواند در مقابل آتش زدن قرآن و مساجد بیتفاوت باشد، این امر بدون هیچ تردیدی چنانچه از شخص مسلمان صادر شود از مصادیق ارتداد است.
مطلب دیگر این است که در پرتو نظام جمهوری اسلامی و از شعارهای مهم این نظام، مسئله آزادی بوده و هست. از شعارهای مهم؛ حق انتقاد برای مردم است. هم امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) مکرر این را میفرمودند و هم رهبری معظم. هماکنون نیز این حق وجود دارد و مسئولی نیست که بگوید کسی حق انتقاد ندارد.
مردم مشکلات فراوان دارند، مخصوصاً در مسائل اقتصادی و معیشتی، باید حرفهایشان را مطرح کنند. کسی در این تردید ندارد، اگر کسی بگوید حق ندارید حرف بزنید، نه مطابق با دین است، نه مطابق با قانون و عقل و وجدان! اما مشاهده میکنید از زبان بعضی از چهرهها میگویند چرا به حرف مردم گوش نمیدهید؟ آیا حرف مردم آتش زدن قرآن و مخالفت با آن است؟ آیا حرف مردم آتش زدن مواکب حسینی(علیه السلام) است؟ آیا حرف مردم تخریب اموال عمومی است؟ آیا مردم ما میگویند باید آمبولانسی که برای نجات مصدومین و حادثهدیدههاست آتش زده شود! بیش از 60 آمبولانس را از بین بردند! ماشینهای آتش نشانی را از بین بردند، بانکها را تخریب کردند! آیا حرف مردم این است که ما می
خواهیم ناامنی در این کشور بیاید؟
مسلم این حرف مردم نیست، مردم به گرانیها اعتراض دارند، و این حق مردم است. مردم در گرانیها مستأصل شدهاند، از دولت توقع دارند یک قدم محکمی بردارد، یک مقدار گشایشی در امور زندگیشان ایجاد شود. مسئولین هم قبول دارند و خودشان هم میگویند ما برای این امر تلاش میکنیم، ولی اینکه یک بازیگر بگوید چرا صدای مردم را گوش نمیدهید؟ باید از آن بازیگر بپرسیم صدای مردم و حرف مردم تخریب است؟ اغتشاش و ناامن کردن است؟ اگر کشور ناامن بشود خودت هم نمیتوانی در این کشور هنر خودت را ابراز کنی! خیال میکنی اگر تغییری به وجود بیاید، تو بهتر میتوانی آن هنر خدادادی خودت را ابراز کنی؟! چنین نخواهد بود.
حرف مردم اینها نیست! حرف مردم این است که چرا تکلیف اختلاسها روشن نشد؟ حرف مردم این است که چرا قدمهای بزرگی برداشته نمیشود؟ البته ممکن است یک کارهای زیربنایی شده باشد که باید اینها را به اطلاع مردم برسانند.
به هر حال، این دو مطلب یکی هدف دشمن و دیگری حرف مردم باید از هم تفکیک شود. همه اقشار از دانشجو، کاسب، روحانی و ... همه باید بدانیم دشمن امروز بر هدف خودش مصممتر شده و دنبال گرفتن دین از مردم ایران و غیر ایران است، ولی عمده این است که مردم دیندار هستند، مشاهده کردید که در اربعین چه کردند؟ 20 میلیون به عشق امام حسین(علیه السلام) آن مسیر طولانی را با نبود امکانات پیاده میروند، ولی خم به ابرو نمیآورند.
مواکب را آتش میزنند و به خیال خام خودشان فکر میکنند به نتیجه میرسند! خیر چنین نیست! دشمن دنبال این است که این مظاهر دینی، این شعائر حسینی از بین برود، حرف خدا و پیغمبر نباشد و فقط حرف سازمان ملل و استکبار در میان باشد. نباید از این هدف دشمن غافل شد. این همه شهید دادیم تا دین به این مملکت بیاید، الآن هم مردم پای دین خودشان ایستادهاند؟ مگر مردم دین خودشان را از این انقلاب گرفتند؟ دین بود که انقلاب شد و این نظام ایجاد گردید؛ انقلاب که دین را برای مردم به وجود نیاورد.
این از حماقتهای دشمن است که مردم ایران را نمیشناسد، هیچ نمیدانند که دین در وجود مردم ایران ریشه دوانیده، از قبل از انقلاب و بیش از هزار سال است که دین در وجود مردم ایران هست. البته به برکت انقلاب دایره تأثیر دین گسترده و زیاد شده است.
دشمن باید بداند که مردم دین خودشان را به هیچ قیمتی از دست نخواهد داد! فرزندانشان را نثار این دین کردهاند. خانوادههایی که سه یا چهار شهید دادند، برای چه کسی دادند؟ برای اشخاص و حکومت که نبود، برای دین و خدا بود! آنها امروز بیشتر از گذشته هستند.
از همین جا به جوانان و نوجوانان عرض میکنیم که مراقب باشید دشمن میخواهد از شما سوء استفاده کند، لذا شما را سپر بلا قرار داده و به میدان میفرستد. به دختران و خواهران عزیز عرض کنیم که مسئله دشمن، مسئلهی اجبار و عدم اجبار حجاب نیست، مسئلهاش این است که تو دین نداشته باشی، خدا را انکار کنی!
باید همه مراقبت کنیم، مسئولین هم بیشتر توجه کنند و سعی کنند حقایق حوادث را هر چه زودتر برای مردم روشن کنند، و از سفارشهای رهبری معظم است که مسئولین بیشتر حرف دل مردم را بشنوند و بیشتر خدمتگزاری کنند.
این که گفته میشود باید دید قانون مورد پسند جامعه و مردم است یا خیر؟ این مطلب در کشورهای سکولار و لائیک صحیح است، اما در نظام اسلامی ایران که قانون متخذ از شرع و دین است این حرف به هیچ وجه صحیح نیست و مردم عزیز ما به حکم آنکه مسلمانند التزام به همه احکام و قوانین اسلام دارند، البته روشن است که بین حکم خدا و اجرای قانون خدا باید تفاوت گذاشت، ممکن است در اجرا برخی از شیوهها نادرست باشد و نباید در اجرای احکام طوری عمل کرد که موجب دوری مردم از دین شویم.
امیدوارم که این حوادث سبب شده باشد عمق دشمنی برای مردم بیشتر آشکار و مردم ما برای مقابله با چنین دشمنی راسختر و محکمتر شوند و ان شاء الله این انقلاب از تمام حوادث و صدمات محفوظ و مصون بماند.
نکته دوم راجع به حادثهای است که دیروز در افغانستان و کابل رخ داد. بیش از 30 نفر از شیعیان شهید و 50 نفر در یک مجموعهی آموزشی مجروح شدند. سؤال این است که چرا این انتحاریها به راحتی در افغانستان و مراکز شیعه حضور پیدا کرده و این حوادث را به وجود میآورند؟
تردیدی نداریم که دولت طالبان مسئول اصلی این کار است، فکر نکنند ما بین داعش و طالبان تفکیک میکنیم! بین القاعده، داعش و طالبان! طالبانِ این زمان با طالبان قبل هیچ فرقی ندارد؛ اینها یک قدر مشترکی دارند و آن از بین بردن شیعه است.
ما به عنوان یک مسئول سیاسی و یا به عنوان روابط دیپلماتیک سخن نمیگوئیم، بلکه روی میزان شرع و واقع صحبت میکنیم، قدر مشترک اینها این است که شیعه باید از بین برود و دنبال اضمحلال شیعه در افغانستان هستند.
ما با همه حادثه دیدهگان و خانوادهی شهدا و مجروحین این حادثه اظهار همدردی داریم، کسی که در آنجا شهید میشود مثل این است که یک ایرانی شهید شده، تحمل این حوادث برای ما بسیار سخت است.
طالبان فکر نکند که این حادثه یک انتحاری دور از چشم مسئولین حکومتی بوده، خیر! اینها اگر بخواهند به راحتی میتوانند جلوی این حوادث را بگیرند. و تا دیر نشده به فکر باشند، اگر میخواهند خودشان در افغانستان بمانند ـ که ان شاءالله نمانند ـ راه بقای حکومت، ایجاد امنیت برای همه اقشار است، فرزندی که در سن 20 سالگی دنبال تحصیل علم است، جزء سرمایههای کشور محسوب میشود، به کدام میزان او را به شهادت میرسانید؟!
باید همه دنیا این حوادث و این حکومتی را که ـ از اساس با قلدری و زور بر سر کار آمده و بیهیچ تردیدی در پشت پرده دست نشاندهی اصلی آمریکاست ـ محکوم کنند.
ان شاء الله خداوند این شهدا را با حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و شهدای صدر اسلام محشور بفرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
نظر شما