خبرگزاری شبستان، جهان اسلام: توسعه اندیشه ملی فلسطین در نیمه اول قرن بیستم هرگز محدود به فلسطین جغرافیایی نبود، بلکه به عنوان یک فرآیند کاملا فراملی توسعه یافت.
کتاب «فلسطین فراملی: مهاجرت و حق بازگشت قبل از سال 1948» ، مهاجرت فلسطینیان به آمریکای لاتین که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و نقش فعالیت سیاسی فراملی در شکلدهی جامعه فلسطینی دیاسپورا در دوران بینجنگ را بررسی میکند.
این کتاب اولین تاریخ فراملی توسعه آگاهی ملی فلسطین در نیمه اول قرن بیستم را ارائه می دهد.
کتاب با تکیه بر منابع عربی، انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی از آرشیوها و مجموعههای شخصی در فلسطین، انگلیس، مکزیک و شیلی، تاریخنگاری فلسطین را گسترش میدهد تا تحلیل تاریخی فراملی را از طریق مطالعات مهاجرت و دیاسپورا در بر بگیرد.
فلسطین فراملی بررسی می کند که چگونه در سال های بین دو جنگ، مقامات بریتانیا در لندن و بیت المقدس از فرمان شهروندی فلسطین در سال 1925 که در تمام مدت دستور بریتانیا برای تنظیم ملیت و شهروندی فلسطینی اجرا می شد،برای حذف هزاران فلسطینی استفاده کردند.
از یک سو، فلسطین فراملی به تفصیل پیامدهای فرمان برای مهاجران فلسطینی را بررسی می کند که تا سال 1936 حدود 40000 نفر بودند و از زمان اجرایی شدن معاهده لوزان در اوت 1924، دارای حق غیرقابل انکار ملیت فلسطینی بودند.
از سوی دیگر، طومارها و نشریات عربی و اسپانیایی جوامع مهاجر عرب زبان در سرتاسر آمریکای لاتین را مورد بررسی قرار می دهد تا نشان دهد که چگونه این فرمان طردکننده، ظهور شبکه های ارتباطی و همبستگی جدید میان فلسطینی ها و دیگر مهاجران عرب زبان در دیاسپورا و در خارج از کشور را موجب شد.
استراتژی های مقاومت
از سانتیاگو، بوئنوس آیرس، لیما و سائوپائولو، تا مکزیکوسیتی و مونتری، پاریس و بیت المقدس ، مهاجران فلسطینی، متحدان آنها در قاره آمریکا و همتایان آنها در فلسطین درباره راهبردهای مقاومت در برابر حکومت ظالمانه انگلیس و فرانسه از جمله رد شهروندی بحث کردند.
آنها این کار را در روزنامهها، باشگاهها و انجمنهای اجتماعی، سازمانها و کمیتههای سیاسی و در صدها طومار تحویل نهادهای محلی و بینالمللی حاکم، از جمله جامعه ملل، انجام دادند.
جدا از تعداد انگشت شمار از آثاری که پیش از سال 1948 به بررسی گردشهای جهانی فلسطین میپردازند، فلسطینیها عمدتا در تحلیل تاریخی فراملی غایب هستند،به این معنا که مطالعه تاریخی مردم فلسطین عمدتا به فلسطین جغرافیایی محدود شده است، سرزمینی بین رود اردن و دریای مدیترانه و مشرف به روایات قابل توجهی است که در سراسر جهان از پرو و شیلی تا بنادر فیلیپین را در بر می گیرد.
در نتیجه فلسطینیان به ندرت در تاریخ مهاجرت و تشکیل دیاسپورا، تبادل فرهنگی و مادی، اسکان و همسان سازی یا فعالیت های سیاسی فراملی در اواخر قرن بیستم، روایت های مرتبط با بسیاری از مردمان دیگر از جمله مردم میانه نوشته شده اند.
بنابراین، فلسطین فراملی استدلال میکند که شبکههای فراملی به هم پیوسته فلسطینیها و سایر مهاجران عرب زبان که در اوایل قرن بیستم ایجاد کردند، برای رشد جوامع مهاجر خاورمیانه در آمریکای لاتین برای تشکیل یک جامعه فلسطینی دیاسپورا و توسعه ضروری بودند.
به این ترتیب، فلسطین فراملی استدلال می کند که توسعه تفکر ملی فلسطین در نیمه اول قرن بیستم هرگز به فلسطین جغرافیایی وابسته نبود، بلکه به عنوان یک فرآیند کاملا فراملی توسعه یافت.
یک نقش حساس
همانطور که «سباستین کنراد» مورخ بیان می کند «افزایش روابط متقابل فراملی» در آغاز قرن بیستم می تواند به عنوان یکی از مهم ترین عوامل کمک به تحکیم مقوله های ملی تلقی شود
در واقع، فلسطین فراملی نشان میدهد که چگونه مهاجران فلسطینی و شبکههای فراملی که از طریق فعالیتهای خود ایجاد کردند، برای جنبش ملیگرای فلسطینی در فلسطین حیاتی بودند.
در نهایت فلسطین فراملی روایت مبارزه فلسطینی ها برای حق بازگشت به فلسطین را در 23 سال قبل از 1925 نشان می دهد.
در حالی که نکبت 1948 یک رویداد مهم در تاریخ نگاری فلسطین باقی مانده است، فلسطین فراملی پیشنهاد می کند که فرمان شهروندی 1925 به طرق مهمی سابقه ای به خاطر سیاستهای آپارتایدی رژیم استعماری در آوارهکردن دائمی فلسطینیها ایجاد کرده است.
این که روایات تبعید دائمی که گمان می رود در سال 1948 آغاز شده باشد، تقریبا برای 30 سال در زمان نکبت بخشی از حافظه جمعی و اجتماعی شدن فلسطینیان بوده است، نشان می دهد که فلسطینیان مهاجرت های پس از 1948 و پس از 1967 را به روش های اساسا منحصر به فرد تجربه کرده و درک کرده اند.
این نشان میدهد که برای موجهای مختلف تبعیدیهای فلسطینی از سال 1948، بازگشت از قبل مفهومی پردردسر بود، از جمله مفهوم داشتن یک حق قانونی برای آن، با توجه به سابقهای که مقامات استعماری بریتانیا در انکار آنها از این حق ایجاد کردند.
فلسطین فراملی می گوید که تاریخ مدرن فلسطین به طرق مهمی داربستی از تجارب بین نسلی دیاسپورا است که ما را وادار می کند تا به این فکر کنیم که چگونه فلسطینی ها در سراسر جهان برای نزدیک به یک قرن در حال تجربه، داخلی سازی و صحبت در مورد تبعید دائمی و سلب مالکیت بوده اند.
به عبارت دیگر، ناتوانی دهها هزار فلسطینی در تامین ابزارهای قانونی برای برقراری ارتباط با فلسطین در 23 سال قبل از نکبت، نشاندهنده طولانیمدت آوارگی فلسطینیها و نقش مهمی است که حقوق بینالملل در تضمین ماندگاری آن از زمان نکبت تاکنون ایفا کرده است.
نظر شما