به گزارش خبرگزاری شبستان، نام دکتر مهدی حجت برای کسانی که معماری ایران را در 3 دهه گذشته میشناسند، در کنار نامهایی چون مرحوم باقر آیتاللهزاده شیرازی و مرحوم محمدکریم پیرنیا، جریانی از معماری ایران را تعریف میکند که پس از انقلاب جان تازهای گرفت.
شاید معروفترین نظری که از دکتر حجت درباره معماری شنیده شده است این باشد: معماری ظرف زندگی است. این جمله کوتاه، نسبت انسان را با معماری و تکلیف انسان را با معماری، چنان ترسیم میکند که میتوان آن را در فضای زیست ساکنان پیشن این سرزمین یافت و به تمام سرنوشت گذشته و حال و آینده معماری ایرانی تعمیم داد.دکتر حجت سالها سکان سازمان میراث فرهنگی را در سالهای نخست پس از انقلاب به دست گرفته بود و اکنون نیز استاد دانشگاه تهران و عضو هیأت علمی این دانشگاه است.
این استاد ایرانی معماری، اکنون و در بهار سال 91، به ریاست شورای سیاستگذاری کارگاه فهم معماری بوشهر را بهعهده دارد. او معتقد است سفر به هر اقلیمی باید در سختترین شرایط آن اقلیم صورت بگیرد تا درک دقیقتری از زندگی مردم آن اقلیم و معماری آن سرزمین به مثابه ظرف زندگیشان، به دست بیاید.دکتر حجت در کارگاههای پیشین هم در کنار شرکتکنندگان به کاشان و شوشتر و گرگان و بیرجند سفر کرده و قدم به قدم در کنار دانشجویان به پرسشهای آنها پاسخ گفته است.
این استاد معماری، اکنون با ستاد خبری «کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر» درباره این کارگاه به گفتوگو نشسته است.
شهر بوشهر 26 تا 31 فروردین 91 میزبان صدها معمار، دانشجو و دانشآموخته معماری است که در قالب کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، برای بررسی ظرف زندگی مردم آن سرزمین به کرانه خلیجفارس سفر خواهند کرد.
•آقای دکتر حجت؛ کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، برای شهر بوشهر چه آوردهای دارد؟ و به چه درد مردم این شهر میخورد؟
مهمترین نکتهای که برای رشد و توسعه یک بخش از کشور مورد نیاز است، این است که تمام کسانی که میتوانند تواناییها و استعدادهای خودشان را در آن منطقه به منصه بروز برسانند، بهنحوی کمک بکنند و آنجا را از دورافتادگی بیرون بیاورند.
تمام کسانی که میتوانند، آن بخش از کشور را در منظر فکر و ذهن و استعدادهای جامعه قرار بدهند، این بزرگترین کمکی است که میتوان به یک منطقه کرد.اگر یک منطقهای مهجور بماند و دور از تماس با سایر انسانها قرار بگیرد، طبیعتا امکان جذب انواع تواناییهای آن منطقه و مردم ان منطقه از بین میرود.
منظورم از تواناییها، همه تواناییهاست. فرض کنید تجار بروند آنجا به کسب و کار مشغول شوند. واردکنندگان، صادر کنندگان، مهندسان و سازندگان با شناختی که نسبت به آنجا پیدا میکنند، برای توسعه فضاهایی که در آنجا وجود دارد به آن منطقه بروند. پزشکان برای بهبود وضعی که در آنجاست، به آنجا بروند.تلاشی که امروز برای توسعهیافتگی انجام میشود، این است که منطقه جغرافیایی در معرض وزش افکار عمومی قرار بگیرد. همه با آنجا بهنحوی اشنا بشوند.درباره کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، ما با اصرار زیاد، دانشجوها را از تمام سطح کشور انتخاب میکنیم.
اجازه نمیدهیم که از یک نقطه کشور بیایند. شرکتکنندگان باید حتما از تمام سطح کشور باشند.وقتی 250 نفر دانشجوی رشته معماری را که اهل فهم و ساختن هستند، از سرتاسر ایران میبریم به هر منطقهای - این بار بوشهر - در حقیقت امکان نوعی از شناسایی آن محل برایشان فراهم میشود.
این دانشجویان، طراحان آینده محیط زندگی انسان هستند، در آینده بخشی از اینها مسئول میشوند، مدیر میشوند، طراح میشونذ، سازنده میشوند، توسعهدهنده میشوند، معلم میشوند.اینها بعد از دیدار با بوشهر متوجه میشوند که هم استعدادهای خودشان را میتوانند در آنجا صرف بکنند و هم متوجه استعدادهایی میشوند که در آن منطقه وجود دارد.
بنا بر این شناختی نسبت به استعدادهای خود و منطقه مورد مطالعه به دست میاورند و نیروی خود را صرف شکوفایی آن استعدادها میکنند.
شرکتکنندگان کارگاه بوشهر وقتی به شهر و دیار خودشان برمیگردند، ناقلان مفاهیم بسیار ارزشنمندی میشوند.
اینها قصه شهری را که رفتهاند و ملاقات کردهاند، برای شهر خودشان بیان میکنند.به دیگران میگویند، تصاویرشان را در سایتها میگذارند. در دانشگاههای خودشان کنفرانسهایی میدهند. مطالبشان را به سایر دوستانشان نشان میدهند.
این در حقیقت یک انفجار است. انفجار اطلاعاتی ارتباطاتی که میتواند یک منطقه را یکباره در سطح تمام کشور معرفی بکند.
حتی در بین شرکتکنندگان کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در بیرون کشور وجود دارد. به این ترتیب دامنه این انفجار اطلاعاتی ارتباطاتی، بسیار وسیعتر میشود.
•بوشهر چه ارزش افزوده و امتیاز منحصر به فردی داشت که برای مطالعه کارگاه فهم معماری در بهار سال 91 انتخاب شد؟
ما کارگاه فهم معماری را به دو دسته از شهرها و مناطق نمیتوانیم ببریم.یکی شهرهای بسیار بزرگ و یکی شهرهای بسیار کوچک.یک عیب شهرهای بسیار بزرگ این است که خیلی در آنها تغییر ایجاد شده، بنابر این معماری ارزشمندی که مورد نظر ماست، در آنها کمتر پیدا میکنیم.
•منظورتان از «معماری ارزشمند مورد نظر ما» چیست؟
یعنی معماریای که مردم با دیدن و مطالعه آن بتوانند با زندگی قوامیافته ایرانی مواجه شوند و خودشان را در آن پیدا بکنند.
این را در شهرهای بزرگ کمتر میتوانیم پیدا کنیم. خود شما شاهدید که نحوه معماری در شهرهای بزرگ ما جوری تغییر کرده است که دیگر آن ارزشهای معماری ایرانی در آن کمتر دیده میشود.عیب دوم شهرهای بزرگ این است که مسئولان این شهرها سرشان شلوغ است. عملا به قدری گرفتاریهای بزرگ دارند که کارگاه ما در برابر آن گرفتاریها خیلی نمیتواند نظرشان را جلب کند.
طبیعتا نمیتوانیم در آن شهرها کارگاه را برگزار کنیم.شهرهای بسیار کوچک هم ظرفیت پذیرش حدود 300 نفر را برای یک هفته ندارند.پس طبیعتا سیاست ما این است که روی محور شهرهای متوسط حرکت کنیم.تعداد زیادی شهر و حوزه فرهنگی و جغرافیایی با این مشخصات وجود دارد.
معیار بعدی ارزشمند بودن، قدیم بودن، قویم بودن و فخامتی است که از نقطه نظر سکونت انسان باید داشته باشد.
به این ترتیب شهرهایی که دو شرط را داشته باشند، مقصد سفر کارگاه فهم معماری قرار میگیرند. شهرهایی که از یک طرف ارزش تاریخی و ارزشهای فرهنگی فوقالعادهای داشته باشند، و در عین حال نه خیلی بزرگاند و نه خیلی کوچک.
• بوشهر هم از همین دسته شهرهاست. اما چه چیزی باعث شد که در بین گزینههای ممکن، بوشهر نظر دبیرخانه کارگاههای فهم معماری را جلب کرد؟
بوشهر در واقع دروازه قدیمی ایران است. بوشهر محل حضور انواع فرهنگها و ادیان و اقوامی است که در کنار هم سالیان سال حضور پیدا کردهاند. این شهر سابقه بسیار مشعشع تاریخی دارد، همجواریاش با دریا ویژگی مهمی به این شهر داده که متمایزش کرده است.البته بهطور کل این طور نیست که یک نقطه از کشور نسبت به نقطه دیگر برای ما اولویت داشته باشد.
امکان برگزاری کارگاه بهطور اصولی برای همه جا وجود دارد.به شرط آنکه دو شرطی که عرض کردم را داشته باشند، یعنی نه خیلی بزرگ باشند و نه خیلی بزرگ باشند. و در عین حال واجد ارزش فرهنگی باشند.یک بار مایلیم که یک منطقهای را در شمال ایران ببینیم، مثل گرگان که در تابستان 89 رفتیم.
یک بار ممکن است بخواهیم جایی در مرکز ایران را مطالعه کنیم، مثل کاشان که در زمستان 88 میزبان کارگاه بود.یک بار دیگر به شرق ایران رفتیم و کارگاه بیرجند و منطقه خراسان جنوبی در شهریور سال 90 برگزار شد. اکنون هم بوشهر از جنوب ایران اتخاب شده است.
•تا چه شعاعی از شهر بوشهر مورد مطالعه کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر خواهد بود؟
با برنامهریزی و مطالعهای که انجام شده و با توجه به ظرفیتهای فوقالعادهای که در خود شهر بوشهر وجود دارد، فکر میکنیم بهتر این است که شرکتکنندگان روی خود شهر بوشهر متمرکز باشند.ممکن بود تا سیراف هم موضوع مطالعه باشد، اما چون فواصل زیاد است و رفتوآمد شرکتکنندگان را خسته میکند، انرژیشان توزیع میشود و نمیتوانند متمرکز بشوند روی آن چیزی که باید.
خوشبختانه به اندازهای ظرفیت فرهنگی و معماری شهر بوشهر زیاد است که فکر میکنم در این یک هفته برگزاری کارگاه بچهها به اندازه کافی خوراک پیدا خواهند کرد که استفاده کنند.
•افرادی که در ردههای تصمیمگیری دولتی و امثال آن حضور دارند، نگاهشان به برگزاری کارگاهها و بهطور خاص کارگاه بوشهر چه نگاهی است؟ متوجه اهمیت و ضرورت برگزاری این کارگاهها میشوند؟
سطوح برخورد کاملا متفاوت است. بعضیها کاملا متوجه میشوند که این اقدام چقدر تاثیر بلندمدت فرهنگی دارد. بعضی دیگر بیشتر به فکر این هستند که این یک موقعیت استثنایی برای معرفی وسیع شهرشان است. اینها هم از این جهت همراهی و کمک میکنند.برخی هم احساس میکنند که یک عده از هموطنانشان که دانشجویان عزیز این مملکتاند بهدنبال پژوهشی هستند که در در مجموعه شرح وظایف آنها قرار میگیرد.مسئولان عموما به اندازههایی که برایشان میسور بوده کمک کردهاند، در بوشهر با استقبال خیلی خوب مسئولان مواجه شدیم.مسئولان بوشهری میدانند که این کارگاهها چقدر میتواند تاثیر مثبت داشته باشد. مسئولین محلی واقعا با نهایت لطف و بزرگواری و کمک با با ما برخورد میکنند. برای اینکه خود آن مسئولان هم متوجه هستند که وقتی این اتفاق میافتد چقدر برای استانشان و برای شهرشان اثر مثبت دارد.
•خروجی کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر چیست؟ آیا اثر قابل لمسی بر فهم معماری ایران -آنچنان که نام کارگاه میگوید- دارد؟
مهمترین خروجی این کارگاه در ذهن دانشجوها شکل میگیرد.هدف ما ساختن ذهن دانشجویان است. به همین جهت اسم کارگاه ما کارگاه «فهم» معماری است.میوهای که مورد نظر شخص من است که از این کارگاهها بچینم، آن اتفاق است که در ذهن دانشجوها میافتد؛ اتفاقی که در اثر ملاقات رودر رو با اثر میافتد؛ تحولی است که بهنظر من حتی گاهی به اندازه طول عمر انسان طول میکشد.
یعنی وقتی دانشجو میرود آن صفا، آن ارزشها، آن صمیمیت، آن نحوه زندگی را که در این بافتها جریان دارد، میبیند، در حقیقت با یک بخش از وجود فراموششده خودش آشنا میشود.در کارگاههای متعددی که بودهام دیدهام که این یادآوری برای شرکتکنندگان بسیار برانگیزاننده و بسیان هیجانانگیز است.به همین جهت لحن دانشجویان در ارائههای نهایی غالبا شاعرانه میشود.
به قدری به هیجان میآیند که دلشان میخواهد در وصف آنچه دیدهاند حتی شعر بگویند.بعضی ایراد میگیرند که چرا مقالهها گرایش به سمت ادبیات پیدا میکند؟این ذات این نوع کار است. وقتی انسان خیلی سر ذوق میآید شروع میکند به شعر گفتن. بچههای ما هم همینطورند.اصلیترین میوه در ذهن 250 نفر از معماران آینده کشور به بار مینشیند.البته نقدا هم تمام این دانشجوها در گروههای سه نفری مکلفاند که یک نقطهای، یک ارزشی را در شهر بوشهر مورد شناسایی قرار دهند.
در 5 روز روی آن موضوع تحقیق کنند و در انتها نتیجه تحقیقاتشان را در یک مسابقه عرضه بکنند.
پس ما بیش از 80 اثر عرضه شده خواهیم داشت. یعنی نکته قابل توجهی که یک گروه آن را پیدا کرده و درباره آن تحقیق کرده و درباره آن مطلبی را نوشته است.
از بین این آثار تعدادی برگزیده میشوند. 10 اثر هم برگزیده برگزیدهها خواهند بود. در حالی که بقیه آثار هم همه واجد ارزشاند.
ما تصور میکنیم که ایران را میشناسیم. من که الان تقریبا 40 سال است مشغول ایرانگردی و نگاه کردن به لایههای مختلف فرهنگی در ایران هستم، هر بار که به منطقهای میروم، بهنظرم میآید که آنجا را برای نخستین بار است که میبینم و نکات بسیار ارزشمند و قابل کشفی در آنجا وجود دارد.
این دانشجوها که جوان هم هستند و زیاد هم ندیدهاند، وقتی میآیند و با این ارزشهایی که در یک محیط وجود دارد مواجه میشوند، خودبهخود این یک ارزش افزوده فوقالعاده را ایجاد میکند.
•هیجانی که در شرکتکنندگان ایجاد میشود چقدر عمق دارد؟ و چه طور میتوان این را دائمی کرد؟
همیشه مواجه شدن با یک پدیده خاص، نخستین انعکاسی را که در انسان ایجاد میکند، یک انعکاس احساسی است.
همه ما، اگر هدیه خوبی به ما بدهند، احساساتمان تحریک میشود.اگر عزیزی را که مدتهاست ندیدهایم، یکباره ببینیم، به گریه میافتیم.این خیلی روشن است. من فکر میکنم بچههای ما وقتی به بوشهر میروند، یک عزیز دورماندهای را که خوب نمیشناسند، ولی در حقیقت پدربزرگها و مادربزرگهای خودشان هستند، یکباره میبینند.به این جهت احساساتشان تحریک میشود.ما این احساسات تحریک شده را بلافاصله درگیر میکنیم و به یک پروسه تحقیقاتی تبدیل میکنیم.
یعنی به دانشجو میگوییم این احساسات را کنترل کن، به به معقول تبدیل کن و حالا دقیق مطالعه کن و ببین علتها چیست.
تحلیل کن، نکتهسنجی کن...حتی با مسابقه گذاشتن آنها را تحریک میکنیم که کار واقعا جنبه تحقیقاتی پیدا کند و عملا یک نوع موشکافی درباره خصوصیات بوشهر اتفاق بیافتد.آنچه که قابل کشف و قابل برداشت است، آنچه ارزشمند است، هرچه بیشتر ممکن است استخراج شود.
چون این را ضامن آن احساسات قرار میدهیم امیدواریم که به یک نحوی آن احساسات را تعمیق کنیم و به آن تداوم ببخشیم.
ولی تضمینی هم ندارد. فکر میکنم ممکن است تعدادی از دانشجویان ما بیاییند و در آن لحظه تحتتأثیر هم قرار بگیرند، احساسی هم داشته باشند اما بعدا تحتتأثیر تبلیغات خیلی سنگینی قرار بگیرند که اینها فراموششان بشود. من این را نمیتوانم نفی کنم.اما آنچه را که ما دیدهایم این است که فضای غالب واجد یک نوع احساسات ریشه کرده در یک نوع تعقل معمارانه است.
•برخی معماران، برای مثال معمارانی که خود را در قافله معماری بینالملل و یا از سوی دیگر معماری آوانگارد میبینند، نظر دیگری درباره نحوه نگاه و روش این کارگاهها به موضوع معماری دارند. آیا برای اقناع فضای عمومی معماران، مدرسان معماری و محصلان معماری، درباره کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر و کارگاههای دیگر این مجموعه فکری شده است؟
اگر کسانی تصمیم گرفته باشند که مخالفت کنند، ما قدرت این را نداریم که تصمیمشان را بر هم بزنیم.ببیند ما سه راه بیشتر نداریم. یکی اینکه معماری را از دیگران بگیریم. دوم اینکه یک کار مندرآوردی کنیم.و سوم اینکه کاری که میکنیم مبتنی بر پایههایی در فرهنگ و هویت خودمان باشد.
اگر این عزیزانی که میفرمایید، کسانی هستند که میگویند ما باید عینا از دیگران اقتباس کنیم، خود این عزیان هم میدانند که معماری به دو چیز اصلی ارتباط دارد. یکی انسانهایی که میخواهند در آن معماری زندگی کنند و یکی ساختمانی که براساس مواد و مصالح و تکنولوژی و بوم مشخصات یک منطقه شکل میگیرد.من مطمئنم که معماران تحصیلکرده امروز همه مطلعاند که آن حرفهایی که در اواسط دوره مدرن زده میشد که معماری بینالملل داشته باشیم، دوره آنها دیگر الان سپری شده است.
امروز اینکه معماری هر بومی با بوم دیگر فرق میکند، بدیهی است.
بنابر این تعلق اثر معماری به محلش و همین طور تعلق اثر معماری به آن انسان که میخواهد از آن استفاده کند، برای همه روشن است.ممکن است در روشهای ساختن یک اثر، یعنی آن تکنولوژی که در معماری به کار گرفته میشود، بخواهیم از روشهای جدیدتری استفاده کنیم که خب همیشه همین جور بوده.در تمام دوران این چند هزار سال سابقه معماری ایران هم، همیشه آن تواناییهای تکنولوژیکی که در آن زمانه بوده، مورد استفاده قرار گرفته، الان هم باید بشود.
یک وقت هست که آن توانایی تکنولوژیک میآید و آن ارزشهای معمارانه را مضمحل میکند و خودش را به آن ارزشها تحمیل میکند، یک وقت دیگر هست که این معماری است که آن نوع از تکنولوژی را انتخاب میکند. تسلیمش نمیشود. آن را استخدام میکند برای چیزی که لازم باشد.
من فکر میکنم موضوع خیلی روشن است.شاید معدودی از افراد باشند که فکر میکنند ما بیخودی وقتمان را تلف میکنیم و دست آخر باید عین خارجیها بشویم.
طبق هیچیک از ضوابط فرهنگی و در هیچ نقطهای از دنیا امروز کسی فرهنگ خودش را رها نمیکند تا کاری را کند که دیگران آن را انجام میدهند.
ما فکر میکنیم که برگزاری این کارگاهها آشنا شدن با فرهنگ ایرانی است. یعنی ما معمارها از راه معماری و از راه حاضر شدن در محضر معماری، معماری را میفهمیم.در کتاب و درس یک چیزی را یاد میگیریم ولی اینکه ما برویم عین معماری را ببینیم، و توی فضا قرار بگیریم و آن را لمس بکنیم تا بتوانیم آن رایحهای را که در فضا هست استنشاق بکنیم و روحی که در فضا هست را ادراک بکینم، امر دیگری است.
ما میخواهیم این دانشجوها را با معماری خودشان، معماری ایرانی آشنا کنیم.ما که دانشجویان را به هندوستان نبردهایم! ما میخواهیم بچههای این سرزمین را در مملکت خودشان پیش معماری خودشان و اجدادشان ببریم.
ببینند، بفهمند، ارزشهای این معماری را درک بکنند.البته همواره به دانشجویان این را هم گفتهایم که اگر شما این ارزشها را فهمیدید، این روابط، این فضای انسانی، این توجه به اقلیم را متوجه شدید، مسلما شما میدانید که در امروز طراحی میکنید.
دعوت به اینکه تکنولوژی 100سال پیش را به کار ببرید، کار بچهگانهای است. خود شرکتکنندگان هم بچههای فهمیده و دانشمندی هستند و این برداشت را نمیکنند.
اگر کسی نسبت به این قضیه، نسبت به مجموعه دستاوردهایی که در این کارگاهها وجود داشته و حرفهایی که در این کارگاهها گفته شده شک دارد، به گفتهها و شنیدهها در کارگاههای گذشته مراجعه کند، ببیند حرف لغوی گفته شده؟ حرف بدی گفته شده؟ نفی تکنولوژی بوده؟ اگر هم بوده، نفی نگاه مدرن به عالم بوده. این را من قبول دارم.یعنی نفی اینکه ما دربست تسلیم مدرنیسم بشویم. این را بچههای ما قبول ندارند، خود ما هم قبول نداریم.ولی اینکه بهروز زندگی کنیم و از امکاناتی که امروز وجود دارد بهرهمند شویم و آنها را استخدام کنیم برای جهتگیریهای فرهنگی خودمان، بله این را همه قبول داریم.
آثار و نوشتههای شرکتکنندگان در کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، در دسترس عموم علاقهمندان و دانشجویان و دانشآموختگان معماری قرار میگیرد؟
این آثار را سعی میکنیم اول در سایت دبیرخانه کارگاههای فهم معماری بگذاریم، تا تمام دانشجویان ایران بتوانند بیایند و آن آثار را ببینند.امروز سایت حکم کتاب را دارد و مطالب را بهطور گشترده انتشار میدهد.بخشی از مطالب و آثار کارگاههای قبلی را روی سایت گذاشتهایم و در دسترس است.
مجموعه اسناد و مدارکی که برای شناسایی شهر باید مطالعه شود، مثلا موسیقی محلی آن شهر، گفتهها و اشعاری که وجود دارد، داستانهایی که در رابطه با ان شهر تا حالا گفته شده، همه اینها تحقیق میشود به علاوه مجموعه آثار برگزیده، گردآوری میشود.اگر امکانات مالی ما اجازه بدهد ممکن است آثار برگزیده را در مجلداتی چاپ کنیم.
گفتگو از محمدعلی بدری
پایان پیام/
نظر شما