خبرگزاری شبستان،جهان اسلام: هدف از جنگ مداوم اسرائیل علیه فلسطینی ها خاموش کردن روحیه مقاومت آنهاست، اما آنها در مبارزه خود برای عدالت و آزادی استوارتر شده اند.
صبح روز جمعه، 5 اوت، «علا قدوم» پنج ساله در خانه در مرکز غزه از خواب بیدار شد و از اینکه پدربزرگش برای خرید یک یونیفرم مدرسه و کوله پشتی جدید خواهد آمد،خوشحال شد اما قبل از اینکه بتواند خریدهای جدیدش را ببیند خانه شان مورد حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفت و او جان خود را از دست داد.
در رفح در جنوب غزه هم «عبیر حرب»، یک دانشجوی 24 ساله که در حال تحصیل در زمینه فناوری اطلاعات است به ملاقات نامزد خود برای تعیین تاریخ عروسی شان رفت اما این دیدار هرگز اتفاق نیفتاد زیرا در همان زن جسد اسماعیل را از زیر آوار بیرون آورده بودند.
تجاوز نظامی اسرائیل صبح همان روز با ترور هدفمند غیرمجاز یکی از فرماندهان جهاد اسلامی، یکی از گروه های اصلی مقاومت فلسطین آغاز شد.
استفاده از خشونت مدتهاست که تاکتیکی از سوی رهبران اسرائیلی در بحبوحه مبارزات انتخاباتی برای منافع سیاسی بوده است.
شیمون پرز در طول مبارزات سیاسی خود در آوریل 1996، زمانی که اسرائیل قتل عام قانا را انجام داد و بیش از 100 کودک را کشت، آن را امتحان کرد.
ایهود اولمرت در دسامبر 2008 در حالی که مبارزات انتخاباتی خود را آغاز می کرد، یک جنگ ویرانگر سه هفته ای را در غزه به راه انداخت که جان 1400 فلسطینی از جمله نزدیک به 500 زن و کودک و هزاران زخمی دیگر را گرفت.
در ماه مه 2021 در حالی که بنیامین نتانیاهو پس از چندین انتخابات بینتیجه خود را برای انتخاب مجدد خود آماده میکرد، تمام نیروی ماشین کشتار اسرائیل را به مدت 12 روز در غزه به کار گرفت که منجر به کشته شدن بیش از 260 فلسطینی و زخمی شدن هزاران نفر دیگر شد. هزاران خانه، ساختمان و کسب و کار ویران شد.
به طور مشابه، جنگ اخیر در غزه تلاشی از سوی رهبران کنونی اسرائیل، یئیر لاپید و بنی گانتز برای به دست آوردن زمینه سیاسی برای رهبر جناح راست اپوزیسیون نتانیاهو قبل از رفتن به پای صندوق های رای در ماه نوامبر بود.
به اندازه کافی جالب توجه است که همه این رهبران اسرائیلی پس از اینکه هیچ یک از این مبارزات نظامی نتوانستند به هدف خود یعنی شکست دشمن و کسب یک پیروزی قاطع دست یابند، خود گرفتار شکست شدند.
اسرائیل در آخرین حمله خود به غزه پنج هدف داشت: اول اینکه می خواست غزه را از سایر قیام ها در فلسطین، به ویژه در کرانه باختری و اورشلیم اشغالی، منزوی نگه دارد.
دوم، می خواست بین گروه های مقاومت فلسطین در درجه اول حماس، حزب اصلی حاکم غزه، و برادر کوچکترش، جهاد اسلامی، شکاف ایجاد کند وسوم، به دنبال کاهش خطری بود که جهاد اسلامی برای اشغالگران اسرائیل ایجاد می کرد.
اعضای جدید متشکل از جوانان محروم فلسطینی اخیرا شروع به چالش کشیدن نیروهای امنیتی اسرائیل در کرانه باختری کرده اند که باعث افزایش محبوبیت این سازمان، به ویژه در اردوگاه های پناهندگان جنین، نابلس و طولکرم شده است.
چهارم، اسرائیل میخواست فلسطینیها بهطور کلی بهویژه آنهایی که در غزه هستند به پایینترین حالت استیصال برسند تا از هرگونه تصور مقاومت در برابر اشغال خود دست بکشند و در نهایت به دیکتههای اسرائیل تن دهند.
سرانجام، اسرائیل میخواست روحیه شهروندان خود را با دستیابی به یک پیروزی سریع و قاطع در غزه تقویت کند و آنچه را که بسیاری از اسرائیلیها در سال گذشته که نیروهایش نتوانستند مقاومت را شکست دهند یا اهداف سیاسی خود را تحقق بخشند، شکست تحقیرآمیز میدانستند، پاک کند.
در واقع رژیم صهیوینستی مجبور شد در آن زمان قدرتهای منطقهای و بینالمللی را بسیج کند تا گروههای مقاومت فلسطینی را برای آتشبس تحت فشار قرار دهد، زیرا اقتصاد اسرائیل شروع به آسیب دیدن کرده بود.
اما علیرغم تلاشهای اسرائیل برای ایجاد تفرقه در جنبشهای مقاومت به نظر میرسد که عملا برعکس اتفاق افتاده است.با وجود اینکه اسرائیل توانست دو فرمانده جهاد اسلامی را ترور کند، به نظر نمی رسد که این گروه را تضعیف کره باشد و این گروه تا آخرین لحظه قبل از آتش بس به مقاومت و حتی تیراندازی به سمت شهرها و شهرک های اصلی صهیونیستی ادامه داد.
به گفته مطبوعات اسرائیلی و احزاب مخالف، به نظر نمی رسد که روحیه اسرائیل ارتقاء یافته باشد، زیرا بسیاری از کارشناسان انگیزه های واقعی جنگ و پوشش منفی ویرانگر در سراسر جهان به دلیل جنایات اسرائیل را زیر سوال می برند.
اما آنچه به طرز شدیدی در طول جنگهای شرورانه اسرائیل ثابت بوده، شعار بیرحمانه رهبران غربی است که میگویند «اسرائیل حق دارد از خود دفاع کند» و به این ترتیب بیرحمانه به اسرائیل مجوز میدهد تا هر فلسطینی را که بهعنوان تهدید یا مانعی برای طرحهایش تلقی میکند، بکشد.
دولتهای غربی در تبانی با اسرائیل، پیامی غیرقابل انکار ارسال میکنند که زندگی فلسطینیان هیچ اهمیتی ندارد ،آزادی و حقوق بشر مهم نیست وحاکمیت قانون، ارزشهای دموکراتیک و عدالت و برابری انتخابی هستند، امنیت و صلح هم تضمین های جهانی نیستند.
با این حال، فلسطینی ها از فداکاری های عظیمی که برای چندین دهه در برابر تهاجم دولت صهیونیستی متحمل شده اند، غافل نیستند.
فلسطینی ها برای هر قربانی سوگواری می کنند و برای هر کودکی گریه می کنند. هیچ خانه فلسطینی نیست که تراژدی یک عزیز کشته، معلول، مجروح، دستگیر یا زندانی، یا خانه ویران یا بمباران شده یا زمین مصادره شده یا درختی از ریشه در آمده را نچشیده باشد.
هر بار که اسرائیل به فلسطینی ها حمله می کند، قصد دارد روحیه مقاومت آنها را خاموش کند و آنها را تحت فشار قرار دهد تا از حقوق خود دست بکشند. اما در برابر چنین وحشیگری و بی اعتنایی به جان انسان ها، مردم در مبارزه برای عدالت و آزادی مصمم تر و استوارتر می شوند.
دیر یا زود، دنیا متوجه خواهد شد که مسیر نادیده گرفتن مصائب میلیون ها نفر با حمایت از یک پروژه شهرک نشینی-استعماری و مسلح کردن آن به قدرت نظامی برتر علیه کودکان، مادران، عروس و دامادهای جوان و مردم عادی، غیراخلاقی و ناپایدار است.
افراد وظیفه شناس در سراسر جهان نیز این را می دانند، همانطور که نلسون ماندلا زمانی به آن اشاره کرده بود : ما به خوبی می دانیم که آزادی ما بدون آزادی فلسطینی ها ناقص است.
نظر شما