آفرینش عالم یا تحقق فردیت در عدد سه

از طرفی هر آفرینشی شامل سه امر می‌شود. اولین امر موجودی است که علم کافی برای آفرینش دارد. امر دوم علم اوست و امر سوم معلوم اوست. پس در هر آفرینشی ناگزیر سه امر علم و عالم و معلوم وجود دارد.

در اندیشه ابن عربی، عدد سه از جایگاه خاصی برخوردار است. از آنجا که حکما و عرفای قدیم، واحد یا عدد یک را جزو اعداد حساب نمی‌کردند، اولین عدد فرد همان عدد سه بود. از نظر عارف فردیت در اولین بار در عدد سه ظاهر می‌شود. ابن عربی این فردیت را مبنای آفرینش عالم دانسته و با بیان شواهدی نشان می‌دهد که نظام آفرینش عالم مبنی بر عدد سه است. از طرفی هر آفرینشی شامل سه امر می‌شود. اولین امر موجودی است که علم کافی برای آفرینش دارد. امر دوم علم اوست و امر سوم معلوم اوست. پس در هر آفرینشی ناگزیر سه امر علم و عالم و معلوم وجود دارد.
از طرفی در جانب خداوند نیز چنین سه گانگی وجود دارد. خداوند در قرآن فرموده است که امر ما اینچنین است که هرگاه به موجودی می‌گوییم موجود باشد موجود می‌شود. ابن عربی این آیه را مورد بررسی قرار داده و اینچنین توضیح می‌دهد که در این آیه نیز یک امر کننده وجود دارد که همانا خداوند است و امری که این امر کننده آن را ارائه می‌دهد و همچنین یک شنونده‌ای هست که با شنیدن این امر آن را اجرا می‌کند. لذا در امر خداوند نیز این سه گانگی حاصل می‌شود.
ایشان پس از بیان این مطالب امر را به مسئله‌ی حضرت صالح منتقل می‌کند که عذاب قوم او سه روز به تاخیر افتاد. ابن عربی ذکر می‌کند که این سه روز هم برای تکمیل یک سه گانگی لازم بود و این سه گانگی موجب ایجاد استعداد برای قوم او بود تا عذاب را دریافت کنند. لازم به توضیح است که در نظام فلسفی و عرفانی ما همه چیز متوقف بر استعداد است و تا استعداد چیزی در موجودات بوجود نیاید آن امر برای آنها متحقق نخواهد شد.
ابن عربی از مجموع این سخنان سعی می‌کند که یک حکمت نهایی بدست بیاورد و آن را به عنوان شالوده و مغز این سخنان به مخاطب ارائه دهد. به نظر ابن عربی در مثلث آفرینش، نقش ما نقش بسیار قابل توجهی است چرا که ما شنونده‌ی امر حق و عمل کننده‌ی به آن هستیم. ابن عربی تمام حوادث و اتفاقاتی را که برای ما بوجود می‌آید از طرف خود ما دانسته و استعداد و اعمال ما را عامل اساسی و مهم این حوادث می‌داند. از نظر او همه‌ی موجودات، خودشان مسئول اعمال خودشان هستند چرا که در مثلث امر و آمر و مامور، آنچه از طرف خداوند است فقط امر است و آنچه از طرف ماست استعداد ما و پذیرش ما و امتثال این امر است. خداوند هنگامی که فرمود «همان سخن ما هنگامی که به شیئی می‌گوییم باش سپس می‌باشد» تکوین را به خود شیء نسبت داد و خداوند در سخنش صادق است. به نظر ایشان خداوند نیز بر این امر تصریح کرده که خود شیء نقش اساسی در ایجاد خودش دارد و برای همین هم هست که در آیه شریفه فرموده است که وقتی به او می‌گوییم باش، می‌باشد.
شارحان ابن عربی در اینجا سوالی مطرح می‌کنند که مگر می‌شود قبل از اینکه ما موجود باشیم خداوند به ما امری کند و ما بدون اینکه موجود باشیم آن امر را گوش کرده و موجود شویم؟ سپس پاسخ می‌دهند که منظور ابن عربی از این مطلب این است که وجود علمی ما قبل از ایجادمان در علم حق، نوعی وجود است که عرفا به آن عین ثابته می‌گویند. کسی که قبل از ایجاد ما امر خداوند را شنید و امتثال کرد، وجود علمی ما نزد حضرت حق بود وگرنه ما به وجود خارجی موجود نبودیم.
به هر حال فهم سخنان عرفا نیازمند ژرف نگری و عمیق فهمی است و همانطور که نمی‌توان سخنان ایشان را نفهمیده پذیرفت نمی‌توان بدون فهمیدن سر مطلب آن را رد کرد. مطالب ابن عربی در باب عدد سه و بحث آفرینش و نقش انسان در سرنوشت و حتی آفرینش خویش، مطالبی است که تفکر در آن می‌تواند راه را بر حل مسائلی مانند جبر و اختیار و مانند آن بگشاید. این مسئله در عمق مسائل عرفانی و همچنین فلسفی هویداست که تمام آنچه برای شخص پیش می‌آید زائیده‌ی علم و عمل او و شرایط و استعدادات خود او و محیط اوست و تمام اینها به علم حقتعالی بازگشت می‌کند. بیان این مطلب می‌تواند برای ذهن انسان موهم نوعی جبر گرایی باشد اما در بیان ابن عربی اگرچه به نحوی همین مطلب بیان شده است اما با زبانی است که مسئله قابل هضم تر خواهد بود. اینکه بدانیم عین ثابته‌ی ما در علم حقتعالی به وجود علمی حق متحقق بوده و امر ایجاد ما مسئولش عین ثابته‌ی خود ماست نه امر حق لب لباب سخن ابن عربی در این باب است. اینکه ما در این مکان و این شرایط هستیم، زائیده‌ی خود ما و عین ثابته‌ی ماست و این عین ثابته تقاضای موجود شدن کرده و امر حق به او تعلق گرفته و در نتیجه‌ی این امر، این عین ثابته در بستر عالم به چنین تحققی رسیده است.

انتهای پیام/

کد خبر 120583

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha