یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س)

زن با نام فاطمه (س) به جمال خدا رسید و عشق و حیا و استواری با آفرینش دردانه پیامبر و نور دیده او معنی یافت زیرا فاطمه بهار زمین بود در فصلی بی پایان.

خبرگزاری شبستان: شهادت حضرت فاطمه زهراء (س) واقعیتى است که منابع حدیثى و تاریخ شیعه و سنّى بر آن گواه است وادبیات نیز همواره با تکیه بر مظلومیت و چگونگی شهادت این بانوی عالم تاب خود را از این عرصه کنار نکشیده و شاعران واقع بین و آگاه همواره اشعاری را به شهادت ایشان اختصاص داده اند که ترکیب بند عاشورایی علیرضا قزوه یکی ازجمله این اشعار است.

 

 شوق عراق و شور حجاز است در دلم /جامه دران و سوز و گداز است در دلم
پل می زنم به خویش مگو از کدام راه /راهی که رو به آینه باز است در دلم

قد قامت الصلاه من از جای دیگر است /قد قامت کدام نماز است در دلم
شب را چراغ گم شدن روز کرده ام/ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم

تشبیه نارساست ، حقیقت کلام توست/ابهام و استعاره ، مجاز است در دلم
مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناب/دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم

 

یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س)
نامت گل همیشه بهار است فاطمه( س)

شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید/خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید
شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود/صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید

آه ای شهیده ای که شهادت سپاه توست /جان را خدا شهید سپاه تو آفرید
هر جا که نور بود به گرد تو چرخ زد/ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید

ای پشتوانه ی دو جهان ، عشق را خدا /با جلوه وجلالت و جاه تو آفرید


تقوای محض ، عصمت خالص ، گل خدا!
آخر چگونه شعر کنم قصه ی تو را؟

تو آمدی و زن به جمال خدا رسید/انسان دردمند به درک دعا رسید
تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد/تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید
هاجر هر آن چه هروله کرد از پی تو کرد/آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید

احمد (ص)اگر به عرش فرا رفت با تو رفت /مولا اگر رسید به حق با شما رسید
داغ پدر ،سکوت علی (ع)، غربت حسن (ع)/شعری شد و به حنجره ی کربلا رسید

در تل زینبیه غروبت طلوع کرد/با داغ تو قیامت زینب (س) فرا رسید
با محتشم به ساحل عمان رسید اشک/داغ تو بود بار امانت به ما رسید

 

تسبیح توست رشته ی تعقیب واجبات
قد قامت الصلاتی و حی علی الصلات

بی فاطمه (س) قیامت انسان نبود نیز/عهد الست و معنی پیمان نبود نیز
چونان تو زن ندید جهان تا که بود و هست /چونان تو مرد در همه دوران نبود نیز

مولا اگر نبود جهان جلوه ای نداشت/"راز رشید" سوره ی قرآن نبود نیز
گر زنده بود بعد تو پیغمبر خدا/قبر تو مثل مهر تو پنهان نبود نیز

زهرا (س) اگر نبود ، زمین بی بهار بود/در آسمان شکوفه ی باران نبود نیز
ای برق ذوالفقار علی (ع) – هیچ خطبه ای/مانند خطبه های تو بران نبود نیز

حیدر اگر نبود ومحمد (ص) اگر نبود/وجد و وجود و جوشش وجدان نبود نیز


ایمان نبود و عشق نبود و شرف نبود
خورشید سر بریده ی صحرای طف نبود

نام تو با علی (ع) و محمد (ص) قرینه است /هر جا که عطر نام تو باشد مدینه است
دستاس کیست چرخ جهان ؟ این غریب کیست/این دست های کیست که لبریز پینه است؟

آیینه ای که عطر بهشت مدینه بود /نامش هنوز شعله ی سینای سینه است

ای وسعت بهشت ، جهان بی تو دوزخ است /دنیا چقدر مزرعه ی کفر و کینه است

این گونه گنج در صدف هر خزانه نیست /گنجی ست در خزانه اگر این خزینه است

دریا علی (ع) ست گوهر یکدانه اش توییدر موج حادثات - حسینت سفینه است
 

 با هر حماسه داغ پدر را سرشته ای
هجده کتاب درد علی (ع) را نوشته ای

زیبایی مدینه به غیر از بتول نیست/بی مهر او نماز دو عالم قبول نیست
می پرسم از شما که رسولان غیرتید /زهرا (س) مگر خلاصه ی جان رسول نیست ؟

گیرم ولایت علی (ع) از یاد برده اید/آیا غدیر و دست محمد (ص) قبول نیست ؟
آخر اصول عشق مگر چیست جز ولا ؟/آیا مگر حدیث ولا از اصول نیست ؟

مهر علی (ع) ست روزی هر روز مهر و ماه/وقتی چراغ ، فاطمه (س) باشد ، افول نیست
جبریل را به مرقد مولای عاشقان /بی رخصتش هر آینه ، اذن دخول نیست

 

الله اکبر از تو که الله اکبری
ای مادرپدر که پدر را تومادری

زهراترین شکوفه ی گلخانه ی رسول/با نام تو مدینه مدینه ست یا بتول
ای مردمی که زایر راز مدینه اید/آه ای مجاوران حرم حج تان قبول

اینجا کنار حجره ی پیغمبر خدا /آیینه خانه ای ست پر از تابش اصول
آیینه ای که ماه در آن می کشد نفس/آیینه ای که مهر در آن می کند حلول

دربین ماه های خدا چون تو ماه نیست /ای بین فصل های خدا بهترین فصول
اینجا نماز خانه ی مولا و فاطمه (س) ست/اینجاست خانه ی علی (ع) و خانه ی رسول

 

زهرا شدی که نام علی (ع) را علم کنی
پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

یک عمر بود با غم و غربت قرین علی (ع)/آن قصه ی حسین و حسن بود و این علی (ع)
وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد/ تا زد به خاک بندگی او جبین علی (ع)

درخانقاه نوری و در کعبه چلچراغ /بر خاتم رسول رسولان نگین علی (ع)
آیینه ای برابر انسان و کائنات/آیین عشق و آینه ی راستین علی (ع)

شمشیر حق که چرخ زنان است و خطبه خوان/دست خداست بر شده از آستین علی (ع)
زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علی (ع) کسی/احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشین ، علی(ع) !
اندوه بی شمار مرا دیده ای ، بیا/انسان روزگار مرا هم ببین ، علی (ع)!


دنیا چقدر تشنه ی نام زلال توست
هر ماه ماه آینه هر سال سال توست

شب گریه های غربت مادر تمام شد/زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذان گریه بگوید بگو، بلال /سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد

طفلان تشنه هروله در اشک می کنند/ایام تشنه کامی مادر تمام شد
آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر ! حسین (ع)/چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد

تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد/محراب خون گریست که منبر تمام شد
زاینده است چشمه ی زهرایی رسول/باور مکن که سوره ی کوثرتمام شد

باور مکن که فاطمه (س) از دست رفته است /باور مکن حماسه ی حیدر تمام شد؟

 

زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود
زینب (س) نبود و واقعه ی کربلا نبود

شب آمده ست گریه کنان بر مزار تو /دریا شکست موج زنان در کنارتو
بعد از تو چله چله علی (ع) خطبه خواند و سوخت/چرخید ذوالفقار علی (ع) در مدارتو

زینب (س) کجاست ؟ همسفر خطبه های خون /دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو
باران نیزه ، نعش غریبانه ی حسن (ع)/آن روزگار زینب (س) و این روزگار تو

گل داد روی نیزه ، سرتشنه ی حسین (ع)/تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب (س) و زینب (س)غریب شام/تو سوگوار زینب (س) و او سوگوار تو

 

بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشی که کشیدند تیغ شد

ای ناخدای کشتی درد - ای خدای درد /تنها تویی که آمده ای پا به پای درد
زین پیش درد و داغی اگر بود با تو بود/درد آشنای داغی و داغ آشنای درد

زان شب که غرق خطبه ی چشم تو شد علی (ع)/مانند رعد می شکند با صدای درد
شعر تو را چگونه بخوانم که نشکنم؟/آخر بگو که قصه کنم از کجای درد ؟

ای قطعه ی بهشت ، غزلگریه ی زمین/با چشم خود سرود تو را های های درد
مگذار مردگان شب عافیت شویم/ما را ببر به آینه ی کربلای درد
تو آبروی داغی و تو آبروی اشک/تو ابتدای دردی و تو انتهای درد

 

یوسف اگر برای پدر درد آفرید
زهرا (س) شکست و درد پدر را به جان خرید

ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو /آتش گرفت خیمه ی گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد /آیا چه بود غیر محبت گناه تو

ساقی علی (ع) ست - کوثر جوشان حق تویی/ما تشنه ایم تشنه ی لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین سنگ قبر توست /گردون کجا و مرقد بی بارگاه تو

در کربلای چند شهید غمت شدیم/سربندهای فاطمه(س) بود و سپاه تو
از خانه ی تو می گذرد راه مستقیم / را هی نمانده است به حق - غیر راه تو

دنیا اگرغدیر تو را خم نکرده است
روح مدینه رد تو را گم نکرده است

 

پایان پیام/

کد خبر 120464

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha