سعی او بر آن بود که عقاید فلسفی خود را با اصول مذهب تشیع تطبیق دهد

از خلق برید و گوشه عزلت و خلوت گزید و مجدداً به ریاضت و مجاهدت نفسانی پرداخت تا به تمام وجود محرم حریم قدس گشت و بیش از پیش انوار کشف وشهود بر قلب او تابش نمود و دریچه های وسیعتری از عالم اسرار بر وی گشوده شد.


خبرگزاری شبستان:فلسفه ملاصدرا که خود از آن به عنوان «حکمت متعالیه » نام می برد تلفیقی از عقاید مکتب مشاء (پیروان ارسطو) و اشراق سهروردی و مسلک کشف وشهود است.

او با حکمت متعالیه خود جریان فلسفه را در ایران سخت تحت تأثیر قرار داد و تقریباً منحصر بفرد ساخت. سعی او بر آن بود که عقاید فلسفی خود را با اصول مذهب تشیع تطبیق دهد یا مذهب تشیع را بر این اصول فلسفی استوار سازد.از جمله مفاهیم کلیدی فلسفه وی اصالت و وحدت وجود و حرکت جوهری است. دو تن از بزرگترین شاگردان او، فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی که در عین حال داماد وی نیز بودند پس از او عهده دار شرح و بسط و اشاعه فلسفه اش شدند.
 محمد بن ابراهیم شیرازی ملقب به «صدرالدین» و مشهور به «ملا صدرا» یا «صدرالمتألهین» در حدود سال 979 یا 970 هجری در شهر شیراز قدم به عرصه وجود نهاد .پدر او از خانواده قوام و مردی با نفوذ و ثروتمند بود و با نهایت کوشش به تربیت و تعلیم یگانه پسر خود کمر همت بست و در این راه از هیچ امری مضایقه ننمود. صدرالدین نیز از اوان کودکی استعداد فوق العاده خود را نمودار ساخت و پس از اندک مدتی به کسب فضایل نفسانی و اخلا قی و طی مدارج عالی نایل آمد. درآن زمان، اصفهان پایتخت و مرکز علمی ایران بود.واکثراساتید درآن شهرا قامت داشتند.ملا صدرا نیزبرای کسب معرفت و تکمیل تحصیلات خود شیراز را ترک گفت و عازم آن مدینه علم گردید. در اصفهان در اثر همت سلا طین صفوی، مدا رس متعددی به وجود آمده بود که در آن اساتید و علما به شعب گوناگون دانش ا شتغال می ورزیدند. صدرالدین نخست نزد شیخ بهاء الدین عاملی مشهور به شیخ بهایی تلمذ نمود و از او بیاموخت. احتمال دارد که در دوره تحصیلات خود در اصفهان، آخوند از محضر میر ابوالقاسم فندرسکی ، عارف و زاهد و ریاضیدان بی همتای آن عصر نیز استفاده نموده باشد، اگر چه در این مورد نمی توان یقین حاصل کرد.
اجمالاًصیت و شهرت علمی او در اندک زمانی اکثر کشورهای اسلامی را در برگرفت و از هر گوشه و کنار و شهر و دیار، جویندگان حکمت برای جرعه نوشی از آن دریای بیکران و بهره ور از آن آفتاب درخشان به حوزه درسی او شتافتند و چون آرا و افکار او در پاره ای از مسایل ا هی بتدریج گوشزد عام و خاص گردید.جمعی از قشریون به طعنه و دق در آراء و عقاید او پرداختند و او را تکفیر نمودند و به وسیله تحریک عوام آن صدر نشین ایران حکمت را به شدت آزردند. ناچاراو شهر شیراز را به قصد قم ترک نمود. و در ناحیه ای از نواحی کوهستانی – قریه ای بنام کهک – منزل کرد و به گفته خود در مقدمه کتاب اسفار از خلق برید و گوشه عزلت و خلوت گزید و مجدداً به ریاضت و مجاهدت نفسانی پرداخت تا به تمام وجود محرم حریم قدس گشت و بیش از پیش انوار کشف وشهود بر قلب او تابش نمود و دریچه های وسیعتری از عالم اسرار بر وی گشوده شد.
از دیر زمانی تا دوران میرداماد همواره ما بین حکمای مشاء و حکمای اشراق و متکلمین و عرفا و صوفیه در بسیاری از مبانی فلسفی و اعتقادی اختلاف و نزاع در گیر بود.و هر یک به ترویج ونشر مبانی فکری و عقاید خود می پرداختند و بر مبانی و عقاید دیگری طعن می زدند. طعن و خرده گیری در میان طبقات متفکرین به اوج خود رسیده بود و پ‍‍‍‍‍زوهندگان حق وحقیقت از این همه اختلاف سرگشته و حیران شده بودند. از طرفی دیگر دیر زمانی بود که پیروان مذهب مادی و ناشران افکار اشخاصی چون طالس ملطی اعتقاد به اصالت ماده و انکار وجود خدا را در میان مردم ترویج می کردند، تا آن گاه که نوبت جلوه گری ودرخشش در آسمان حکمت آ فتا بی عا لمتاب و نابغه ای عظیم الشأن فیلسو فی عا لی مقام مقام و محققی بی همتا و بی نظیر بنام صدرالدین ملقب به صدرالمتألهین رسیدد.او نخست به مطالعه و بررسی افکار و عقاید حکما و فلاسفه یونان و آن چه که آنان و یا نظایر آنان از آغاز تفکر در پیدایش عالم گفته و یا نوشته بودند پرداخت و سپس یکایک کتب مشهور و معروف زعمای فلسفه اسلام از مشاء و اشراق و کتب متکلمین وآراء و عقاید آنان و همچنین کتب و رسایل صوفیه و اهل عرفان را با دقت و بینش کامل مورد مطا لعه و کاوش علمی قرار دادو چون قسمتی از آراء و عقاید فلسفی و کلامی و عرفانی آنان با منطق و برهان و یا با دید و شهود او مخالف بود و او خود هم متبحر در کلیه علوم عصر و هم نقادی بصیر و خبیر و در کلیه شعب علوم و فلسفه همانند فارابی وا بن سینا و خواجه نصیر ، گوی سبقت از دیگران ربوده بود، و در نتیجه اشتغال به ریاضات شاقه، عقل او متصل به عقل فعال و قلب او مشتعل از نور کشف وشهود بود، لذا بر مسند قضاوت نشست و ما بین فرق مختلفه حکما و متکلمین و ارباب کشف وشهود به قضاوت پرداخت و به نظریه و عقیده ای از هر دسته و گروهی که به نظر خود مخالف با منطق و دلیل و با حقایق ودقایق مستنبط از وحی الهی و کتاب آسمانی و مشکوة نبوت و ولایت می دید خط بطلان کشید و پرده ها ی بسیاری از اوهام و خرافات وارد در دین و مذهب رادرید و نظامی جدید و افکار و اصولی بسیار عمیق و دقیق بنیاد نمود و پایه های آراء و عقاید فلسفی خود را بر آنها نهاده و به جنگ و نزاع ما بین سران حکمت و فلسفه خاتمه داد ومهر بطلان بر تقلید و تعصب از هر دسته و جمعیتی زد. نه صرفاً پیرو مکتب اشراق و یا مکتب تصوف و عرفان بود و نه گفتار آنان را مانند وحی منزل و اصلی ثابت و لایزال می دانست و به گفته خود حکمتی به نام «حکمت متعالیه» و برتر از تقلید و تعصب بنیاد نمود.#
***************************************************
منا بع:
- جواد مصلح،ج 1و2 (اسفار)،دانشگاه تهران،1353.
- حسینعلی راشد، دو فیلسوف شرق و غرب، صدرالمتألهین و انیشتین، تهران،فراهانی،1347.
- عیدالمحسن مشکوةالدین، بنیاد فرهنگ ایران، 1347.
- سید حسن نصر، سه حکیم مسلمان، تر جمه: احمد آرام ، تهران جیبی ، امیر کبیر ،1371.
_________________________
عبدالحسین توکلی طرقی
 

کد خبر 119781

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha