خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی، شهر تاریخی ماسوله با شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. قدمت ماسوله به قرن هفتم هجری میرسد و در این شهر ۳۵۰ خانه تاریخی است که هرکدام جداگانه در فهرست آثار ملی ثبت شده است. در سایت کهنه ماسوله که سومین فصل از کاوشهای آن در حال انجام است، بقایایی از کورههای ذوب آهن کشف شده است.
ماسوله، هشتمین شهر از کشور ایران پس از شهرهای اصفهان، شیراز، یزد، کاشان، نیشابور و سمنان است که بهتازگی در فهرست شهرهای تاریخی جهان قرار گرفته است. اگرچه هنوز موانع ثبت جهانی ماسوله برداشته نشده است، اما مدیرکل میراث فرهنگی گیلان امیدوار است، با ارزیابی کارشناسان یونسکو در ماههای آتی، ماسوله در میراث جهانی ثبت گردد. این شهر تاریخی اگرچه اکنون بیشتر جنبه گردشگری یافته و زمستانهای آن زندگی کمتر جریان دارد، ولی روزگاری در تمام فصول، شهری زنده و پویا با صنایعی بسیار فعال بود. این را میشود از بازار سنتی ماسوله دریافت. از آسیابهای آبیاش، از نانواییهایی با تنور سفالی، صنایع فلزی، دباغی و از همه زیباتر «چاموش دوزی».
اگر امروز مسافران، ماسوله را با عروسکهای بافتنی اش میشناسند، روزگاری ماسوله تولید کننده پای افزار سنتی مردم گیلان بود که با چرم دباغی شده و بعضا رنگ شده با پوست انار، به صورت سنتی با دست دوخته میشد. «چوموش» در گیلکی و «چاموش» در گویش مردم ماسوله و «چموش» در زبان فارسی نوعی پای افزار چرمین ساده بود که کارکرد خود را بهکلی از دست داده است. این کفش سبک و راحت بویژه به شکارچیان و کوهنشینان این امکان را میداد که تیزپا در جنگل و کوه حرکت کنند. البته در برخی نقاط گیلان همچون روستای «قاسم آباد» در شهرستان رودسر و روستای «دیوشل» در شهرستان لنگرود نیز چموش تولید میشد، ولی بقایای این صنعت در ماسوله ماند.
در بازار سنتی شهر ماسوله، راسته بازاری هست که به «چاموش دوز راسته» معروف است. در این راسته بازار، چموش دوزان، پای افزار سنتی گیلان را تهیه میکردند. به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان، صنعت چموش دوزي شهر تاريخي ماسوله موفق به دريافت مهر اصالت از سوی سازمان فرهنگي يونسكو شده است.
«مصطفی پورعلی» رئیس اسبق پایگاه پژوهشی ماسوله، هم میگوید: چموش دوزی و تهیه چرم، یکی از صنایع فعال در ماسوله بود و آسیابهای آبی ماسوله، تنها برای آرد کردن گندم نبود. یکی از آسیابها، پوست انار را به منظور رنگ کردن چرم چموش آسیاب میکرد تا در صنعت رنگرزی استفاده شود. چوموش اصیل سنتی را در گیلان از چرم دباغی شده گاو و یا بز میساختند.
یک مردم شناس و پژوهشگر درباره این صنعت میگوید: هرجا چموش دوزی رونق داشت، تشکیلات دباغی هم براه بود. پوست گاو را به دباغ خانه میفرستادند و تبدیل به چرم میکردند. آنگاه استاد چموش دوز، چرم دباغ شده را به دکان میآورد و به کار میگرفت و به کمک الگوهای مقوایی آن را به اندازههای مختلف جفت جفت میبرید و با خیساندن در آب و دست مالی آن را نرم و آماده میساخت و پس از فشرده ساختن با مشته آهنین لبه آنها را به کمک درفش به فاصلههای مساوی سوراخ میکرد. آنگاه تکهای دیگر از چرم به کمک گزن نواری به پهنای نیم سانی متر درست میکرد و به مدد درفشی دیگر، این نوار را از سوراخهای تعبیه شده در لبه چرمهای بریده شده طوری میگذرانید و میتابانید که به صورت بافهای درآید و جمع شود. گاه این کار را به مدد نخهای تابیده و محکم پنبهای موم کشی شده صورت میداد.
«محمد بشرا » میافزاید: وقتی با این کار صفحه چرم ساده، چیزی شبیه پای افزار میشد، آنگاه آن را قالب میکشید و با آوردن ضربات مشته، شکل میداد و با چوبی صاف و استوانهای نظیر وردنه آن را از چین و چروک میپیراست و جفتی چوموش را آماده پوشیدن میکرد. کسی که چوموش میخرید، جفتی بند رنگین تابداده کار دست زنان و مردان روستا را دریافت میداشت که در حقیقت بند اتصال چوموش به پا بود. این بند را از بافه چرمین لبه چوموش به صورت ضربدر میگذرانیدند، آنگاه پای را در چوموش فرو میبردند و مابقی بند را از مچ پا به سوی زانو میپیچیدند. بدین ترتیب چوموش در پا محکم میشد.
اگرچه در برخی نقاط چموش تولید میشد، ولی غالب مردم گیلان شهری و روستایی تا پیش از ورود ساغری و کفشهای گرجی، از این پای افزار استفاده میکردند. «فوریه طبیب ناصرالدین شاه قاجار که در سال ۱۲۷۰ خورشیدی به رشت سفر کرده است در خاطرات خودش وقتی از البسه مردم این شهر و روستاهای اطرافش سخن میگوید، یادآور میشود که لباس آنان بیشباهت به لباس مردم آلبانی و بومیانی که من در سواحل دریاچه اسکلوتای دیده بودم، نیست. کفش آنها چارقی است چرمی که بندهای بلند به پایشان متصل و به اصطلاح محلی چوموش نامیده میشود که اهالی شبه جزیره بالکان نیز نظیر آن را دارند.» (گیله وا، شماره ۳۱)
لوئی رابینو نایب کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، میگوید در فومن قبلا چموش دوخته میشد و مردم ماسوله اکثرا چوموش دوز و آهنگرند. این نشان میدهد در مناطق ییلاقی و کوهستانی گیلان، هنوز چموش کاربرد داشته است. به گفته معمران ماسوله، «در گذشته تمامی مردم از این پای افزار سبک که چاموش نامیده میشد استفاده میکردند. زیرا تنها کفشی بود که در این روستای کوهستانی میدوختند و قسمتی از بازار ماسوله چاموش دوز راسته خوانده میشد.» (همان) چاموش ماسوله دو نوع داشت. یکی مخصوص شکار بود. شکار چاموش، با بندهای چرمین به پا بسته میشد و نوع دیگر چاموش معمولی که فاقد بندهای چرمین بود.
نظر شما