نفرینی که امام جواد (ع) در حق قاتل خود کرد

حجت الاسلام درگاهی گفت: وقتی که امام جواد(ع) از اثر زهر مسموم شد و اثر آن آشکار شد، ام الفضل گریه کرد. امام از علت گریه‌اش پرسید و فرمود: خداوند تو را به بلایی گرفتار خواهد کرد که قابل علاج نباشد.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، سراسر زندگی امام جواد(ع) را ظلم و ستم اجتماعی، غم و ناراحتی، رنج‌های تحمیلی، مصیبت‌ها و بلاهای اجتماعی فرا گرفته بود؛ به گونه‌ای که این حوادث ایشان را به يكی از مظلوم‌ترين شخصيت‌های برگزيده و معصوم تاريخ تبدیل کرده است. این مظلومیت تا جایی است كه هيچ يک از امامان اين اندازه در معرض فشارها و حتی تحقيرهای اجتماعی قرار نگرفته بود. امام جواد همه فضایل حسبی و نسبی دیگر امامان را داشت و از همان دانش، عصمت، جایگاه معنوی و علمی و اخلاقی، هدایت‌گری، ولایت و مقام امامت برخوردار بود اما در محاصره چنان فضايی از نگاه‌های بدبينانه اجتماعی قرار گرفته بود كه علاوه‌بر مخالفان و حاكمان، مردم و حتّی برخی از شيعيان، او را در تنگناها و فشارهای زندگی اجتماعی قرار داده بودند و عرصه را بر بروز شخصیت الهی ایشان تنگ کرده بودند. لذا در این خصوص با حجت الاسلام «علی درگاهی»، کارشناس دینی گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

در خصوص زندگینامه امام جواد (ع) توضیح دهید؟

اسمش محمد، تقی، جواد، منتجب، مرتضی، مختار، متوکل، متقی، زکی، قانع، نجیب و عالم یازده لقب برای امام نهم است که ابعاد شخصیت بزرگ الهی آن حضرت را آشکار می‌کند؛ جواد و تقی مهم‌ترین و مشهورترین القاب امام نهم است و کنیه اش ابو جعفر بود. حضرت محمد تقی امام جواد (ع) در روز دهم رجب سال 195 هجری در مدینه متولد شدند و در آخر ذی القعده سال 220 هجری قمری در سن 25 سالگی بر اثر زهری که همسرش ام الفضل به دستور معتصم (هشتمین خلیفه عباسی) به او خورانید، مسموم و به شهادت رسیدند. مرقد شریف اش در شهر کاظمین (نزدیک بغداد) است. او یگانه فرزند حضرت رضا (ع) است و امام رضا (ع) غیر از او فرزندی نداشتند. آن حضرت 17 سال (از سال 203 تا 220 هجری قمری) امامت کردند. بیشتر عصر امامت آن حضرت (از سال 203 تا 218 هجری قمری) در عصر خلافت مامون بود و حدود دو سال و نیم از دوران خلافت معتصم برادر مامون بود.

 

بازگشت امام جواد (ع) به مدینه؟

از آن سو امام جواد (ع) با همسرش به مدینه بازگشت و حدود 15 سال با همسرش در مدینه بود ولی ام الفضل عقیم (نازا) بود و همین باعث شد که امام جواد (ع) با کنیز خود به نام سمانه مادر امام دهم ازدواج نماید، همین باعث شد که ام الفضل طریق مخالفت را با امام شروع کند، برای پدرش مامون نامه نوشت و در آن نامه از امام جواد (ع) شکایت کرد که او کنیزی بر سر من می آورد (و برای من هوو درست می کند) و غیرت مرا جریحه دار می سازد. مامون در جواب نوشت دخترم من تو را همسر حضرت جواد (ع) نکردم که حلال را بر او حرام کنم و بعد چنین شکایتی را تکرار مکن.

 

معتصم و جعفر برای اینکه مبادا خلافت از بنی عباس به عمویش منتقل گردد به ام الفضل تلقین کردند و به او گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی و احترام ات برای همه کس لازم است ولی محمد بن علی امام جواد (ع) امام هادی (ع) را بر تو مقدم می دارد. همین امور باعث شد که ام الفضل تهییج شود و تصمیم گرفت همسرش را مسموم نماید. در این ایام، ام الفضل، همسر امام جواد (ع) با برادرش جعفر بن مامون و عمویش معتصم همدست شدند و توطئه قتل امام جواد (ع) را طرح کردند و چنین تصمیم گرفته شد که ام الفضل آن حضرت را با زهر مسموم کند.معتصم و جعفر سمی را در انگور رازقی تزریق کردند و برای ام الفضل فرستادند. ام الفضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلوی همسر جوان اش امام جواد (ع) گذاشت و از آن انگور توصیف بسیار نمود و سرانجام امام جواد (ع) از آن انگور خورد، طولی نکشید که آن حضرت آثار سم را در جگر خود احساس نمود و کم کم درد شدید بر وی عارض گردید و موجب رنج و ناراحتی سخت امام جواد (ع) شد.در همان حال ام الفضل پشیمان شد، گریه می کرد، حضرت به او فرمود چرا گریه می کنی، اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد.

 

حضرت  به همسرش فرمود: این را بدان به خاطر این خیانتی که کردی چنان دردی مبتلا شوی که هرگز علاج ندارد و چنان فقر و تنگدستی مبتلا گردی که جبران پذیر نباشد. بر اثر نفرین آن حضرت در مخفی ترین اعضای ام الفضل دردی پدیدار گردید که همه اموالش را در راه معالجه آن صرف کرد ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین شکل به هلاکت رسید و برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.

 

در خصوص روی کار آمدن معتصم و شهادت امام جواد (ع) توضیح بفرمایید؟

مامون در 17 رجب سال 217 هجری قمری از دنیا رفت، برادرش معتصم به جای او بر مسند خلافت نشست. نام معتصم محمد و به قولی ابراهیم بود. معتصم که همانند سایر طاغوت ها می خواست همه مردم دربست همچون برده او باشند و شخص دیگری دارای شخصیت و پیرو نباشد، تصمیم گرفت امام جواد (ع) را که در مدینه دارای شخصیت و مقام بود به بغداد احضار کند، سرانجام روز 28 محرم سال 220 هجری قمری امام جواد (ع) با همسرش به بغداد آمدند.

 

جریان ازدواج امام جواد (ع) با ام الفضل چگونه بود؟

امام جواد (ع) هنگام شهادت پدرش حضرت رضا (ع) در مدینه بود و حدود هفت سال داشت. مامون عباسی در همین سال دختر خود ام الفضل را که 9 سال داشت به عقد ازدواج امام جواد (ع) درآورد. پس از شهادت امام رضا (ع) در سال 203 هجری قمری مامون از خراسان به بغداد رفت (از نظر سیاسی برای حفظ حکومت خود چنین صلاح دانست که با امام جواد (ع) پیوند خویشاوندی برقرار کند). مامون در بغداد نامه ای برای امام جواد (ع) نوشت و آن حضرت را به بغداد احضار کرد. وقتی که بنی عباس از تصمیم مامون آگاه شدند، سخن به اعتراض گشودند و از هر سو به او انتقاد کردند که اگر مامون این کار را انجام دهد  ترس آن است که مقام خلافت از بنی عباس به بنی هاشم  منتقل گردد، لبه تیز انتقاد آنها این بود که چرا مامون خود را آنقدر کوچک می کند و دخترش را یک کودک ۷ یا ۹ ساله می دهد و این برخلاف شئنون و شوکت خلافت مامون است، مامون می گفت: درست است که حضرت جواد (ع) نوباوه است ولی از نظر علم  و کمال سرآمد همه بزرگان و دانشمندان  سالخورده و باتجربه می باشد ولی بنی عباس این سخن را از مامون نمی پذیرفتند و سرانجام  مامون در بغداد مجلسی تشکیل داد و در حضور سران بنی عباسی  و دیگران عظنت علمی و اوج کمال امام جواد (ع) را  به آنها نشان داد.

 

امام جواد (ع) قهرمان میدان علم؟

به عنوان نمونه مامون مجلس عظیمی تشکیل داد و علمای بزرگ را به آن مجلس دعوت کرد که یکی از آنها «یحیی بن اکثم» قاضی بغداد و اعلم علمای زمان بود، امام جواد (ع) را در صدر مجلس جای دادند و مامون نیز کنار آن حضرت نشست. در آن مجلس یحیی در حضور اشراف و شخصیت ها پس از اجازه به امام جواد (ع) روی کرد و گفت در حق کسی که در احرام حج بود و حیوانی را صید کرد و آن را کشت، چه می فرمایید؟ امام جواد (ع) فرمودند این مسئله دارای شاخه های بسیاری است.

 

حضرت جواد -علیه السلام فرمود:

1  آن شخص در حل (خارج از محیط مکه) بوده یا در حرم؟

2  عالم به احکام بوده یا جاهل؟

3  عمدا این عمل را انجام داده یا از روی خطا؟

4  آزاد بوده یا غلام (زر خرید)؟

5 صغیر بوده یا کبیر؟

6 آن اولین صید او بوده (که شکار کرده) یا بیشتر؟

7  آن صید از پرندگان بوده یا غیر از آنها؟

8  آن صید کوچک بوده یا بزرگ؟

9  آن شخص محرم، بر این عمل اصرار دارد یا پشیمان شده است؟

10  شب این عمل را انجام داده یا روز؟

11  احرام عمره بوده یا احرام حج؟

 

یحیی از شنیدن این فروع و مسائل متحیر شد، هوش از سرش رفت، علامت عجز از صورتش ظاهر شد، زبانش دچار لکنت گردید و مقام علمی حضرت برای اهل مجلس واضح و روشن شد. همین که حضرت جواد علیه السلام شقوق این مساله را تشریح فرمودند. مامون گفت: احسنت یا ابا جعفر! خدا از برای تو خیر بخواهد! آن گاه به حضرت جواد گفت: شما نیز از یحیی بن اکثم مساله ای پرسش نمایید!

 

حضرت امام جواد -علیه السلام متوجه یحیی شد و فرمود:بپرسم؟

 

یحیی گفت: میل با شماست، اگر از من چیزی بپرسید، چنانچه بتوانم جواب می گویم والا از خود شما یاد می گیرم.

 

امام علیه السلام فرمود: چه میگویی درباره این مساله که:

 

1  مردی در اول روز به زنی نگاه کرد که بر او حرام بود؟

2  موقعی که قسمتی از روز گذشت، آن زن بر او حلال گردید.

3  همین که ظهر شد بر او حرام گردید.

4  هنگام عصر که فرا رسید حلال شد.

5  وقتی که آفتاب غروب کرد حرام گشت.

6  موقعی که وقت عشا رسید حلال شد.

7 هنگامی که نصف شب شد حرام گردید.

8  موقعی که فجر طلوع کرد بر او حلال شد. بگو بدانم چگونه می شود که این زن گاهی بر آن مرد حلال و گاهی حرام می گردد؟

یحیی بن اکثم گفت: به خدا قسم که من جواب این مساله را نمی دانم، شما بفرمایید تا بیاموزم!

حضرت جواد -علیه السلام فرمود: این زن کنیزکی است و این مرد اجنبی و نامحرم است.

1  اول صبح نگاه کردن وی به آن زن (برای این که نامحرم بود) حرام بود.

2 وقتی که قسمتی از روز گذشت، چون آن کنیز را خرید بر آن مرد حلال شد.

3  وقت ظهر که فرا رسید، برای این که آن کنیز را آزاد کرد، بر او حرام شد.

4  موقع عصر او را تزویج نمود، باز بر او حلال گردید.

5  همین که مغرب شد، به علت این که با او «ظهار» (2) کرد، بر او حرام گشت.

6 وقت عشا که فرا رسید، چون کفاره ظهار را داد بر او حلال گردید.

7  نصف شب به جهت این که او را یک طلاق داد، بر او حرام شد.

8  موقع طلو فجر که فرا رسید، چون رجوع کرد حلال شد.

 

در همین موقع بود که مامون رو به بنی عباس کرد و گفت: آیا در میان شما شخصی هست که بتواند این مساله را بدین نحو شرح دهد و یا این که مساله قبلی را نظیر وی جواب بگوید؟!

 

آنان در جواب گفتند: نه به خدا قسم! حقا که تو نسبت به حضرت جواد علیه السلام از ما اعلم و آگاهتر بودی.

 

مامون گفت: وای بر شما! اهل بیت حضرت رسول صلی الله علیه وآله در میان مردم از نظر فضل و کمال ممتازند و کمی سن، مانع فضیلت و کمالات ایشان نخواهد شد. آن گاه قسمتی از فضائل و مناقب حضرت جواد علیه السلام را شرح داد تا این که مردم برخاستند و مجلس به هم خورد.

 

مردی خدمت علی علیه السلام آمد و عرض کرد: یا علی -علیه السلام من هفتصد فرسخ راه می آیم تا هفت کلمه بپرسم.

 

علی علیه السلام فرمود: سؤال کن! او سؤالهای خود را به شرح زیر مطرح کرد:

 

1  آن چیست که از آسمان بزرگتر است؟

2 آن چیست که از زمین وسیعتر است؟

3  آن چیست که از آتش داغتر است؟

4  آن چیست که از زمهریر سردتر است؟

5 آن چیست که از دریا غنیتر است؟

6  آن چیست که از سنگ سخت تر است؟

در جواب حضرت علی -علیه السلام فرمودند:

اول: تهمت.

دوم: حق.

سوم: حرص.

چهارم: حاجت بردن نزد بخیل.

پنجم: آدم قانع.

ششم: قلب کافر

 

همین که حضرت جواد علیه السلام شقوق این مساله را تشریح فرمودند. مامون گفت: احسنت یا ابا جعفر! خدا از برای تو خیر بخواهد! آن گاه به حضرت جواد گفت: شما نیز از یحیی بن اکثم مساله ای پرسش نمایید!

حضرت امام جواد -علیه السلام متوجه یحیی شد و فرمود:بپرسم؟

 

یحیی گفت: میل با شماست، اگر از من چیزی بپرسید، چنانچه بتوانم جواب می گویم والا از خود شما یاد می گیرم.

 

امام علیه السلام فرمود: چه میگویی درباره این مساله که:

 

1 مردی در اول روز به زنی نگاه کرد که بر او حرام بود؟

2  موقعی که قسمتی از روز گذشت، آن زن بر او حلال گردید.

3  همین که ظهر شد بر او حرام گردید.

4 هنگام عصر که فرا رسید حلال شد.

5 وقتی که آفتاب غروب کرد حرام گشت.

6  موقعی که وقت عشا رسید حلال شد.

7  هنگامی که نصف شب شد حرام گردید.

8  موقعی که فجر طلوع کرد بر او حلال شد. بگو بدانم چگونه می شود که این زن گاهی بر آن مرد حلال و گاهی حرام می گردد؟

 

یحیی بن اکثم گفت: به خدا قسم که من جواب این مساله را نمی دانم، شما بفرمایید تا بیاموزم!

 

حضرت جواد علیه السلام فرمود: این زن کنیزکی است و این مرد اجنبی و نامحرم است.

 

1  اول صبح نگاه کردن وی به آن زن (برای این که نامحرم بود) حرام بود.

2  وقتی که قسمتی از روز گذشت، چون آن کنیز را خرید بر آن مرد حلال شد.

3  وقت ظهر که فرا رسید، برای این که آن کنیز را آزاد کرد، بر او حرام شد.

4 موقع عصر او را تزویج نمود، باز بر او حلال گردید.

5  همین که مغرب شد، به علت این که با او «ظهار» (2) کرد، بر او حرام گشت.

6  وقت عشا که فرا رسید، چون کفاره ظهار را داد بر او حلال گردید.

7  نصف شب به جهت این که او را یک طلاق داد، بر او حرام شد.

8  موقع طلو فجر که فرا رسید، چون رجوع کرد حلال شد.

 

در همین موقع بود که مامون رو به بنی عباس کرد و گفت: آیا در میان شما شخصی هست که بتواند این مساله را بدین نحو شرح دهد و یا این که مساله قبلی را نظیر وی جواب بگوید؟!

 

آنان در جواب گفتند: نه به خدا قسم! حقا که تو نسبت به حضرت جواد -علیه السلام از ما اعلم و آگاهتر بودی.

 

مامون گفت: وای بر شما! اهل بیت حضرت رسول -صلی الله علیه وآله در میان مردم از نظر فضل و کمال ممتازند و کمی سن، مانع فضیلت و کمالات ایشان نخواهد شد. آن گاه قسمتی از فضائل و مناقب حضرت جواد -علیه السلام را شرح داد تا این که مردم برخاستند و مجلس به هم خورد.

 

مردی خدمت علی علیه السلام آمد و عرض کرد: یا علی -علیه السلام من هفتصد فرسخ راه می آیم تا هفت کلمه بپرسم.

 

علی علیه السلام فرمود: سؤال کن! او سؤالهای خود را به شرح زیر مطرح کرد:

 

1 آن چیست که از آسمان بزرگتر است؟

2  آن چیست که از زمین وسیعتر است؟

3  آن چیست که از آتش داغتر است؟

4  آن چیست که از زمهریر سردتر است؟

5  آن چیست که از دریا غنیتر است؟

6  آن چیست که از سنگ سخت تر است؟

7  آن چیست که از یتیم ضعیفتر است؟

 

در جواب حضرت علیعلیه السلام فرمودند:

اول: تهمت.

دوم: حق.

سوم: حرص.

چهارم: حاجت بردن نزد بخیل.

پنجم: آدم قانع.

ششم: قلب کافر

هفتم: سخن چین. 

 

 

 

کد خبر 1190866

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha