«نوروز»؛ آیین بدعت ها یا آیین سنت ها

پیش از تقویم جلالی که توسط خیام تهیه شد، نوروز آغاز سال نو بود اما این آغاز سال نو همزمان با آغاز بهار صورت نمی‌گرفت.متغیر بودن نوروز در فصول مختلف موجب می‌شد آیین‌هایی به مناسبت فصول به این جشن اضافه شود....

خبرگزاری شبستان_ فرهنگ و ادب: اگرچه تاکنون درباره نوروز کتاب، مقالات و مطالب بسیاری نوشته شده است و پیرامون آن ناگفته‌ها و کدها رمزگشایی شده‌اند و با آنکه نوروز و همه آیین‌های جانبی‌اش از جمله بخش‌های لاینفک زندگی هر ایرانی است؛ اما هنوز مسایل لاینحل بسیاری در این خصوص وجود دارد و قریب به اتفاق ایرانی‌ها از حل و چرایی بسیاری از سؤال‌ها در ذهن‌شان به وجود می‌آید، ناتوان مانده‌اند و هنوز سرمنشأ بسیاری از این آیین‌های اصلی و جانبی را نمی‌دانند.

 

نوروز باستانی اوایل تابستان شروع می شد

اگر بخواهیم خود نوروز را آیین اصلی به حساب بیاوریم آیین‌های پیش از نوروز مثل چهارشنبه‌سوری و پس از آن مثل سیزده بدر را می‌توانیم جزء آیین‌های جنبی آن به حساب آوریم اما این همه آیین‌ها به حساب نمی‌آید، خرید و خوردن آجیل، سمنوپزی، سفره‌انداختن، سبزه سبز کردن همه اینها و بسیاری دیگر جزء آیین‌های جانبی نوروز هستند.

 

همان‌طور که گفته شد اکثر ما ایرانی‌ها اگرچه با دل و جان همه این آیین‌ها را مو به مو اجرا می‌کنیم، ولی نمی‌دانیم علت و انگیزه اصلی برگزاری آنها چیست. هر از گاهی که سری به بعضی از کتب و منابع می‌زنیم درمی‌یابیم که اکثر پژوهشگران از رمزگشایی این آیین‌ها نظریه‌های شخصی ارایه دادند و چندان به ماهیت اصلی پدیدآمدن این آیین‌ها توجه چندانی نکردند. اینجاست که ما را بر آن می‌دارد که در ابتدا ما به این موضوع توجه داشته باشیم که آیا نوروز آیین بدعت‌هاست یا آیین سنت‌ها؟

 

با تقویم جلالی خیام؛ سال نو با بهار عجین شد

پیش از به وجود آمدن تقویم جلالی که توسط عمر خیام نیشابوری تقدیم و تهیه شده است، نوروز آغاز سال نو بود اما این آغاز سال نو همزمان با آغاز بهار صورت نمی‌گرفت. اگر بخواهیم به متون کهن سری بزنیم متوجه خواهیم شد نوروز در فصول مختلف اجرا می‌شد، به عنوان مثال هم‌اکنون در میان کوه‌نشینان البرز بین مردم دیلمان و اشکورات هنوز نوروز باستانی مرسوم است و چوپانان در فصل تابستان نوروز می‌گیرند و آتش پایان سال را در این فصل روشن می‌کنند؛ اما زمانی که عمر خیام تقویم جلالی را تنظیم کرد، نوروز به آغاز سال پیوست و از آن زمان سال نو با بهار عجین شد.

 

 

متغیر بودن نوروز در فصول مختلف موجب می‌شد آیین‌هایی به مناسبت فصول به این جشن افزوده شود که این خود نشان از وجود و حضور بدعت‌ها در این آیین باشد، البته باید نقش محیط جغرافیا، اقتصاد در به وجود آمدن این بدعت‌ها مورد توجه قرار گیرد، مثلا در میان مردم کویر و مردم شمال که از دو اقلیم متفاوت جغرافیایی برخوردارند، بی‌شک تفاوت‌هایی در برگزاری این آیین که ریشه‌های طبیعی بسیاری دارد، مشاهده می‌شود. ما انتظار نداریم که مثلا مردم کویر برای سبز کردن سبزه مانند مردم شمال از حبوباتی که کشت می‌کنند، استفاده کنند. برای مثال می‌شود به مراسم شب علفه در میان مردم سمنان اشاره کرد. در پایان شب چهارشنبه‌سوری مردم نواحی سمنان در گذشته هنگام ورود به خانه از صحرا و محیط بیرون مشتی چمن را با ریشه می‌کندند و به خانه می‌آوردند ولی آنچه در این میان مورد توجه است وجود سبزه و گیاه در آغاز سال در خانه‌هاست اما چگونگی تهیه آنها به بدعت‌ها مربوط می‌شود.

 

اما این همه ماجرا نیست؛ در سراسر ایران، آیین‌های بسیاری وجود دارد که گاه مربوط به نوروز می‌شود و گاه مربوط به آیین‌های غیرنوروزی که در طول سالیان بسیاری کم‌کم به جمع آیین‌های نوروزی پیوسته‌اند، اگرچه خود سنت بوده‌اند، اما در این میان حضورشان در کنار آیین‌های نوروزی جزء بدعت‌ها به حساب می‌آید. در این خصوص می‌توان به کلیه آیین‌های زمستانی اشاره کرد، آیین‌هایی که بعد از شب چله در نقاط مختلف کشور تا هنگام تحویل سال نو برگزار می‌شود، مانند کوسه برنشین، عروس گولی، شب قذیل، چله بزرگ، چله کوچک و ...

 

وجود این آیین‌ها نشان می‌دهد که این سنت‌ و این بدعت‌ها ریشه در فرهنگی غنی و باستانی دارد که کمتر در فرهنگ‌های دیگر مشاهده می‌شود، چه بسا این خورده آیین‌های جانبی نوروز را همراهی نمی‌کردند، نوروز ایرانی نیز در طول تاریخ مانند جشن‌های بزرگی چون جشن سده، جشن مهرگان به نقاط فراموشی سپرده می‌شدند.

 

جا دارد پس از ثبت نوروز در یونسکو همه دست‌اندرکاران فرهنگی و همه کسانی که نسبت به آیین‌ها و فرهنگ ایرانی دلسوزند نسبت به تهیه یک فرهنگ و دایره‌المعارف بزرگ نوروزی اقدام شود. حتی اگر متولیان فرهنگی کشور نسبت به تهیه آن توجه چندانی نداشته باشند.

 

فراموشی آیین های نوروز خسارت جبران ناپذیری برای فرهنگ ایرانی است

در سرزمین ایران ما بارها شاهد آیین‌های بسیار زیبا و درخور توجهی هستیم که متأسفانه به علت توجه نکردن زیرساخت‌های فرهنگی از چشم عموم پنهان مانده است که به نظر می‌رسد فراموش‌شدن همه این گنجینه‌ها در آینده خسارت جبران‌ناپذیری در کل فرهنگ ایرانی وارد کند، به عنوان مثال مردم گرگان در یکی از روستاها آخرین شب سال را این‌گونه جشن می‌گیرند: در این روستا درختی را از سال‌های بسیار دور نشان کرده‌اند، مردم این روستا و مردم منطقه به صورت دونفره و چندنفره قدم‌زنان از هر کجایی که هستند به سمت این درخت می‌روند. وقتی به درخت می‌رسند دستی به درخت می‌کشند و بعد برمی‌گردند در این آیین که به ساعت خوشی معروف است زنان و شوهران، دوست‌ها، شرکای اقتصادی و هر کسی که با هم مناسباتی دارند به نوعی هنگام قدم‌زدن تا پای درخت می‌روند و با هم تجدید پیمان می‌کنند، به خانه‌های خود برمی‌گردند تا سال نو را آغاز کنند، البته کم نیست این‌گونه آیین‌های انسانی و دوستانه که می‌تواند سرمنشأ خیر و خیرات در زندگی انسان‌ها شود، پیامی جهانی را برای صلح و دوستی انتشار دهد.

 

آیین نوروز مجموعه‌‌ای از بدعت‌ها و سنت‌هاست، ایرانیان و جهانیان را به صلح و دوستی نشاط دعوت می‌کند. در تمام جوانب آیینی خود به انسان‌ها می‌آموزد پیش از هر چیز در ابتدا به طبیعت احترام بگذارند زیرا که طبیعت مادر همه ما موجودات روی زمین است.

 

علی خوشتراش

پژوهشگر ادبی و اسطوره شناس

پایان پیام/

کد خبر 118517

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha