خبرگزاری شبستان_ گلستان: ایران زمین با سابقه ای طولانی و درخشان در زمینه هنرهای گوناگون سهم بزرگی در توسعه و تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی داشته و دارد. آثار بجا مانده از قرون متمادی نشانه کار و کوشش نیاکان و دستاورد هنرمندان در دوران اسلامی است که با عشق و ایمان به وحدانیت ذات الهی خلق و ایجاد و برپا شده اند. از میان جلوه های باشکوه هنرهای دوره های اسلامی از جمله معماری می توان به مقابر و آرامگاه های بزرگان دین و سیاست با نقشه های متفاوت و تزئینات متعدد در ایران اشاره نمود که در سایر ممالک جهان اسلام نمی توان همانند آن را مشاهده نمود.
شرایط اقلیمی و جغرافیایی سرزمین ایران نقش بسزائی در خلق آثار معماری و هنری داشته و هنرمندان نیز با الهام از عقاید مذهبی به زیباترین وجه ممکن بدان ارزشی جاودانه بخشیده اند. آرامگاه ها در معماری ایران از جایگاه ویژه ای در روزگار اسلام برخوردار بوده که بر اساس شخصیت و کمالات شخص متوفی و شهرت آن نزد عامه مردم احداث شده اند.
شکل گیری مقابر و بناهای آرامگاهی در دنیای اسلام هنوز به درستی مشخص و واضح نیست و در سراسر قلمرو فرهنگ و هنر جهان اسلام در دوره های مختلف بر اساس جهان بینی و بینش حاکمان و فرمانروایان شاهد ساخت اینگونه بناها هستیم که با بهره گیری از شیوه های معماری گذشتگان به فراخور حال و اوضاع سیاسی و اجتماعی و مذهبی و اعتقادی و باورهای عامیانه و مصالح بوم آورد برپا شده اند. هنرمندان نیز با تأسی از اینگونه الهامات و توجهات و بنا به سفارش و دستور بانی آرامگاه و تلفیق آن با سایر تزئینات وابسته به معماری و جهان بینی اسلامی در خلق آثار با بهترین و متداول ترین شیوه های معماری و مصالح مرغوب کوشیده اند . هر یک از بناها به لحاظ تکنیک ساخت و ساز و روش ها و الگوهای به کار برده شده در بناهای اسلامی دارای سبک و ذوق و سلیقه منحصر بفرد می باشند که می توان بر اساس آن به مطالعه آثار و بقایای بجا مانده از معماری اسلامی را دسته بندی و تقسیم بندی نموده که در شناخت هر چه بهتر و بیشتر دوره های مختلف تاریخی احداث بنا و نوع تزئینات بکار رفته بسیار تأثیرگذار است. از جمله می توان به بنای یادبود و آرامگاه قابوس ابن وشمگیر در گنبد کاووس اشاره کرد که شاهکار معماری دوره آل زیار در قرون سوم و چهارم محسوب می شود و هم اکنون در آستانه ثبت جهانی است.
موقعیت جغرافیایی:
گنبد قابوس ابن وشمگیر در استان گلستان، شهرستان گنبد کاووس و در ضلع شمالی شهر و گوشه شمال غربی پارک یا باغ ملی، روی تپه ای به بلندی 15 متر واقع شده است.
گنبد قابوس با نام های میل قابوس، برج قابوس، آرامگاه قابوس شناخته می شود که در 5/3 کیلومتری ضلع جنوب شرقی خرابه های شهر باستانی جرجان یا گرگان قدیم قرار دارد.
این بنای باشکوه در میان هیاهوی زندگی و ساخت و سازهای شهری همچنان سرفراز و استوار رو به آسمان نهاده و از کیلومترهای دور نظر هر بیننده ای را به خود جلب کرده و در گذشته های دور هادی و راهبر مسافرین و کاروانیان خسته از سفر بوده است و از نظر هنر معماری و تاریخی، یادگاری بس ارزنده از دوران آبادی و شوکت سرزمین جرجان و دودمان آل زیار است.
جغرافیای تاریخی:
ایالت جرجان، یا بقول ایرانیان گرگان، در جنوب خاوری دریای خزر واقع شده و مشتمل است بر جلگه های پهناور و دره هایی که از دو رود گرگان و اترک سیراب می گردند. در زمان قدیم این ایالت هرچند از توابع خراسان شمرده می شد ولی در حقیقت ایالتی مستقل بود. تغییراتی که در اثر فتنه مغول حادث گردید ایالت گرگان را از توابع مازندران قرار داد. این ایالت، مانند دیگر ایالات جنوبی دریای خزر زیر سم ستور مغولها در قرن هفتم خراب گردید و پس از آن بر اثر لشگرکشی های امیر تیمور در پایان قرن هشتم یکسره ویران شد.
«ابن حوقل» در قرن چهارم گوید: گرگان شهری نیکوست. ساختمان های آن از خشت ساخته شده و خاک آن از خاک آمل خشک تر است زیرا باران در گرگان کمتر از طبرستان می بارد. چون رود گرگان از میان شهر می گذرد شهر در دو جانب رود واقع گردیده و این دو جانب را پلی به یکدیگر متصل می سازد. گرگان در جانب خاوری و بکرآباد در جانب باختری است و هر دو جانب مجموعاً به اندازه ری بوده است و باغستانهای آن شهر میوه فراوان داشته و ابریشم در آنجا به عمل می آمده است.
«مقدسی» جانب خاوری گرگان را شهرستان نامیده گوید مساجد و باغ های خوب دارد، ... که محصولات آن بسیار ارزان و خوب است. در شهر نهرهائی است و روی آن نهرها طاق ها و پل ها بسته اند. میدانی جلو دارالاماره گرگان وجود دارد و شهر دارای نه دروازه است، ... بکرآباد شهری آباد بوده دارای مساجد و ساختمان هایش در رودخانه و به مسافت کمی در مجاورت ساحل باختری آن بوده است.
«قزوینی» در قرن هفتم می نویسد: گرگان نزد شیعیان شهرت بسیار داشت زیرا مزار معروف به «گور سرخ» قبر یکی از فرزندان حضرت علی بن ابیطالب (ع) در آنجاست.
«حمد الله مستوفی» تجدید بنای شهر گرگان را از آثار پسر زاده ملکشاه سلجوقی دانسته، گوید «دور بارویش هفت هزار گام است، ... اهل آنجا شیعه و صاحب مروت باشند و در اوایل عهد اسلام کثرت و غلبه عظیم داشته اند و در زمان آل بویه از وبا و جنگ نقصان فاحش در عددشان ظاهر شد و در عهد مغول قتل عام رفت و اکنون خراب است و آنجا مردم اندکند، ... در سال 1975 که امیر تیمور مازندران و بلاد مجاور آن را خراب کرد در گرگان چندی توقف نمود و کنار رودخانه گرگان کاخ بزرگی معروف به شاسمن برای نشیمن وی ساختند و حافظ ابرو از آن کاخ گفتگو کرده است.
آل زیار:
آل زیار، سلسله ای از پادشاهان ایرانی که در سده 4 و 5 ق/10 و 11 م، بر پاره ای از سرزمین های گرگان، قومس، طبرستان، دیلم، گیلان، قزوین، ری، اصفهان و خوزستان فرمانروایی داشتند. پایتخت آنها در آغاز اصفهان و سپس ری و گرگان بود. بنیانگذار این سلسله «مرداویچ» فرزند زیار بن وردان شاه گیلی است و عنوان آل زیار از همین جا برخواسته است. برخی از مورخان نسبت این دودمان را به آرغش، پادشاه گیلان در زمان کیخسرو رسانده اند.
مرداویچ نسبت به ملیت ایرانی دلبستگی ژرف داشت و از خلفای عباسی بیزار بود. وی می کوشید ابهت دربار ساسانیان را به دستگاه پادشاهی خود بازگرداند. در 323 ق/ 935 م، سرانجام مرداویچ در گرمابه ای نزدیک اصفهان بدست غلامان ترک پس از سالها تلاش برای احیای ایران دوره ساسانی از پای درآمده است.
وشمگیر بن زیار، 323- 357 ق/ 935- 968 م ، پس از مرگ مرداویچ، مردم دیلم و گیلان به رایزنی پرداختند و وشمگیر را به پادشاهی برگزیدند. او در ری اقامت و از این پس پادشاهی آل زیار به وشمگیر و فرزندان وی رسید. وشمگیر نیز پس از درگیریهای سخت و جنگ و گریز در قلمرو آل زیار، در محرم 357 ق/ 967 م، وشمگیر در میان راه به هنگام شکار از اسب فرو افتاد و مرد.
بیستون (بهستون) بن وشمگیر، 357- 366 ق/ 968- 977 م، به جای پدر نشست لیکن بزرگان و سران سپاه با قابوس فرزند کوچک تر وشمگیر بیعت کردند. بیستون به رکن الدوله دیلمی پناه برد و به فرمانروایی طبرستان گماشته شد و تا هنگام مرگ 366 ق/977 م، وضع چنین بود.
شمس المعالی قابوس بن وشمگیر، 366- 403 ق/967- 1012 م، قابوس به کمک سامانیان بر گرگان فرمان می راند. او پادشاهی ادیب و شاعری توانمند بود و به دو زبان فارسی و عربی شعر می سرود، خطی خوش داشت و در نجوم و دانش های دیگر صاحب نظر بود. با وجود همه این ویژگیهای نیکو، پادشاهی ستمگر و کینه توز بود و به آسانی در برابر گناهان ناچیز فرمان کشتن می داد و به علت همین بدرفتاری به بسطام گریخت و دشمنان، گرگان را تصرف کردند و از فرزند او منوچهر خواستند تا به فرمانروایی نشیند. قابوس کناره گیری کرد و به قلعه چناشک رفت ولی دشمنان قابوس به خانه ای که قابوس در آن گوشه گرفته بود، رفتند و همه جامه هایش را بردند و قابوس از شدت سرما جان باخت.
فلک المعالی منوچهر بن قابوس، 403- 423ق/ 1012-1032 م، بعد از فوت پدر با کمک محمود غزنوی بر گرگان، قومس، طبرستان و دامغان حکومت می کرد.
انوشیروان بن منوچهر، 423- 435 ق/ 1032- 1044 م، هنگام مرگ پدر خردسال بود با پرداخت 500000 دینار باج تا رسیدن به بلوغ توانست بر گرگان و طبرستان فرمانروایی کند.
بسیاری از مورخان، 433 ق/ 1043 م، را سال پایان کار آل زیار می دانند ولی برخی بر این گمانند که مردان دیگری مانند جستان بن انوشیروان، کیکاووس بن ساکندر، گلسلان بن کیکاووس، باکالیجار و دارا پادشاهان دیگر این خاندان بوده اند و این دودمان تا 483 ق/ 1090 م، حکومت رانده و سرانجام بدست اسماعیلیان برافتاده است.
وضع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از سقوط ساسانیان و گشوده شدن ایران به دست مسلمانان تا پایه گذاری آل زیار نزدیک به 300 سال می گذشت. پادشاهان آل زیار می کوشیدند حکومت محلی متمرکز و نیرومندی پدید آورند و خود را تا حد امکان از اطاعت خلفای عباسی بیرون بکشند. برخی از پادشاهان آل زیار به گسترش فرهنگ و علوم و ادبیات کمک بسیار کردند و مشوق شاعران و دانشمندان بودند و کسانی چون قابوس بن وشمگیر و کیکاووس بن اسکندر خود آثاری در دانش و ادب و خوش نویسی داشته اند، قابوس نامه کیکاووس و رسائل ادبی سی و سه گانه قابوس بن وشمگیر، کتاب الآثار الباقیه ابوریحان بیرونی، و حمایت از شاعرانی چون خسروی سرخسی، ثعالبی، ابوبشر فضل جرجانی، ابوعامر جرجانی، ابوبکر محمد طبری، و قاضی القضات ابوالعباس رویانی و ابوالفرج رشیدبن عبدالله استرابادی طبیب، همگی بیانگر التفات زیاریان به علم و ادب پارسی است.
معماری گنبد قابوس:
گنبد یا برج قابوس یکی از بی نظیرترین یادمان های معماری ایران در دوره اسلامی در عین سادگی، در اوج شکوفایی هنر معماری ایران زمین، به شیوه معماری رازی که تأثیر یافته از شیوه پارسی و پارتی و خراسانی است، ساخته شده است. این شیوه ابتدا از نواحی شمال ایران ( دوره آل زیار ) شکل گرفته و در ری (راز) رشد و ترقی می یابد و تا زمان های آل بویه، سلجوقیان، اتابکان و خوارزمشاهیان حتی زمان مغول ادامه داشته است. از ویژگیهای شیوه رازی می توان به بکارگیری انواع نقش های شکسته به روش های مختلف و استفاده از انواع طاق و گنبد و آجرکاری در نما و کتیبه در نما با استفاده از خطوط صاف و شکسته (کوفی بنایی) و افزایش ارتفاع بنا و مصالح مرغوب اشاره کرد.
این اثر با مصالح آجر و ملات ساروج جهت آرامگاه شمس المعالی به ارتفاع 55 متر بر روی تپه ای به بلندی 15 متر ساخته شده است. که با احتساب بلندی تپه در مجموع 70 متر از سطح زمین بلندی دارد. این بنا به صورت برج بلندی با نقشه ستاره ای شکل و گنبد مخروطی به ارتفاع 18 متر است که بر بدنه آن 10 ترک دارد. رأس ترک 60/1 متر و قاعده آن 4/1 متر از هم فاصله دارد، محیط اصلی گنبد 30 متر و 144 میلی متر است. در بدنه شرقی روزنه ای تعبیه شده است که ارتفاع آن 90/1 متر و عرض متوسط آن 73 تا 80 سانتی متر است. در ضلع جنوبی یک در ورودی قرار دارد و در درون طاق هلالی و سردر آن دو رشته مقرنس کاری زیبا به چشم می خورد. این مقرنس در عین سادگی در شمار نخستین مقرنس کاریهایی است که در بناهای ایرانی بعد از اسلام دیده می شود. روی بدنه آجری به بلندی 8 متر از پائین و فاصله حدود دو متر از زیر قاعده مخروط دو ردیف کتیبه آجری به خط کوفی ساده در میان قاب های آجری که از نظر متن و کلمات عیناً مانند یکدیگرند کار شده است. کتیبه مذکور با آجر ساده قرمز و در ضمن سادگی بسیار زیبا برجسته و خوانا است.
پی سازی بنا از زمین سفت شروع شده و از پائین به بالا میل کرنش کمی دارد و در ارتفاع 37 متری گنبد مخروطی بنای برج را تکمیل می کند. این گنبد که با آجرهای مخصوص دنباله دار کفشکی ساخته شده، دو پوسته است. گنبد درونی مانند گنبدهای خاکی به شکل نیم تخم مرغی و از آجر معمولی است و پوسته بیرونی با آجر دنباله دار و ارتفاع آن 18 متر است.
از دیگر بناهای هم عصر گنبد قابوس می توان به مقبره ی امیراسماعیل سامانی در بخارا، گنبد سرخ مراغه، برج رسکت در سوادکوه مازندران، برج لاجیم در مازندران، برج رادکان در گلستان، برج طغرل در شهر ری، برج مهماندوست در دامغان و ... را نام برد که به سبک رازی احداث شده اند.
کتیبه های گنبد قابوس:
کتیبه های گنبد قابوس با خط کوفی بنایی (معقلی) اولین بار در سبک معماری رازی در دوره آل زیار و در بنای گنبد قابوس مشاهده می شود که در عین سادگی کاملاً خوانا و برجسته می باشند. این نوع خط بیشتر در بناها و معماری جلوه گر شده و به همین علت به کوفی بنایی لقب گرفته است. خط کوفی بنایی به صورت های مختلف پدیدار گشته که به شکل آسان و متوسط و مشکل دسته بندی می شود. خط معقلی در کتابت زیاد کاربرد ندارد. چون اساس این خط روی خانه بندی خط کشی می شود، به این ترتیب که اول کاغذ مانند صفحه شطرنجی خط کشی و خانه بندی می شود و بعد از تقسیم خانه ها، حروف آن مرتب می شود و چون این خط به ترتیب فوق نوشته می شده، آنرا با آجر روی عمارات به آسانی می چیدند تا هم عبارتی از آن خوانده شود و هم دیوار عمارت را تزئینی باشد. به این نسبت آن را خط معماری یا خط بنایی نامیده اند.
معقل، در لغت به معنی حصین (پناهگاه و کوه بلند آمده است) این معنی با این نوع خط بنایی مطابقت دارد و این نظریه منطقی است که خط بنایی پس از اینکه به کمال مطلوب رسید، معقلی نامیده شده باشد. به نظر می رسد خط معقلی بعد از خط کوفی و از روی آن استخراج شده باشد و قطعاً این خط برای تزئین بناها از روی خط کوفی استخراج شده که در کوفی یک دانگ دور است و پنج دانگ سطح، و در خط معقلی دور نیست و همه سطح است و چنانچه فرض کنیم این خط قبل از اسلام به وجود آمده، باید که از خط سترنجیلی که مادر خط کوفی است، استخراج شده باشد. بهترین خط معقلی آن است که سواد و بیاض آن هر دو خوانده شود. یعنی سیاهی آن چیزی خوانده شود و سفیدی آن چیزی دیگر، که هنر طراحی این خط در آن است.
کتیبه های آجری چیده شده در قاب های مستطیلی بدنه آجری گنبد قابوس که به طور قرینه در بالا و پائین تکرار شده است نمونه ای بارز از خط کوفی بنایی است که به امر قابوس ابن وشمگیر در زمان حیاتش نوشته و احداث شده است.
کتیبه ها از ضلع جنوب شرقی برج و ضلع شرق در ورودی شروع شده و در جهت عقربه های ساعت از شرق به غرب حرکت می کند که متن کتیبه ها واقع در 10 ترک برج قابوس چنین است:
1- بسم الله الرحمن الرحیم، بنام خداوند بخشنده مهربان
2- هذا القصر االعالی، این کاخ عالی است
3- الامیر شمس المعالی، امیر شمس المعالی
4- الامیر ابن الامیر، امیر پسر امیر
5- قابوس ابن وشمگیر، قابوس پسر وشمگیر
6- امر ببنائه فی حیاته، فرمان داد به بنای آن در زمان حیاتش
7- سنه سبع و تسعین، سال نود و هفت
8- و ثلثمائه قمریه، سیصد قمری
9- و سنه خمس و سبعین، و سال هفتاد و پنج
10- و ثلثمائه شمسیه، سیصد شمسی
این برج در طی عمر سه بار تعمیر و مرمت شد. آخرین بار نیز در سال 1349 تعمیر اساسی آن انجام گرفت بطوری که این شاهکار معماری اسلامی باشکوه که کمترین ابنیه قرن چهارم هجری است حفظ و مصون گشت. این بنا تماماً از آجرهای پخته قرمز ساخته شده است. آجرهای سخت این بنا بدلیل عوامل جوی به مرور زمان به رنگ برنزی درآمده است.
افسانه ای هست که می گوید پیکر بی جان ابوالمعالی در تابوت بلورین جای داشت و از درون برج آویخته بود و هر بامداد فروغ خورشید از روزنه گنبد بدان می تابیده است. این افسانه همان جوهر فرار و اندیشه بنیادین معماریست.
پایان پیام/
نظر شما