به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، مدافعان حرم دل از زن و فرزند بریدند تا دشمن را کیلومترها دورتر از خاک میهن متوقف کنند. جوانهایی نورسته که با همه وجود عاشق فرزندانشان بودند، اما عشق عمیق تری در قلبشان جوانه زده بود.
دسته گلهایی چون شهید "مجتبی کرمی" که شیرین زبانیهای ریحانه کوچکش مانع عزم بلند او برای دفاع از حرم عمه سادات(س) و وطن نشد. او 20 آذر 1365 در یک خانواده مذهبی از روستای «کهنوش» تویسرکان متولد شد و پدر به عشق کریم اهل بیت(ع) نام مجتبی را برایش انتخاب کرد.
در 17 سالگی به همراه خانواده به همدان مهاجرت کرد و پس از مدتی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. مجتبی کرمی در اوج جوانی، عضو گردان تکاور 154 حضرت علی اکبر(ع) شده و آموزشهای سخت نظامی و ویژه تکاوری را فرا گرفت.
او با علاقه به جبهه مقاومت سوریه شتافت و چند بار هم مجروح شد تا اینکه 25 مهر 1394 برابر با سوم محرم الحرام 1437 هجری، قمری در عملیات آزاد سازی حومه حلب به شهادت رسید.
زندگی نامه این شهید بزرگوار به همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان به روایت خانواده، همسر و دوستان منتشر شده است. کتاب "بعضی جاودانهاند" زندگی نامه شهید مداع حرم مجتبی کرمی به قلم زینب شعبانی را انتشارات حماسه ماندگار در 186 صفحه منتشر کرده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «حالا میتوانستیم برای دیدن زائرمان برویم. دسته گل نخریده بودیم ولی نمیشد او را منتظر گذاشت. حتما حرفهای زیادی برای گفتن داشت. باید تا گرد و خاک سفر از صورتش پاک نشده او را ببینیم؛ میگویند دیدار زائر ثواب زیادی دارد؛ کاش این بار خلوت باشد.
وقتی پیاده شدیم دیدیم خیلیها با ما آمدهاند؛ نمیشد منعشان کرد. همه مشتاق بودند زائر حرم بی بی را ببینند. وارد نماز خانه شدیم. فضا بوی عطر میداد؛ نمیدانم عطر از تابوت بود یا گلهای روی تابوت.
در تابوت را باز کردم؛ خدا را شکر سرش سالم بود. فقط زیر چشم چپش تیر خورده بود و کمی خون روی گونهاش خشک شده بود ولی صورت مهربانش مثل همیشه بود. فقط چشمهایش بسته بود که خیلی مهم نبود؛ مجتبی این با چشم بازتری ما را میدید.»
نظر شما