آیا راه فرار از آمار بالای طلاق، جلوگیری از عملی شدن طلاق است ؟

اسلام به این نکته توجه دارد که قانون فقط در دایره روابط خشک و قراردادى افراد بشر مى‏تواند مؤثر باشد اما آنجا که پاى روابط عاطفى و قلبى در میان است تنها از قانون کار ساخته نیست

خبرگزاری شبستان : آیا راه فرار از آمار بالای طلاق و کاهش آمار فزاینده طلاق ، اعمال قوانین سخت و جلوگیری از عملی شدن طلاق است ؟ برای اینکه به مهم پاسخ گفت لازم است دیدگاه اسلام نسبت به طلاق و دیدگاهها و فرضیه ها در باب مقابله با انحلال کانون خانواده را واکاوی کنیم .


پنج فرضیه در مورد طلاق مى‏توان اظهار داشت:
1. بى اهمیتى طلاق و برداشتن همه قیدوبندهاى قانونى و اخلاقى جلوگیرى از طلاق.
کسانى که به ازدواج تنها از نظر کامجویى فکر مى‏کنند، جنبه تقدس و ارزش خانواده را براى اجتماع در نظر نمى‏گیرند و از طرفى فکر مى‏کنند پیوندهاى زناشویى هرچه زودتر تجدید و تبدیل شود لذت بیشترى به کام زن و مرد مى‏ریزد، این فرضیه را تأیید مى‏کنند. این فرضیه ناپخته ترین و ناشیانه ترین فرضیه‏ها در این زمینه است.


2. اینکه ازدواج یک پیمان مقدس است، وحدت دلها و روحهاست و باید براى همیشه این پیمان ثابت و محفوظ بماند و طلاق از قاموس اجتماع بشرى باید حذف شود. زن و شوهرى که با یکدیگر ازدواج مى‏کنند، باید بدانند که جز مرگ چیزى آنها را از یکدیگر جدا نمى‏کند.

این فرضیه همان است که کلیساى کاتولیک قرنهاست طرفدار آن است و به هیچ قیمتى حاضر نیست از آن دست بردارد.طرفداران این فرضیه در جهان رو به کاهش‏اند.
تقدس ازدواج و لزوم استحکام و خلل ناپذیربودن آن مورد قبول است، اما به شرطى که عملًا این پیوند میان زوجین محفوظ باقى مانده باشد. مواردى پیش مى‏آیدکه سازش میان زن و شوهر امکان پذیر نیست.


3. اینکه ازدواج از طرف مرد قابل فسخ و انحلال است و از طرف زن به هیچ نحو قابل انحلال نیست. در دنیاى قدیم چنین نظرى وجود داشته است، ولى امروز گمان نمى‏کنم طرفدارانى داشته باشد و به هر حال این نظر نیز احتیاجى به بحث و انتقاد ندارد.


4. اینکه ازدواج، مقدس و کانون خانوادگى محترم است، اما راه طلاق در شرایط مخصوص براى هر یک از زوجین باید باز باشد و راه خروجى زوج و زوجه از این بن بست باید به یک شکل و یک جور باشد.
مدعیان تشابه حقوق زن و مرد در حقوق خانوادگى که به غلط از آن به «تساوى حقوق» تعبیر مى‏کنند، طرفدار این فرضیه‏اند. از نظر این گروه همان شرایط و قیود و حدودى که براى زن وجود دارد باید براى مرد وجود داشته باشد و همان راهها که براى خروج مرد از این بن بست باز مى‏شود عیناً باید براى زن باز باشد و اگر غیر از این باشد ظلم و تبعیض و نارواست.


5. اینکه ازدواج، مقدس و کانون خانوادگى محترم و طلاق امر منفور و مبغوضى است. اجتماع موظف است که علل وقوع طلاق را از بین ببرد. در عین حال قانون نباید راه طلاق را براى ازدواجهاى ناموفق ببندد. راه خروج از قید و بند ازدواج هم براى مرد باید باز باشد و هم براى زن، اما راهى که براى خروج مرد از این بن بست تعیین مى‏شود با راهى که براى خروج زن تعیین مى‏شود دوتاست و از جمله مواردى که زن و مرد حقوق نامشابهى دارند طلاق است.
شهید مطهری نظریه پنجم را نظریه ابداعی اسلام میدانند و کشورهاى اسلامى به‏طور ناقص (نه به‏طور کامل) از آن پیروى مى‏کنند.


راه اول و دوم از مصادیق افراط و تفریط است . در نظریه سوم شاهد نادیده گرفتن حقوق زن هستیم .در نظریه چهارم شاهد حکمی هستیم که تشابه را به معنای تساوی میداند .به دیگر بیان گمان کردهاند تساوی حقوق زن و مرد به معنای ان است که تمامی حقوق انها باید مشابه باشد. حال انکه تساوی و عدالت به معنای تشابه درتمامی حقوق نیست.


«آنان که طلاق در قوانینشان به‏طور کلى ممنوع است، از نبودن طلاق و بسته بودن راه خلاص از ازدواجهاى ناموفق و نامناسب که قهراً پیش مى‏آید مى‏نالند. آنان که بر عکس، راه طلاق را به روى زن و مرد متساویاً باز کرده‏اند فریادشان از زیادى طلاقها و نااستوارى بنیان خانواده‏ها با همه عوارض و آثار نامطلوبى که دارد به آسمان رسیده است. و آنان که حق طلاق را تنها به مرد دادند از دو ناحیه شکایت دارند: از ناحیه طلاقهاى ناجوانمردانه بعضى از مردان که پس از سالها پیوند زناشویى ناگهان هوس زن نو در دلشان پیدا مى‏شود و زن پیشین را که عمر و جوانى و نیرو و سلامت خود را در خانه آنها صرف کرده و هرگز باور نمى‏کرده که روزى آشیانه گرم او را از او بگیرند، با یک رفتن به محضر طلاق او را دست خالى از آشیانه خود مى‏رانند.».
«بسیار اتفاق مى‏افتد که اختلافات زناشویى به علل خاصى به جایى مى‏کشد که امید رفع آنها از میان مى‏رود، تمام اقدامات براى اصلاح بى‏نتیجه مى‏ماند، تنفر شدید میان زن و شوهر حکمفرما مى‏شود و آندو عملًا یکدیگر را ترک مى‏کنند و جدا از هم‏ بسر مى‏برند. در همچو وضعى هر عاقلى مى‏فهمد راه منحصر به فرد این است که این پیوند که عملًا بریده شده قانوناً نیز بریده شود و هر کدام از اینها همسر دیگرى براى خود اختیار کند. اما بعضى از مردان براى اینکه طرف را زجر بدهند و او را در همه عمر از برخوردارى از زندگى زناشویى محروم کنند، از طلاق خوددارى مى‏کنند و زن بدبخت را در حال بلاتکلیفى و به تعبیر قرآن «کالمعلّقه» نگه مى‏دارند.
چون این گونه افراد که قطعاً از اسلام و مسلمانى جز نامى ندارند به نام اسلام و به اتکاء قوانین اسلامى این کارها را مى‏کنند، این شبهه براى بعضى که با عمق و روح تعلیمات اسلامى آشنا نیستند پیدا شده که آیا اسلام خواسته است کار طلاق به همین نحو باشد؟!.
مگر شما نمى‏گویید اسلام با ظلم به هر شکل و به هر صورت مخالف است و قوانین اسلامى بر اساس عدل و حق تنظیم شده است؟ اگر این کار ظلم است و قوانین اسلامى نیز بر اساس حق و عدالت تنظیم شده است، پس بگویید ببینیم اسلام براى جلوگیرى از این گونه ظلمها چه تدبیرى اندیشیده است؟
در ظلم بودن این گونه کارها بحثى نیست .اما یک مطلب دیگر هست که نمى‏توان از آن غافل بود و آن این است که راه جلوگیرى از این ظلم و ستمها چیست؟ آیا آن چیزى که سبب شده این گونه ظلمها صورت بگیرد، تنها قانون طلاق است و تنها با تغییر دادن قانون مى‏توان جلو آن را گرفت؟ یا ریشه این ظلمها را در جاى دیگر باید جستجو کرد و تغییر قانون نیز نمى‏تواند جلو آنها را بگیرد؟.
فرقى که میان نظر اسلام و برخى نظریات دیگر در حل مشکلات اجتماعى هست این است که بعضى تصور مى‏کنند همه مشکلات را با وضع و تغییر قانون مى‏توان حل کرد. اسلام به این نکته توجه دارد که قانون فقط در دایره روابط خشک و قراردادى افراد بشر مى‏تواند مؤثر باشد اما آنجا که پاى روابط عاطفى و قلبى در میان است تنها از قانون کار ساخته نیست، از علل و عوامل دیگر و از تدبیر دیگر نیز باید استفاده کرد. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏19، ص: 248


لازم به ذکر است، متاسفانه در اینگونه مباحث شاهد مغالطه ای هستیم اگاهانه و یا غیر اگاهانه. برخی حکم اعمال مسلمین را به اسلام سرایت میدهند و با این مغالطه مدعی میشوند در جوامع اسلامی شاهد پایمال شدن حقوق زن در امر طلاق هستیم و علت ان نقص قوانین اسلام است. حال انکه سوء استفاده و طلاق ناجونمردانه مردان را نباید ناجوانمردانه بودن احکام اسلام دانست . میان اسلام و مسلمان باید تمییز داد . امکان دارد مسلمانی خلاف قوانین اسلامی و اخلاقی عمل کند و نباید حکم هر را بدون تحلیل به دیگری سرایت داد.

 


ردا
پایان پیام/
 

کد خبر 116748

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha