به گزارش خبرگزاری شبستان امام حسن مجتبی پیشوای دوم تشیع و اولین ثمره زندگی علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیه السلام در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری در مدینه النبی دیده به جهان گشود. زمانی که خبر ولادت امام حسن مجتبی به گوش پیامبر گرامی اسلام رسید شادی و خوشحالی در رخسار مبارک آن حضرت نمایان شد مردم شادی کنان می آمدند و به پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیه السلام تبریک می گفتند، رسول خدا در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند. پیامبر اکرم در روز هفتم ولادت، گوسفندی را عقیقه و (قرباني ) کرد و در
هنگام کشتن گوسفند این دعا را خواند:
بسم الله عقیقة عن الحسن، اللهم عظمها بعظمه ولحمها بلحمه شعرها بشعره . اللهم اجعلها وقاء لمحمد و آله
به نام خدا این عقیقه اي است از جانب حسن، خدایا استخوان عقیقه در مقابل استخوان حسن، و گوشت عقیقه در برابر گوشت او، خدایا! عقیقه را وسیله حفظ محمد و آل محمد قرار ده.
سپس پیامبر اکرم موهای سر امام حسن را تراشید و فاطمه زهرا علیه السلام هم وزن آن به مستمندان درهم نقره سکه دار انفاق کرد. از این تاریخ آیین عقیقه و صدقه به وزن موهای سر نوزاد مرسوم شد.
حسن بن علی هفت سال در دوران جدش از زندگی کرد و سي سال از همراهی پدرش امیرمومنان برخوردار بود. پس از شهادت پدر( در سال ۴۰ هجری) به مدت ۱۰ سال امامت امت را به عهده داشت و در سال ۵۰ هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن ۴۸ سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون گشت.
سیوطی در تاریخ خود می نویسد: حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوانی بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخاوتمند و مورد ستایش بود؛ البته سبط اکبر پیامبر اکرم باید چنین باشد، چراکه متقین باید دارای فضائل باشند. امام علی علیه السلام فرمود: پرهیزگاران، اهل فضائل هستند.
برخی از فضایل امام حسن مجتبی(ع)
*-- محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله
از راههای شناخته عظمت و برتری یک انسان این است که محبوب انسانهای برتر و بافضیلت باشد. در عالم هستي برتر از خاتم انبيا اسلام نداريمو حسن بن علي عليه السلام بسيار نزد ايشان محبوب بود و اين محبت و دوستي را در گفتار و کردار خويش ظاهر و به از صحابه خود می فهماند.
بخاری از ابی بکر نقل می کنند که گفت: دیدم نبی اکرم که بر فراز منبر بود حسن بن علی هم با او بود، او گاهی به مردم رو میکرد و گاهی به حسن، و می فرمود: این فرزند من {سید و آقاست }و می فرمود: هر کس حسن و حسین را دوست بدارد، مرا دوست دارد، وهر کس به آن دو دشمنی کند با من دشمنی کرده است.
در این حدیث علاوه بر محبوبیت امام حسن علیه السلام در نزد رسول خدا که خود نشانه فضیلت است. محبت او و برادرش حسین علیه السلام معیار فضیلت و خوبی هاست،
چنانکه دشمنی با آن دو نشانه مبغوضیت نزد رسول خدا و پلیدی است. پیامبر اکرم در جای دیگری فرمود: حسن و حسین آقای جوانان بهشت و ریحانه من هست هستند.
*-- عبادت و خوف از خدا
بندگی رمز پیشرفت اولیای الهی و زمینه ساز رسیدن به اوج کمالات و فتح قله سعادت است، با عبادت انسان محبوب خدا شده و به اوتقرب می یابد. خداوند هدف از آفرینش انسان را بندگی می داند و می فرماید: من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادت کند.
راستی بندگی اکسیری است که در دسترس همگان قرار دارد، ولی اکثر مردم از آن بی خبرند و نسبت به آن بی توجه اند . در حالی که تمام عزت ها، سربلندی ها وافتخارها، زیر سایه بندگی است.
از مصادیق کامل بندگان مقرب الهی، امام حسن مجتبی علیه السلام است؛ که در تمام حالات، رو به سوی خدا داشت، خود را در محضر او می دید و خوف عظمت الهی سراسر وجود او را پر کرده بود .
نمونه هایی از خوف الهی در امام حسن(ع)
*-- هنگام وضو:
آن حضرت هنگام وضو گرفتن، بدنشان می لرزید وچهره شان زرد مي شد.
*-- هنگام ورود به مسجد:
وقتی در آستانه مسجد قرار می گرفت، سر به سوی آسمان بلند می کرد و عرضه می داشت: خدایا مهمانت درب خانه ات ایستاده، ای احسان کننده “بنده “گنه کار به سوي تو آمد، بخوبي آنچه نزد توست ،از بدی آنچه نزد من است در گذر، ای خدای بخشنده
*-- بعد از نماز
در حالات امام حسن مجتبی آمده،امام وقتی از نماز صبح فارغ می شد، باز هم بر سر سجاده خویش می نشست و عبادت خدا می کرد و با هیچکس سخن نمی گفت تا آنگاه که خورشید طلوع می کرد.
*--علم لدنی
برترین علمها ، علمی است که مستقیم از ذات الهي به شخصي افاضه می شود که به آن علم لدنی گفته می شود. خداوند در مورد حضرت خضر می فرمایند: "علم فراوانی از نزد خود به او آموختیم". امام حسن مجتبی علیه السلام دارای چنین علمی بود.
برخی از روایات در این زمینه آمده است ؛ معاویه به امام حسن مجتبی علیه السلام گفت: شنيده ام رسول خدا مقدار خرمای درخت را می دانست. آیا چیزی از آن علم الهی در نزد شما وجود دارد؛ شیعیان شما چنین می پندارند که شما به همه چیز، و آنچه در زمین است به هر چه در آسمان است آگاهی دارید.
حضرت فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ای وزن (مقدار) و پیمانه "درخت خرما" را می گفت و من عدد آن را می گویم.
معاویه گفت: این درخت خرما چند عدد خرما دارد؟
حضرت فرمود: چهارهزار و چهار عدد.
دانه های خرما را شمردند و دیدند همان مقدار که حضرت فرمودهاند است.
*--معاشرت و اخلاق
امام حسن مجتبی علیه السلام تجسم عالی فضایل انسانی بود. او مقتدای پاکان و صالحان بود، ايشان بهره بسیار از خلق و خوی رسول خدا داشت.
علامه مجلسی می نویسد: مردي از شام به تحریک معاویه به امام مجتبی ناسزا گفت؛ امام مجتبی صبر کرد تا سخن او به پایان رسید، آنگاه به سوی او رفت،. تبسمی
کرد وبه او سلام کرد و سپس فرمود: پیرمرد! فکر می کنم غریب هستی و شاید در اشتباه افتاده ای، اگر به چیزی نیاز داری، برآورده کنیم. اگر راهنمایی می خواهی، راهنماییت کنیم، اگر گرسنه ای ،سيرت کنیم ، اگر برهنهی لباست دهیم، اگر نیازمند به هرچی هستی، برآورده کنیم، می توانی تا برگشتت مهمان ما باشی.
مرد شامی در برابر مردم، شرمنده شد؛ گریه کرد و گفت: گواهي مي دهم. که تو جانشین خدا در زمین هستی، خدا بهتر می داند که رسالت خویش را کجا قرار دهد و سپس گفت: تو و پدرت نزد من مبغوض ترین افراد بودید؛ ولی اکنون محبوب ترین افراد نزد من هستید.
*-- سخاوت و فریاد رسی از محرومان
در آیین اسلام ثروتمندان، مسئولیت سنگینی در برابر مستمندان اجتماع دارند و به حکم پیوند عمیق معنوی, باید همواره در تامین نیازمندیهای محرومان کوشا باشند.
پیامبر اکرم و پیشوایان دینی ما نه تنها سفارشهای موکدی در این زمینه نموداند، بلکه هر کدام در عصر خود، نمونه برجسته از انسان دوستي و ضعيف نوازي بشمار مي رفتند.
"پیشوای دوم شیعیان"
در بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان، سرآمد روزگار خویش و آرام بخش دل های درد مند ونقطه اميد درماندگان بود. گاهی پیش از آنکه مستمندی اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد احتياج او را
برطرف میساخت و اجازه نمی داد تا با خجالت نیاز خود را مطرح کند.
آن حضرت دوبار تمامی دارایی خویش را در راه خدا داد، و سه بار تمام اموال خود را با خدا تقسیم کرد و نصف اموال را به مستمندان بخشید.
در اینجا به نمونه هایی از انفان های آن حضرت اشاره می کنیم..
1*روزی عثمان در کنار مسجد نشسته بود، مرد فقیری از او کمک مالی خواست؛
عثمان پنج درهم به وی داد، مرد فقیر گفت: مرا نزد کسی راهنمایی کن که کمک بیشتری نماید؛ عثمان به امام حسن و امام حسین علیهما السلام اشاره کرد، وی پیش آن ها رفت و درخواست کمک نمود . امام مجتبی علیه السلام فرمود: درخواست کردن از دیگران جایز نیست، مگر در سه مورد: دیه ای به گردن انسان باشد که از پرداخت آن عاجز است، یا بدهی و دینی کمرشکن داشته باشد که توان ادای آن را ندارد و یا فقیر و درمانده گرديده و دستش به جایی نرسد .»
کدامیک از این موارد برای تو پیش آمده است؟ عرض کرد: اتفاقا گرفتاری من یکی از همین سه چیز است . آنگاه حضرت پنجاه دینار به وی داد و به پیروی از آن حضرت، حسین بن علی علیهما السلام چهل و نه دینار به او عطا کرد .فقیر هنگام برگشت از کنار عثمان گذشت، عثمان گفت: چه کردی؟ جواب داد: تو کمک کردی؛ ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری می خواهم؟ اما حسن بن علی در مورد مصرف پول از من سؤال کرد، آنگاه پنجاه دینار عطا فرمود .عثمان گفت: این خاندان کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکی و فضیلت اند،نظیر آن ها را کی می توان یافت.
2* این ابی عتیق بدنبال آن حضرت راه افتاد، حضرت با تبسم به او فرمود:حاجتی داری؟ عرض کرد بله، از اسبت خوشم آمده است، حضرت از اسب پایین آمد و آن را به او بخشید.
3*. کمک غیرمستقیم: همت بلند و طبع عالی حضرت مجتبی علیه السلام اجازه نمی داد کسی از در خانه او ناامید برگردد وگاه که کمک مستقیم، براي حضرت مقدورنبود؛ به طور غیر مستقیم در رفع نیازمندی های افراد کوشش می کرد و با تدبیری خاص گره از مشکلات گرفتاران می گشود .
روزی مرد فقیری به آن بزرگوار مراجعه کرد و درخواست کمک نمود . اتفاقا در آن هنگام امام مجتبی علیه السلام پولی در دست نداشت و از طرف دیگر از اینکه فرد تهیدستی از درخانه اش ناامید برگردد شرمسار بود ؛ از این رو فرمود: آیا حاضری تو را به کاری راهنمایی کنم که به مقصودت برسی؟ گفت: چه کاری؟ فرمود: امروز دختر خلیفه از دنیا رفته و خلیفه عزادار شده، ولی هنوز کسی به او
تسلیت نگفته است . نزد خلیفه می روی وبا سخنانی که به تو یاد می دهم، به وی تسلیت می گویی و از این راه به هدف خود می رسی . گفت: چگونه تسلیت بگویم؟ فرمود: وقتی نزد خلیفه رسیدی بگو حمد خدا را، که او را با نشستن تو بر قبرش پوشیده داشت و با نشستنش بر قبرت مورد هتک حرمت قرار نداد .» یعنی اگر دخترت پیش از تو از دنیا رفت و در زیر خاک پنهان شد، زیر سایه پدر بود، ولی اگر تو پیش از او از دنیا می رفتی، دخترت پس از مرگ تو در به در می شد و ممکن بود مورد هتک حرمت واقع شود.
مرد فقیر به این ترتیب عمل کرد . این جمله های عاطفی در روان خلیفه اثر عمیقی بر جای نهاد و از حزن و اندوه وی کاست و دستور داد جایزه ای به وی بدهند . آنگاه پرسید: این سخن از آن خودت بود؟ گفت: نه، حسن بن علی علیهما السلام آن را به من آموخته است . خلیفه گفت: راست می گویی، او منبع سخنان فصیح و شیرین است .
حجت الاسلام ابراهیم بهاری
نظر شما