سیمین دانشور فراتر از یک نام

سیمین دانشور در خانه یک نویسنده مرد مشهور زندگی کرد اما هرگز در سایه او نماند و با میراثی چون "سووشون" خودش را به عنوان موثرترین زن تاریخ ادبیات ایران به همگان معرفی کرد.

خبرگزاری شبستان // فارس


بدرود سیمین، سلام سووشون


سیمین دانشور زن خسته ادبیات ما کمتر از ویرجینیاولف یا مارگارت دوراس نیست، او نود سال تمام افکارش را روی کاغذ برای همه ما ایرانی ها نوشت، پایدار ماند و ادامه داد، نه هوس کرد خود را به غربتی خود خواسته بکشاند و نه خود را فراتر از هر کسی دید و خواست ببیند.


شعر وارگی و تلخی متن های به جای مانده از این استاد گویای همه چیز است، او هر چند خود را خانه نشین کرد و در ایران ماند، اما به تکرار در غربت زیست، میان مردمی که عادت داشتند زود از یاد ببرند و زمانی به یاد آورند که سیمینی وجود ندارد، در حالی که همچنان معتقد هستم، او میان ما زندگی می کند و در بین کتاب هایمان تا ابد به زیستن ادامه خواهد داد و این ما هستیم که وظیفه داریم نام او را نسل به نسل با خود همراه داشته باشیم؛ هر چند او به مایی نیاز ندارد، چون سیمین است، سیمین دانشور.

 


سیمین دانشور صفتی نداشت که متاثر از جلال باشد، هرچه بود از خودش بود با استقلالی کامل، آدمی وسیع با روحی جلیل، مهربان؛ او کاری سترگ‌تر از نوشتن "سووشون" انجام داد، کنار آدمی چون جلال آل‌احمد ایستاد اما رشدی مستقل از او داشت، در خانه یک نویسنده مرد مشهور زندگی کرد اما هرگز در سایه او نماند و با میراثی چون "سووشون" خودش را به عنوان موثرترین زن تاریخ ادبیات ایران به همگان معرفی کرد.

 

در وصیتنامه خالق سو و شون آمده است: می‌دانید که بنیاد محترم میراث فرهنگی، خانه شخصی مرا از آثار تاریخی به شمار آورده است و اسناد مربوطه به امضا رسیده است که یک نسخه آن در اختیار من است، طبق مدارک کتبی قرار شد خانه شخصی من، پس از مرگم از وراث من خریداری شود و همچنین خانه "نیما یوشیج" که در همسایگی من است و آن هم بنای تاریخی اعلام شده است، پس از وفات ساکنان فعلی آن به همین روال اقدام شود، اما به طور شفاهی نظر ما بر این قرار گرفت که خانه من که وسیع‌تر است به این گونه نامگذاری شود، "بنیاد فرهنگی نیما یوشیج، جلال آل‌احمد، سیمین دانشور" و خانه نیما یوشیج به صورت قرائت‌خانه و مرکز تحقیقات دربیاید، چرا که من کتابخانه و تمام یادگاری‌ها را در خانه‌ام خواهم گذاشت، تمام مراتب از عکسبرداری و تعیین متراژ هم به وسیله بنیاد محترم میراث فرهنگی انجام شده است، اما وراث من عبارتند از آقای خسرو دانشور، خانم ویکتوریا دانشور، خانم لیلی ریاحی (خواهرزاده و دختر خوانده‌ام) و خدای ناکرده در غیاب آنها فرزندان آنها، وراثم به نحو اکمل و اتم می‌توانند وصیت مرا و قرار و مدارهایم را با میراث فرهنگی به انجام برسانند، چرا که خانم ویکتوریا نقاشی زبردست، لیلی ریاحی شاعر و نویسنده و خسرو دانشور مدیری شایسته‌ است.

 

فرم داستانی سیمین دانشور با افرادی چون بزرگ علوی فرقی ندارد


عبدالعلی دستغیب، چهره ماندگار نقد ادبی در سال 82 با اشاره به اینکه سیمین دانشور کتاب هایی که نوشته به صورت فمیستی درآورده است و همه شخصیت های اصلی آن زری و هستی به صورت مثبت وارد می شوند، به خبرنگار شبستان گفت: وی مسئله اینکه زنان نمی توانند در مسایل اجتماعی شرکت کنند را به نوشته های خود طرد کرده است و معتقد بوده که زنان هم می توانند در برنامه ها و مسایل اجتماعی شرکت کنند.


این نویسنده و مترجم شیرازی با اشاره به اینکه در فرم کار داستان نویسی ایشان هیچ ابتکاری ندارد، اظهار داشت: سیمین دانشور همان روال ادبیات و رمان هایی که توسط بزرگ علوی و دیگران نوشته شده را ادامه داده است.


پایان پیام/
 

کد خبر 116575

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha