خبرگزاری شبستان: دوری محبوب از کرملین بیش از 6 سال به طول نیانجامید و همانطور که پیش بینی میشد، وی خیلی زود به کرملین بازگشت تا رسما هم به شخص اول روسیه تبدیل شود. هرچند که در طول 6 سال مدودف رئیس جمهور بود و پوتین نفر دوم و نخست وزیر محسوب میشد اما همه به درستی میدانستند که مدودف زیر سایه پوتین قرار دارد و سیاستها و راهبردهای روسیه از دفتر کار پوتین بیرون میآید.
پیروزی پوتین در انتخابات با رأی 64 درصدی مردم نشان داد که وی کماکان محبوبترین شخصیت روسیه است و هیچ کس را یارای تقابل با وی نیست. روسها شوکتی را که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 از دست دادند، در پوتین میجویند و امیدوارند که وی بتواند شکوه از دست رفته آنها را احیا کند. اتفاقی که در 12 سال ریاست جمهوری پوتین هم به بهترین نحو ممکن رخ داده بود و پوتین گامهای خود را در مسیر پیشرفت و اعاده حیثیت روسها محکم برداشته بود.
اکنون حزب روسیه واحد به رهبری پوتین با دکترینی که به نظر میرسد باید نام آن را پوتینیسم گذاشت، همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داده است و حتی حزب کمونیست این کشور هم مجالی برای عرض اندام نمییابد.
به واقع به نظر میرسد که پوتینیسم خواهان رساندن روسیه به شکوه عصر تزارهاست بیآنکه استبداد تزاری را بر این کشور حاکم کند. با این حال پوتینیسم ناظر بر وجود یک دولت مرکزی نیرومند و قوی است. به واقع ولادیمیر پوتین به درستی دریافته که حکومت در کشوری به عظمت روسیه مختصات خاص خود را دارد که با زمامداری در کشورهای کوچک تفاوتی بنیادین دارد. اساسا در کشورهایی به وسعت روسیه عدم وجود دولت متمرکز و قوی میتواند گرایشهای گریز از مرکز را به نحو محسوسی تقویت کند و کار را عملا از دست دولت مرکزی خارج کند.
لذا پوتینیسم با استفاده از یک دولت بروکراتیک قدرتمند و در عین حال عقلانی، تلاش دارد سلطه خود را بر تمامی بخشهای روسیه بگستراند. این استفاده از دولت بروکراتیک قدرتمند هم در نوع خود جالب توجه است. در کشوری که مهد مارکسیسم محسوب میشود، نه الگوی اشتراکی مارکس و نگاه وی در حذف دولت، که الگوی دولت بروکراتیک مارکس وبر به کار گرفته شده است. مدلی که تاکنون هم کاملا موفق بوده است.
پوتینیسم در بعد خارجی هم مختصات خاص خود را دارد. در عرصه سیاست خارجی پوتینیسم هدف خود را تقابل با هژمونی طلبی ایالات متحده قرار داده و تلاش دارد با جهان تک قطبی مقابله کند. از این روی میکوشد سلطه ایالات متحده را در نظام بین الملل به هر نحو ممکن تعدیل و با آن مقابله کند. لذا پوتین بدترین گزینه برای ریاست جمهوری روسیه از دید سران کاخ سفید محسوب میشود و ادعاهای تقلب در انتخابات اخیر هم که آبشخور آن به واشنگتن میرسد، میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
این تئوری تئورسینهای آمریکایی هم مبنی بر اینکه ائتلاف ایران، روسیه و چین مهمترین رقیب ایالات متحده برای بسط هژمونی خود بر جهان است، نگرانی سیاستگزاران کاخ سفید را صد چندان کرده و سبب شد که مقامات آمریکا به دقت نزدیک شدن اضلاع این مثلث استراتژیک به یکدیگر را رصد میکنند. به واقع همگرایی هر چه بیشتر جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین با یکدیگر و ائتلاف این سه کشور، به منزله ایجاد قطبی دیگر در جهان محسوب میشود که میتواند به راحتی قدرت ایالات متحده را تعدیل کند. وقوع این سناریو یک تراژدی بزرگ برای مقامات کاخ سفید محسوب میشود و آنها در تلاشند که به هر نحو ممکن از اجرایی شدن آن ممانعت به عمل آورند. اما پیرزوی پوتین در انتخابات ریاست جمهوری عامل مهمی در همگرایی این سه کشور محسوب میشود.
در دوران مدودف هم هرچند عملا مشی پوتین در عرصههای مختلف دنبال میشد، اما سیاست خارجی وی به نسبت پوتین از قدرت و اعتماد به نفس کمتری بر خوردار بود. قدرتی که بیش از هر چیز به ویژگیهای شخصی و شخصیتی این دو رهبر باز میگردد. با این نگاه تردیدی نیست که باید پوتین را بزرگترین رهبر روسیه معاصر دانست. رهبری که قدرتی بسیار بیش از امثال یلتسین و مدودف دارد و نظام بینالملل هم به همان میزان که یلتسین دائم الخمر را به سخره میگرفت، برای ولادیمیر پوتین جایگاهی ویژهای قائل است.
نگاه پوتین به ایالات متحده همواره این بوده که آمریکا شریک نمی خواهد بلکه به دنبال نوکر است. از این روی باید در آینده نه چندان دور شاهد اختلاف دو کشور بر سر پیمان استارت باشیم. افزون بر این به نظر نمیرسد که پوتین نصب سپر دفاع موشکی آمریکا را در اروپا تاب بیاورد و با این موضوع با تساهل و تسامح برخورد کند. از این روی احتمالا پوتین اقداماتی گسترده را برای بازسازی صنایع نظامی این کشور انجام خواهد داد. در این میان توسعه تسلیحاتی موشکی بیش از همه مد توجه وی قرار خواهد داشت. موشکهایی که احتمالا پوتین تلاش میکند به بهانههای مختلف در همسایگی ایالات متحده نصب کند و به این وسیله پاسخی عملی به نصب سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا دهد.
پایان پیام/

روسها شوکتی را که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 از دست دادند، در پوتین میجویند و با انتخاب وی امیدوارند که وی بتواند شکوه از دست رفته آنها را احیا کند.
کد خبر 115931
نظر شما