به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان، در ایام منتهی به ماه مبارک رمضان و همزمان با دهه تکریم مساجد و به منظور بررسی نقش ها و کارکردهای معنوی و اجتماعی و تمدن ساز مسجد به عنوان خانه خدا با حجت الاسلام والمسلمین «مسعود عالی»، کارشناس و خطیب مذهبی و عضو هیئت امنای بنیاد هدایت گفتگویی ترتیب داده ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
مساجد در تمدن سازی و جامعه پردازی که در اسناد بالادستی و بیانیه گام دوم نیز به آن پرداخته شده، چه نقشی دارند؟
با توجه به معارف دینی یعنی روایات و آن چه در سیره اهل بیت(ع) در دوران حاکمیتشان در جامعه بوده و مهندسی اجتماعی جامعه را بر عهده داشتند در می یابیم مسجد به عنوان محور جامعه دینی است و اگر بخواهیم تشبیهی از آن داشته باشیم همانند قلب در بدن است و همان طور که قلب، خون و حیات را به کل بدن پمپاژ می کند مسجد نیز حیات دینی و فرهنگ و اخلاق و تربیت دینی را به جامعه منتقل مینماید و از این جهت نقش بی بدیلی دارد.
اگر مساجد با یکدیگر هم افزایی داشته و مانند شبکه با هم مرتبط باشند هر مسجد در محله باعث می شود نبض دینی محله در تپش باشد و حیات دینی را تزریق کند و به صورت شبکه ای هم افزایی داشته باشند؛ این سبب زنده بودن جامعه می شود و به سمت تمدن سازی پیش میرود. آنچه از جامعه دینی و تمدنی مد نظر ما است مربوط به ظهور است که به طور طبیعی چنین مسجدی این گام بلند را به سوی ظهور بر می دارد.
آن چه از روایات و از توقیع امام زمان(عج) به شیخ مفید بر می آید و در کتب ما نقل شده است، شیعیان باید همدل باشند و با یکدیگر در عهد الهی خود همدلی داشته باشند. بهترین جایی که می تواند مؤمنین را مانند نخ تسبیح دور هم جمع کند مسجد است. این همان مسجد تمدن ساز و جامعه پرداز است.
آیا اجتماع با محوریت مسجد می تواند زمینهساز ظهور امام زمان(عج) شود؟
بله، قطعا همین طور است، در بعضی جاهای دیگر مؤمنین را می توانند دور هم جمع کنند. هیئت های مذهبی این گونه اند جدا از این که بسیاری از هیئت ها جایگاهشان در مسجد است، با این وجود خصوصیات و اصالت مسجد مد نظر است.
سه پیوند را در روایات پررنگ می بینیم پیوند خانوادگی و عشیره ای و پیوند ایمانی و همسایگی که مورد تأکید است و حق و حقوقی را ایجاد می کند. مسجد در پررنگ کردن این پیوندها چه وظیفه ای دارد؟
اگر مسجد، مسجد تراز و ایده ال و مطلوب دینی باشد یک حق و وظیفه طرفینی با همسایگان و اهالی محله دارد، همان طور که در روایات تأکید شده تا چهل خانه همسایه مسجد هستند، معنای این جمله آن است که فقط همسایگان نسبت به مسجد وظیفه ندارند، بلکه مسجد هم وظایفی نسبت به همسایگان دارد. اگر این محدوده را بپذیریم که حقوق طرفینی است بنابراین، مسجد هم حق و وظیفه ای در مقابل مردم دارد و امام که مدیر مسجد محسوب می شود باید به این حق توجه داشته باشد و در بین مردم و جامعه برود و فعالیت خود را تنها در محدوده مسجد نبیند.
امام و ارکان مسجد باید نسبت به همسایه ها حساسیت داشته باشند و به مسائل محله ورود پیدا کنند و مشکلات محل و همسایگان و همچنین ضعف ها و آسیب های محل را بشناسند. وقتی این گونه ورود فعال برای حل مسائل داشته باشند و امام فقط برای ارائه مشورت به اهالی نباشد و این پیوند به خوبی برقرار شود، آن گاه مسجد نقش پدر را ایفا می کند تا همانند یک خانواده، محله را مدیریت و از توانمندی ها استفاده می کند.
گاهی این توانمندی ها مالی و بهداشتی و درمانی و کارآفرینی است وقتی این اتفاق می افتد اهالی با مسجد پیوند پیدا می کنند و اگر این اتفاق بیفتد راه برای پیوندهای فامیل و عشیره ایجاد می شود اگر مسجد و امام اهالی را خانواده خود بدانند و همه را به خدمت هم در بیاورند این صله رحم به معنای واقعی تحقق می یابد، البته امام این را به عنوان منت نداند بلکه به عنوان وظیفه قلمداد نماید.
وجود مسجد اقتضا می کند نسبت به مردم بی تفاوت نباشیم پیامبر(ص) اگر کسی غیبت می کرد موضوع نیامدن وی را دنبال و تلاش می کرد این مانع برداشته شود، وقتی امام دغدغه مند باشد و این ها را وظیفه خودش ببیند میتواند این ارتباط در حل مشکلات دخیل باشد.
امام مسجد در همراه کردن مردم با خود و برنامه های مسجدی چه رسالتی دارد؟
خود امام اگر نسبت به جایگاهی که دارد طمعی نداشته باشد و در مسجد، امامت کند نه اینکه فقط پیش نماز باشد، می تواند مردم را با خود همرا سازد، معصوم و امام که سرپرست دین و دنیای ما هستند و نیازهای مادی و معنوی را مطالبه می کنند به این موضوع توجه دارند.
مسجد در تأمین نیازهای مادی و معنوی می تواند اثربخش باشد. اگر امام به درستی مردم را هدایت کند تا فقط به در خانه خدا مراجعه کنند و برای مشکلات مالی مردم در منزل غیر خدا نروند آنگاه می توان گفت امام، سرپرست و خودش عامل است، مردم این را می فهمند که وی تلاش می کند و دنبال اهداف شخصی نیست پس از وی استقبال میکنند در گذشته و حالا وقتی مردم می بینند امام فعال و مشکل گشاست، مثل پروانه دور او می گردند و به او کمک می کنند.
نقش تمدنی مسجد اصالت دارد و امام مدیر مسجد است. رهبر معظم انقلاب بعد از بیانیه گام دوم در مورد اجرایی شدن آن و حلقه های میانی بیاناتی داشتند. برای مدیریت این حلقه ها چه دیدگاهی دارید؟
ما شکی نداریم که ولی جامعه، امام و نائب امام اگر بخواهد اراده و منویاتش نافذ باشد و در کف جامعه او را بپذیرند، جامعه باید به وظایف خود توجه داشته باشد. در بیانیه گام دوم اگرچه این الفاظ نیست ولی روح مفاهیم همین است و وقتی می خواهیم سمت تمدن دینی برویم شکی نیست آن تمدن دینی در نگاه شیعی یک تمدن ولایی است، باید ولی محور باشد و در جامعه نفوذ کند.
مساجد می توانند رگ ها و مویرگ های جامعه باشند و این روحیه ولایی را گسترش دهند، اگر مساجد با یکدیگر مرتبط شوند و ظرفیت های یکدیگر را تکمیل کنند و هر امامی در محله خودش ظرفیت ها را و آسیب ها را بشناسد بسیار اثر دارد.
اگر مساجد شبکه سازی و به حلقه بالاتری مرتبط شوند یعنی امام جمعه و نماینده ولی فقیه، هم خدمت رسانی به محله می توانند داشته باشند و هم خدمت و هم افزایی به یکدیگر تا بتوانند گفتمان ولایت را در جامعه پیش ببرند و به سوی ظهور ریلگذاری کنند.
آیا هر مسجدی در این باره می تواند حلقه میانی باشد؟
هر مسجد می تواند یکی از حلقه های میانی باشد و جوان های توانمند و ظرفیت های محلی اعم از مالی و اجرایی و فکری و هنری و فرهنگی را شناسایی کند و این حلقه ها را به صورت شبکه دربیاورد.
برای از قوه به فعل رساندن این ظرفیت های مسجدی آموزش امامان محلات و جماعات چه ضرورت و الزاماتی دارد؟
باید بدانیم مساله امامت و مدیریت مسجد امروز بسیار پیچیده است با توجه به وضعیتی که دشمن آن را رصد کرده که مساجد مهم ترین پایگاههای دینی هستند. طبیعتا این گونه نیست مسجد از دید دشمن مغفول مانده باشد می تواند برایش برنامه داشته باشد و اهداف مسجد را خنثی کند و آن را از کارآمدی بیاندازد اگر بخواهیم مسجد فعال و تراز انقلاب داشته باشیم مدیر و امام جماعت باید شرایطی داشته باشد بتواند پاسخگوی نیازهای علمی و دینی مردم باشد. بصیرت داشته باشد مانع از نفوذ و اختلاف در مسجد باشند.
به دلیل این پیچیدگی ها است که نیاز به آموزش داریم، بعضا ممکن است امامان ذاتا یک مدیریت داشته باشند که استثنا است البته مطلوب این است که عالم دینی باشد ترجیحا باید امام، معمم و مشخص باشد. زیرا معمم بودن نشانه مدیریت اسلامی و جهت گیری ما نسبت به اسلام و دین است.
اعتماد ما نیز به گونه ای است که اگر امام، معمم (روحانی) باشد نگاه مردم متفاوت است حرفش می تواند در مسائل دینی و پاسخ گویی به مسائلشان سندیت داشته باشد. اگر استثنا بود یعنی مسجد چراغش خاموش بود می توان از فردی عادل که اهالی بشناسند و مسائل لازم و ضروری احکام را بلد است، در روایات شرط امام عمدتا عدالت و آشنایی با مسائل و احکام است گاهی به اضطرار می توان به این اکتفا کرد. مثلا شرط قضاوت، مجتهد بودن است و اگر نداریم می توان یک پله پایین تر آمد وقتی اضطرار باشد چاره ای جز این نداریم.
افراد نسبت به آن شناخت داشته باشند کافیست اما اصل این نیست و روال طبیعی همان عالم باتقوا و معمم است که آموزش های لازم را نیز دیده باشد و مطلوب این است و اگر به فرض آموزش نیز ندیده باشد ذاتا بتواند مدیریتی داشته باشد و در مسجد مشکل و یا اختلافی را به وجود نیاورد، و با تقوای لازم بتواند مسجد را اداره کند این چند پله از سطح مطلوب پایین تر است.
نظر شما