خبرگزاری شبستان: علامه طباطبائی، مفسر و فیلسوف ایران زمین بر این باور است که رشد الحاد و بى دینى، در اثر تعلیمات غلط مسیحیت بوده است. به زعم علامه دین مسیحیت کنونی به واقع دین پیروان راستین عیسی مسیح نیست بلکه به تعبیر علامه تمدن مسیحیت کنونی که انسانیت را با تهدید جدی مواجه ساخته است، تمدن پولسی است.
علامه بر این باورند که عقاید وثنیت و بت پرستی به نحوی مرموز و سازماندهی شده در دعوت مسیحیت رسوخ کرده و بدعت مسیحیت را به همراه هوس بازی و غلوگویی درقالب عقایدی غیرعاقلانه و انحرافی نظیر تثلیث و سه خدایی و غیره نمودار کرده است.
علامه در تفسیر المیزان آورده است:
"خواننده متفکر، متوجه شود که تطورات چگونه بر دعوت مسیح مستولى گردید. و این دعوت در مسیرش در خلال قرون گذشته تا به امروز چه دگرگونی هایى به خود گرفته، و چگونه ملعبه هوس بازان شده و بفهمد که عقاید بتپرستى را به طورى مرموز و ماهرانه وارد در دعوت مسیحیت کردند، اولا در حق مسیح، غلو نموده، او را موجودى لاهوتى معرفى نمودند و بعدا به تدریج سر از تثلیث و سه خدایى در آوردند."
قرآن مجید در دو مورد از غلو در دین یاد کرده است و مومنین را نسبت بدان هشدار داده است.
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِن قَبْلُ وَأَضَلُّوا کَثِیرًا وَضَلُّوا عَن سَوَاءِ السَّبِیلِ [٥:٧٧]
بگو: ای اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوس های جمعیّتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید!"
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا [٤:١٧١]
ای اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و درباره خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابراین، به خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید! و نگویید: "(خداوند) سهگانه است!" (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است! خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمان ها و در زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها، خداوند کافی است.
تاریخ مسیحیت مملوء از افراط و تفریط کلیسا است. دادگاه های تفتیش عقاید، غلوگویی در باب مسیح، الوهیت عیسی، عقاید و انحرافات نظری همه و همگی نشان از افراط و تفریط دارد.
علامه باور دارد: (کلیسای مسیحی) خداى پسر و پدر و روح، و در آخر مساله صلیب و فدا را هم ضمیمه کردند، تا در سایه آن عمل به شریعت را تعطیل نموده، به صرف اعتقاد اکتفاء کنند. همه اینها در آغاز به صورت دین و دستورات دینى صادر مىشد، و زمام تصمیمگیرى در آنها به دست کلیسا بود. کلیسا بود که تصمیم مىگرفت، براى مردم نماز و روزه و غسل تعمید درست کند و مردم هم به آن عمل مىکردند، ولى بىدینى و الحاد، همواره رو به قوت بود، چون وقتى قرار شد عمل به شرایع لازم نباشد، روح مادیت بر جامعه حکمفرما مىشود که شد و به انشعاب ها منجر گردید تا آنکه فتنه پروتستان ها به پا شد. و به جاى احکام و شرایع دینى که هیچ ضابطهاى نداشت و هرج و مرج در آن حکم فرما بود، قوانین رسمى و بشرى که اساس آن را حریت در غیر مواد قانون تشکیل مىداد، جانشین احکام کلیسا شد، و قرار شد، مردم تنها رعایت قوانین کشورى را کنند و در غیر موارد قانون، آزاد آزاد باشند و این باعث شد که تعلیمات مسیحیت روز به روز اثر خود را از دست بدهد و در نتیجه به تدریج ارکان اخلاق و فضائل انسانیت متزلزل شود.
در اثر گسترش یافتن روح مادهپرستى و آزادى حیوانى، مساله شیوعیت و اشتراک پیدا شد و فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک- یعنى مادیگرى به دلیل منطق تحول- از راه رسید، و با چماق سفسطه خود، خدا و اخلاق فاضله و اعمال دینى را به کلى از زندگى بشر بیرون راند و انسانیت معنوى جاى خود را به حیوانیت مادى داد که خویى است ترکیب شده از درندگى و چرندگى. و دنیا هم با گام هایى بلند به سوى این تازه از راه رسیده شتافت.
خواهید پرسید، پس این همه نهضتهاى دینى که همه جاى دنیا را فرا گرفته چیست.
در پاسخ مىگوئیم: همه اینها بازی هایى سیاسى است که به دست رجال سیاست راه مىافتد، تا آنها به اهداف و آرزوهاى خود برسند، چون امروز مثل قدیم کشورگشایى با شمشیر انجام نمىشود، امروز فن و دانشى روى کار آمده به نام سیاست. پس یک سیاست مدار حلقه هردرى را مىکوبد و به هر سوراخ و پناهگاهى دست مىاندازد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج3، ص: 507-508).
دکتر" ژوزف شیتلر" استاد علوم دینى در دانشگاه" لوتران" شیکاگو مىگوید:
نهضت دینى که اخیرا در آمریکا پیدا شده، چیزى جز تطبیق دین بر مظاهر تمدن جدید نیست، این سیاست مداران هستند که این نهضت را از پشت پرده هدایت و اداره مىکنند، و مىخواهند به مردم بفهمانند و بقبولانند که تمدن جدید هیچ تضادى با دین ندارد.
چون احساس خطر کردهاند که اگر این معنا را با تلقین و به صورت یک نهضت دینى به مردم بقبولانند. فرداست که خود مردم متدین به دین واقعى (اگر فرضا روزى فرصت پیدا کنند) علیه این تمدن قیام مىکنند. و اما اگر این نهضت دروغى و قلابى درست انجام شود، و فرضا روزى در گوشهاى از کشور، زمزمه نهضتى به راه بیفتد، دیگر مردم به آن زمزمه اعتنایى نمىکنند، چون خودشان نهضت کردهاند و دین خود را با تمدن روز تطبیق نمودهاند. (نقل از مجله آمریکایى" لایف" بشماره 6 فوریه 1956).
دکتر" جرج فلوروفسکى" بزرگترین مدافع روسى کلیساى اورتودوکس هم در آمریکا گفته بود: تعلیمات دینى در آمریکا، تعلیمات جدى دینى نیست، بلکه دلخوشى گنگى است (که مردم را از ننگ بىدینى برهاند.) دلیلش هم این است که اگر به راستى نهضت حقیقى دین بود، باید متکى بر تعلیمات عمیق و واقعى مىبود.(نقل از مجله آمریکایى" لایف" بشماره 6 فوریه 1956).
پس خواننده عزیز، باید متوجه باشد که کاروان دین از کجا سر برآورد و در کجا پیاده شد. در آغاز به نام احیاى دین (عقیده و اخلاق و اعمال) و یا به تعبیر دیگر (معارف و اخلاقیات و شرایع) سر برآورد و در بىدینى و لامذهبى و لغو شدن تمامى احکام دین و روى آورى به مادیات و حیوانیت خاتمه یافت. و این تطور و تحول نبود. مگر به خاطر نخستین انحرافى که از بولس سر زد، کسى که مردم قدیسش مىخوانند، یا بولس حواریش مىگویند آرى، اگر مسیحیان این تمدن عصر حاضر را که به اعتراف دنیا انسانیت را به نابودى تهدید مىکند، تمدن بولسى نام بگذارند، شایستهتر است. و بهتر مىتوان تصدیقش کرد، تا اینکه مسیح را قائد و رهبر این تمدن بشمارند و آن جناب را پرچمدار چنین تمدنى بدانند. (ترجمه تفسیر المیزان، ج3، ص509).
ر.دا
پایان پیام/
نظر شما