خبرگزاری شبستان: بر کسی پوشیده نیست که از دیر زمان، برخی فرهنگ ها با یکدیگر در تعارض و تضاد بوده، هر یک خود را برتر از دیگری می پنداشته اند و به نوعی یکدیگر را طرد می کردند. در عصر جاهلیت و پس از ظهور فرهنگ انسان ساز و متعالی اسلام در سرزمین حجاز نیز می توان این تعارض را بخوبی مشاهده کرد. تا زمانی که فرهنگ اسلامی بر آن سرزمین غالب نشده بود، میان اسلام و جریان های کفر، شرک و نفاق، جنگ ها و درگیری های بسیاری پدید آمد به گونه ای که مشرکین و کفار مکه و مدینه حاضر بودند در راه عقاید باطل خویش، جان و مال خود را فدا کرده و از رشد اسلام که به دنبال دستگیری از انسان های جامانده از فرهنگ و تمدن بود ممانعت کنند.
اسلام و هزینه های بیشمار برای سعادت انسانها
اما با کمک های الهی این چنین نشد و پیامبر و یاران ایشان توانستند براین جریانات، فائق آمده، پس از مبارزات فراوان، مکه را درسال هشتم هجری از لوث وجود آنان پاک کرده و اسلام را در شبه جزیره عربستان پیاده سازند. در حقیقت اسلام به دنبال توجه دادن انسان ها به فطرت انسانی و در تلاش برای بیرون کشاندن آنها از منجلاب های مختلف فردی و اجتماعی بوده است. به عبارتی، تنها اسلام درپی سعادت بخشی به انسان ها برآمده و دراین راه هزینه های مختلفی نیز پرداخت کرده است که سه سال محاصره اقتصادی مسلمین در شعب ابیطالب را می توان نمونه کوچکی از آن دانست.
آیا اسلام خشونت فرهنگی را می پذیرد؟
حال سؤال این است که آیا در اسلام خشونت فرهنگی (cultural Violence) وجود دارد؟ به عبارت دیگر آیا در اسلام چیزی به نام این که باید در مسائل فرهنگی خشن بود و ملاحظه کسی را نکرد و باید با همه در افتاده و همه فرهنگ ها را طرد کرد؛ می توان جست وجو کرد؟ پاسخ این پرسش منفی است. به طور قطع باید گفت فرهنگ اسلام از تمام مظاهر خشونت (در پذیرش و گسترش اسلام) به دور است چرا که براساس آموزه های اسلامی و به گواهی تاریخ، مسلمانان هیچ گاه برای تبلیغ دین و فرهنگ خود به خشونت متوسل نشده اند بلکه این دشمنان اسلام بوده اند که برای حفظ و گسترش فرهنگ خویش، همواره در تلاش برای نابودی اسلام برآمده و همه ایام به طراحی و برنامه ریزی علیه آن اشتغال داشته اند که نمونه آن را می توان برافروختن جنگ های مختلفی از قبیل بدر، احد، احزاب، تبوک و... دانست که در صدر اسلام از سوی کفار و مشرکین بر مسلمانان تحمیل شد و هیچ گاه مسلمانان آغازگر آن نبودند بلکه فقط از خود دفاع می کرده اند.
اسلام و فرهنگ های مخرب
بر این اساس، فرهنگ اسلامی از اعمال هر نوع خشونت علیه دیگر فرهنگ ها، بیزار است و همواره در تلاش برای تعامل سازنده میان آنهاست. البته این بدان معنا نیست که اسلام در مقابل فرهنگ های مخرب، سکوت کرده و هیچ برنامه ای ندارد. به عبارت دیگر، فرهنگ اسلامی به جهت رویکرد غارتگرانه ای که بر برخی از فرهنگ ها حاکم است به گونه ای که همه فرهنگ ها را به خود فراخوانده و آنان را از داشته های خویش تهی می نمایند (همانگونه که خداوند نیز بدان توجه داده است.) «لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» (بقره 120) برای جلوگیری از ورود ویرانگرانه دیگر فرهنگ ها به درون جامعه مسلمانان، به امت اسلامی سفارش هایی نموده است که از آن جمله می توان به مواردی اشاره کرد: 1-شدت عمل با کفار و منافقین؛ خداوند در قرآن، از پیامبر و جامعه اسلامی به عنوان کسانی که با کفار با شدت تمام برخورد کرده و دست رد به سینه آنان می زنند یاد کرده و در همین حال آنان را با یکدیگر مهربان می داند و می فرماید «محمد رسول الله و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم» (فتح/29) محمد (ص) پیامبر خدا، و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیرند و با یکدیگر مهربان. از این رو اگر سخت گیری و به تعبیری خشونتی هم در دین وجود دارد نسبت به بدخواهان آن می باشد که امری ضروری می نماید چرا که براساس عقل و منطق نمی توان با همه افراد و فرهنگ هایی که در حال جنگ با مسلمانان هستند دوستانه برخورد و به هر قیمتی با آنها رابطه برقرار نمود. خداوند خطاب به پیامبر(ص) به عنوان کسی که الگوی جامعه اسلامی است و هماره باید مسلمین از او تبعیت کنند، دستور مبارزه و برخورد با منافقین داده است: «یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم» (توبه/73) ای پیامبر، با کافران و منافقان بجنگ و با آنان به شدت رفتار کن. قطعا این سخن بدان معنا است که اگر مسلمین بخواهند از شر منافقین معاند و توطئه گر در امان بمانند باید در برخورد با آنان از قوه قهریه خود استفاده کرده و نگذارند فرهنگشان را تباه ساخته و به تعبیری آن را غارت کنند.
اسلام و جنگ نرم
دوری از جریان شرک از دیگر راهکارهای قرآنی در مقابله با فرهنگ های مخرب است. یکی از جریانات خطرناکی که درطول تاریخ اسلام در برابر فرهنگ و آموزه های ناب اسلامی ایستاده و علیه آن قیام کرده جریان شرک بوده است به گونه ای که هیچ گاه این جریان انحرافی تاب دیدن فرهنگ پیشرو و سعادت بخش اسلام را نداشته و در راه رشد و گسترش آن سنگ اندازی کرده است. خداوند برای دور ماندن جامعه اسلامی از آثار مخرب این جریان، به رسول خود دستور می دهد تا از آنان دوری کند. این خود نوعی رفتار خشونت آمیز تلقی می گردد: «اتبع ما اوحی الیک من ربک... و اعرض عن المشرکین» (انعام/ 106) از هرچه از جانب پروردگارت برتو وحی شده است پیروی کن... و از مشرکان روی برتاب.
بی تردید باید گفت هرچند ظاهر برخی از آیات فوق، در این معنی است که باید با کفار، مشرکین و منافقین جنگ نظامی و به تعبیری جنگ سخت افزاری کرد تا دیگر یارای مقابله با مسلمانان را نداشته باشند اما با توجه به این که مصادیق و اشکال جنگ، مرتبا درحال دگرگونی است لذا می توان این آیات را در مصادیق مختلف جنگ ها جاری دانست. مثلا در دنیای امروز که یکی از مصادیق جنگ، همان جنگ نرم و به عبارتی جنگ فرهنگی است (که به مراتب از جنگ های سخت، شکننده تر و مخرب تر می باشد) می توان آن را نوعی جنگ و مبارزه مسلمین علیه دنیای کفر و شرک دانست و از این آیات نحوه برخورد جوامع اسلامی با آنان را استفاده نمود به این معنا که ما در این میدان مبارزه نباید در مقابل این جریانات از داشته های فرهنگی خویش کوتاه آمده و با آنان طرح دوستی بریزیم چرا که این امر در نهایت به نابودی فرهنگ اسلامی خواهد انجامید و هیچ نتیجه مثبتی به ارمغان نخواهد آورد.
منبع: مقاله اسلام و خشونت، سازمان تقریب مذاهب اسلامی
پایان پیام/
نظر شما