به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از العالم، "سید حسن نصرالله" دبیرکل حزب الله لبنان درآستانه سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در گفتگوی اختصاصی و تفصیلی با شبکه العالم، به تحلیل و بررسی آخرین تحولات منطقه و جهان پرداخت.
مشروح گفتگوی سیدحسن نصرالله با العالم به شرح ذیل است:
العالم : در آغاز از مناسبت این دیدار شروع می کنم ... سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جناب سید حسن نصرالله ، شما با چه حس و حال و روحیه ای چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را جشن می گیرید؟
سید حسن نصرالله: بسم الله الرحمن الرحیم .. با عرض سلام، خوش آمدید .. طبیعتاً ، انسان در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، مملو از احساساتی همراه با شادی و سعادت و شور شعف بسیار است.
من به خاطر دارم که در سال 1979 [1357 هجری شمسی]، کل جهان ، دوست و دشمن ، نهضت امام خمینی قدس سره شریف را در پاریس دنبال می کردند، و به نظر من زمانی که ایشان در داخل هواپیما در حال انتقال از فرانسه به تهران بودند، قلب های ده ها میلیون نفر با امام همراه بود، قلب های آنان با امام میان زمین و آسمان همراه بود، که آیا امام به فرودگاه تهران خواهند رسید؟ آیا هواپیما سالم به مقصد خواهد رسید؟ پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، همواره این احساسات و خاطره و برداشت ها را زنده می کند بنابراین، خوشحالی که بعد از ورود امام به فرودگاه تهران حاصل شد و استقبال میلیونی و عظیم و بی نظیر از ایشان صورت گرفت که در طول تاریخ بی همتا بوده است و سخنرانی ایشان در بهشت زهرا و آرامگاه شهدا و رویدادهایی که تا زمان اعلام پیروزی انقلاب صورت گرفت، در واقع از بارزترین و مهم ترین مصداق های یوم الله بزرگ بود.
وقتی که از ایام الله سخن می گوییم ... این روز ، از باشکوه ترین روزهای خداست ... وقتی که انسان ، آن روز را به خاطر می آورد، همواره احساس شادی، شعف و امید به آینده دارد. این احساسات ماست، همانطور که احساسات همه دوستداران انقلاب است.
العالم : جناب آقای نصرالله، خصوصیات رهبری در ایران از زمان امام خمینی (ره) تا زمان حضرت آیتالله خامنه ای ، بارز و مشخص بوده است، خصوصیات بسیاری است که انقلاب تا کنون آنها را به عنوان یک وظیفه مستمر متجلی کرده است؛ به نظر شما، بارزترین خصوصیات رهبری در ایران که به این مهم دست یافتند، چیست؟
سید حسن نصرالله: چه زمانی که درباره امام خمینی (قدس سره) صحبت می کنیم و چه زمانی که درباره حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله) سخن می گوییم، ویژگی های بارزی وجود دارد، یعنی ما اولا با شخصی فقیه با درجه ای والا از فقه و اجتهاد و علم و تخصص در علوم اسلامی و در شریعت اسلامی روبرو هستیم، قبل از اینکه درباره فقیه بودن او سخن بگوییم، با انسانی مومن روبرو هستیم، انسانی با ایمان و پرهیزگار و باتقوای که تقوای خدا را دارد و جز خداوند سبحان و متعان از کسی بیم و هراس ندارد ... ایشان به مرحله فقه و عالم بودن و اندیشمند بودن و انسان حکیم بودن و انسان شجاع بودن رسیدند ، بدین معنا که تدبیر و شجاعت، مهمترین ویژگی است که رهبر انقلاب در این سطح باید از آن برخوردار باشد.
دارا بودن دیدگاه یا تفکر استراتژیک، پیشینه تاریخی، افق گسترده و فراگیر هم از دیگر خصوصیاتی است که یک رهبر باید دارا باشد؛ نگاه ایشان فقط به شهر یا به کشور خود نیست، بلکه نگاهش همواره به کل جهان است، یعنی با پیشینه عقیدتی و ایمانی و شناخت خود، دارای قدرت بسیار در تحمل سختیها و آماده فداکاری است و دارای تجربه بسیار است، ما از رهبرانی سخن می گوییم که دارای تجربه بسیار و فشرده هستند که صرفا حاصل تجربه و یا تحصیل علم و دانش نیست. هیچ تردیدی نیست که شخصیت امام و شخصیت رهبری، از مهم ترین عوامل اساسی تاثیرگذار در پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی و نیز پایداری این نظام و پیشرفت جمهوری اسلامی ایران تا به امروز هستند.
* ایران ، کشوری دارای حاکمیت کامل و دارای استقلال واقعی است
العالم : قطعاً، رهبری موجب نگرانی دشمنان ایران شده است، تاجاییکه یکی از ژنرالهای صهیونیستی گفته است که آنچه بیشتر از همه چیز مایه هراس ما شده، کاریزمای رهبری معنوی و منظورش رهبر کنونی ایران است ... به نظر شما، ایران امروز بعد از 43 سال، در چه جایگاهی در جهان قرار دارد، جایگاهش در منطقه چگونه است، درباره این ایرانی که از 43 سال پیش مورد محاصره واقع شده و با آن جنگ شده است و اکنون در این جایگاه است، چه می توان گفت؟
نصرالله: میتوان از چند جهت به ارزیابی این مساله پرداخت .. از جنبه الگو بودن، امروز، جمهوری اسلامی ایران، که نتیجه و حاصل انقلاب اسلامی مردمی است که در ایران روی داد، الگویی برای جهان اسلام، جهان سوم و برای کل جهان است، بهویژه برای کشوری که دارای حاکمیت واقعی است ... می دانید ما مشکلی به نام مشکل حاکمیت و استقلال و آزادی در جهان سوم داریم، این شعارها در بسیاری از کشورها و برای بسیاری از ملت ها مطرح می شود، اما در زمان اجرا شدن و در عالم واقع، مسئله متفاوت است، بسیاری از حاکمیت سخن می گویند، درحالیکه وابسته به سفارت خانه ها هستند.
بسیاری از استقلال سخن می گویند، درحالیکه وابسته و پیرو کشورهای خارجی هستند و منافع کشورهای بیگانه را به منافع کشورهای متبوعشان ترجیح می دهند.
وقتی که امروز از این زاویه به ایران نگاه می کنیم، می بینیم که ایران ، کشوری دارای حاکمیت کامل و دارای استقلال واقعی است ، ایران کشوری دارای آزادی مطلق است و کسی که در ایران حکومت می کند، مردم ایران هستند، مردم هستند که رهبر را انتخاب می کنند، مردم هستند که رئیس جمهور را انتخاب می کنند، مردم هستند که نمایندگان مجلس را انتخاب می کنند، مردم هستند که اعضای مجلس خبرگان رهبری و اعضای شوراهای شهر و غیره را انتخاب می کنند؛ یک حاکمیت واقعی مردمی در ایران وجود دارد
از سوی دیگر، همچنین از جهت الگو، ما با تجربه جالبی به نام کشور اسلامی روبرو هستیم، در جهان اسلام به همه کشورها، کشورهای اسلامی گفته می شود ، یعنی با درنظر گرفتن و توجه به هویت که شخصی از والدین مسلمان متولد شود، اکثر مردم در این کشور مسلمان هستند، بنابراین، این کشور، کشوری اسلامی است و این تعریف با کمی ملاحظه، تعریف کشور اسلامی است، بدین معنا که حکومت اسلام را برقرار می کند.
در جمهوری اسلامی ایران از روز اول و از زمان امام خمینی و تا اکنون در دوران رهبری آیت الله خامنه ای و همین طور مسئولان و موسسات و نهادها و نخبگان و عامه مردم، تلاش مداوم برای برقراری حکومت اسلامی واقعی صورت گرفته است ...
قطعا نه حضرت امام خمینی و نه حضرت آیت الله خامنه ای ، هیچگاه مدعی نشده اند که آنچه در ایران داریم، اجرای کامل اسلام است، آن ها می گویند که ما همه تلاش خود را با اخلاص کامل برای اجرای دین اسلام به کار می گیریم و اسلام را اجرا می کنیم و یک کشور اسلامی واقعی را به عنوان الگو به کل جهان معرفی می کنیم
اما از سوی دیگر، وقتی که از باب ارزیابی سیاسی سخن می گوییم، شما اکنون با یک قدرت بزرگ و مقتدر منطقه ای روبرو هستید و این صرفا سخن من نیست، بلکه همه جهان با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای بزرگ تعامل و برخورد می کنند و ایران دارای تاثیر و حضور عمده در مسائل منطقه و نیز در سرنوشت جهان است.
با وجود همه این موارد جمهوری اسلامی از این مسائل عبور کرده است. همچنین وقتی از نظر پیشرفت به ایران می نگریم، بین ایران در زمان شاه در سال های 1978 و 1979 و ایران امروز در حوزه های علوم، تکنولوژی، دانشگاهها (تعداد دانشجویان در داخل و خارج و در تخصص های علمی)، زیرساختی (همچون فرودگاهها و بندرها و بزرگراهها و مسکن و شهرسازی) و پیشرفت مالی بالا و در حوزه های خودکفایی و کشاورزی و صنایع و تجارت و موضوع صنایع نظامی و قدرت نظامی فرق زیاد را شاهد هستیم.
من در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب سخنرانی داشتم و در طول یک ساعت و نیم سخنرانی خود اطلاعاتی را جمع آوری کردم که از منابع ایرانی نبود بلکه از منابع سازمان ملل بود، یعنی چیزی که دنیا در خصوص درجه ایران در هر مسئله علمی و تکنولوژی و مقامی که به آن رسیده می گویند، امروز وقتی که دنیا از ایران صحبت می کند از مسئله هستهای و مذاکرات هستهای و مشکلات سیاسی در منطقه می گویند اما در طی این سالها باید در خصوص نمونه انقلاب اسلامی صحبت کنیم، در خصوص نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و اینکه رهبری حکیم و شجاع چگونه ایران را به پیشرفت رساند و ایران در همه موضوعات به چه جایگاهی رسید، توضیح این مسئله وقت زیادی را می خواهد و ما اینجا به اشاره چند نکته اکتفا می کنیم.
* آمریکا اسلام اصیل را نمی پذیرد
العالم: در هر حال جناب نصرالله شما فرمودید که در این خصوص موارد زیادی وجود دارد و می توان آن را مطالعه کرد اما ما امروز در مورد ایران در بین دشمنی بسیار بزرگی صحبت می کنیم، در راس این دشمنیها ایالات متحده آمریکا قرار دارد و همانگونه که امام خمینی فرمود تمام مصیبتها ما از آمریکاست و رهبر انقلاب و تمامی مسئولین در ایران به گفته امام خمینی (ره) تاکید دارند، اما سوالم از شما این است که آیا این دشمنی آمریکا با ایران دشمنی با عقیده انقلاب نظام اسلامی است یا دشمنی است که ممکن است در یک روزی با تحقق منافع آمریکا پایان یابد؟
نصرالله: شما باید به اصل مسئله برگردید، ایران در زمان شاه توسط آمریکا اداره می شد، درست است که شاه و دولت شاه وجود داشت اما در آن زمان در ایرانی که بین 30 تا 35 میلیون جمعیت داشت، بیش از 60 هزار مستشار آمریکایی در آن وجود داشت یعنی مستشاران آمریکا در همه قسمتها حضور داشتند، در مسائل امنیتی، نظامی، نفت، حمل و نقل، مسکن، اقتصاد، امور مالی، فرهنگ و ...
انقلاب اسلامی ایران آمد و ببینید ایران انقلابی چه کرد، باید ببینیم که موضع آمریکا چه بود، در کشوری که آمریکا بر آن تسلط داشت، ثروتها، نفت و گاز آن را به غارت می برد و آن را هرگونه که می خواست اداره میکرد، سالها سعی کرد هویت عقیدتی و فرهنگی و فکری آن را تغییر دهد، غربی سازی که شاه و پدرش در تلاش برای آن بودند، می دانیم که شاه مزدور آمریکا بود و در خدمت اهداف آمریکا و صهیونیستها در منطقه اقدام می کرد، ژاندارم منطقه خلیج فارس بود و تمام کشور های منطقه خلیج فارس از او میترسیدند.
امام خمینی(ره) آمد و همراه او مردم انقلابی ایران بودند، اینگونه انقلاب اسلامی ایران آمد و این نظام را سرنگون کرد و این مزدور و 60 هزار مستشار را بیرون کرد، یعنی نه فقط شاه و نظام ساقط بکند و مستشاران آمریکایی را نگه دارد؛ خیر آمریکا و اسرائیل با شاه از ایران خارج شدند و برای همین انقلاب اسلامی روابط با اسرائیل را قطع کرد و سفارت اسرائیل را تعطیل کرد و تحویل سازمان آزادیبخش فلسطین داد.
فلسطین دارای یک سفارت شد که تاکنون فعال است، بله آمریکا به طور کامل از ایران خارج شد، یعنی به تعبیر امام (ره) دست آمریکا را در ایران قطع کردند، در هر حال مشکل آمریکا این نیست که ما نماز می خوانیم یا نمی خوانیم یا روزه می گیریم یا نمی گیریم، نه ... آمریکا ضد این نظام اسلامی است که می خواهد کشورش و مردمش آزاد و صاحب تصمیمگیری های خود باشد و اجازه ندهد که ثروتهای آن به غارت برود.
اما اسلامی که نماز می خواند روزه می گیرد و به حج می رود و در مقابل اشغالگری سکوت می کند یا با اشغالگر سازش می کند و یا به هیمنه آمریکا تن در میدهد، آمریکا با آن مشکلی ندارد و این همان اسلامی است که امام خمینی آن را اسلام آمریکایی نامید، اسلامی آمریکایی این است که آمریکا با آن مشکلی ندارد، نماز بخوانید روزه بگیرید و به حج بروید، اصلا هر ساله به حج بروید، آمریکایی ها با این موضوع مشکلی ندارند و مساجدی را در آمریکا ساخته اند و مشکلی ندارند، اما شما در قبال موضوع فلسطین و قدس و کشورت و منابع کشورت و امت ات و تصمیم گیری ات در کجا ایستاده ای؟ آیا آلت دست آنها هستی؟ آیا از پیروان آنها هستید؟ یا تو بنده خدایی؟ اسلامی که تو را بنده خدا قرار می دهد قطعا آمریکا با آن مشکل دارد و این همان اسلامی است که در ایران پیروز شد.
آنها (آمریکایی ها) وارث سنت انگلیسی ها هستند، انگلیسی ها هم در طی سالهای گذشته مشکلی ندارند که این جنبش اسلامی باشد یا لائیک یا مارکسیست، نماز می خواند یا روزه می گیرد یا نمی گیرد آنها به این مسائل کاری ندارند، مهم برای آنها این است که در موضوع هیمنه و تسلط و استعمار و استکبار و اشغالگری موضع ات چیست؟ اسلام اصیل شما را در موضع رد اشغالگری و مبارزه و جهاد و مقاومت در مقابل هر ظلم و تسلط و هیمنه و استکبار قرار می دهد و این اسلام قطعا با این مسائل مخالف است و این اسلامی است که امام خمینی(ره) و ملت ایران به آن ایمان داشتند و برای آن به پا خواستند و در سال 57 به پیروزی رسیدند.
* حمایت ایران از فلسطین و از قدس تنها دلیل دشمنی با ایران نیست
العالم: یعنی هیچ پایانی برای این دشمنی با آمریکا تا زمانی که نظام اسلامی در ایران وجود دارد نیست؟!
نصرالله: ببینید در داخل ایران هم برخی به دلیل تلاش رسانه های خارجی به دنبال خلط مبحث هستند، می گویند که حمایت ایران از فلسطین و از قدس تنها دلیل دشمنی با ایران است، من می گویم این یکی از دلایل است، قطعا از دلایلی است که در آن شکی وجود ندارد، اما از مهم ترین دلایل این است که نظام اسلامی در ایران نظامی آزاده و مستقل است و سرسپردگی را بر نمی تابد و آلت دست آمریکا نیست و اجازه نمی دهد که ثروت های آن به غارت برود، تا زمانی که این نظام در ایران حکومت می کند و این رهبری وجود دارد و اراده ملت ایران اراده استقلال و آزادی و استفاده از ثروت هایش و ممانعت کردن مستکبرین از غارت ثروت است این دشمنی ادامه دارد.
*صحبت از جنگ همیشه برای جنگ روانی است
العالم: ایالات متحد آمریکا تمام انواع جنگ های نظامی را از طریق صدام امتحان کرد، جنگ های امنیتی و ترور رهبران اقتصادی و محاصره و تحریم را امتحان کرد و شکست خورد، علیرغم این شکست به دشمنی ادامه می دهد، اما ما امروز در مقابل تهدید های رئیس جمهور آمریکا هستیم و همچنین وزارت خارجه آمریکا از گزینه های غیر دیپلماتیک در مقابله با ایران صحبت می کنند، به نظر شما آیا این تهدیدهای نظامی آمریکا می تواند واقعی باشد و آمریکا با ایران وارد جنگ شود؟
نصرالله: این موضوع در دوره دولت فعلی آمریکا بعید به نظر می رسد اما این احتمال همچنان وجود دارد، و ممکن است در زمان ترامپ این احتمال بسیار بالا بود، ترامپ تهدید به جنگ کرد و تا نزدیک جنگ مسائل منطقه را پیش برد اما به سوی جنگ نرفت، این دولت آمریکا بعید است به سوی جنگ برود، صحبت از جنگ همیشه برای جنگ روانی است و برای فشار و تهدید ایران است اما اینکه آمریکا بتواند به سوی جنگ برود، ایران دولت عادی نیست، ایران دولت قوی منطقه است که در منطقه حضور بسیار گسترده ای دارد و من در گذشته گفته ام که هر جنگی با ایران به انفجار کامل منطقه منجر خواهد شد که به هیچ وجه به نفع آمریکا نیست، علاوه بر اینها اولویت های فعلی آمریکا جنگ با ایران نیست، اولویت فعلی آمریکا بیشتر تلاش برای توافق با ایران در موضوع توافق هسته ای است.
اولویت آمریکا مسائل دیگری است، یعنی چین و روسیه ... با توجه به صحبت های مسئولان آمریکایی اعم از وزارت خارجه، پنتاگون و ….. روشن است که اولویت آنها اکنون جنگ علیه ایران نیست
تصمیم آنها برای امضای توافق هستهای به این معنی است که امور به سمت تنش زدایی مشخصی پیش می رود؛ اگر توافقی صورت نگیرد، آنها گزینههای تحریم های بیشتر، تحریک، فشار و استفاده از فضای داخلی ایران را اجرا خواهند کرد، همان اقدامی که در زمان ترامپ انجام شد.
* شکافی واقعی در سطح سیاسی، امنیتی و نظامی وجود دارد/ در صورت حمله اسرائیل به ایران متحدی برای حمایت در منطقه ندارد
العالم: تهدیداتی از سوی رژیم صهیونیستی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران مطرح می شود؛ فرماندهان نظامی این رژیم می گویند که ایران از خطوط قرمز فراتر رفته و ما آماده حمله به آن هستیم؛ به نظر شما با وجود خودداری آمریکا از برافروختن چنین جنگی، آیا رژیم صهیونیستی می تواند با متحدان کنونی خود در منطقه دست به این اقدام بزند؟
نصرالله: متحدان رژیم اشغالگر اسرائیلی هیچ کمکی نمی کنند زیرا خود به کسی نیاز دارند که از آنها حمایت کند. من با این فرضیه بیشتر موافقم که هدف اسرائیلی ها از این صحبتها تنها ارعاب است؛ در داخل "اسرائیل" شکافی واقعی در سطح سیاسی، امنیتی و نظامی وجود دارد و من بخاطر پیگیری این مسئله از آن اطلاع دارم؛ اکثر مقامات امنیتی و نظامی این رژیم با حمله نظامی به ایران مخالف هستند؛ به دو دلیل: نخست اینکه این حمله را بی فایده می دانند زیرا تاسیسات هسته ای ایران برخلاف تصور بسیاری، در یک مکان واحد نیستند بلکه پراکنده هستند؛ مهم تر از مسئله مادی، مسئله علم هسته ای است که هزاران دانشمند متخصص در ایران دارد. حال آیا می توان هزاران نفر را با بمباران هوایی از بین برد؟
حتی عملیات های امنیتی نیز نتوانستند پیشرفت برنامه صلح آمیز هسته ای ایران را متوقف کنند؛ آنها خودشان می گویند که این کار بی حاصل است و نتیجه عکس دارد و برنامه هسته ای ایران را که از آن میترسند تسریع می کند.
آیت الله خامنه ای در مناسبت های بسیاری اعلام کرده است که ایران قصد ساختن سلاح هسته ای یا استفاده نظامی از انرژی هسته ای را ندارد و مسئولان دیگر ایران نیز بر این مسئله تاکید کرده اند، حتی اگر اسرائیلی ها و آمریکایی ها باور نکنند و این مسئله را بهانه خود قرار دهند.
* اگر ایران از سوی اسرائیلی ها مورد چنین حمله ای قرار گیرد، خود مستقیما پاسخ خواهد داد و پاسخش سخت، شدید و خشن خواهد بود
دلیل دوم، حجم پاسخ ایران است. ایران شوخی ندارد و از زبان رهبر معظم انقلاب و مسئولینش بارها گفته است: ایران پاسخ خواهد داد. برخی تصور می کنند که اگر "اسرائیل" به ایران حمله نظامی کند، جمهوری اسلامی به یاران خود در منطقه تکیه خواهد کرد، درحالیکه جمهوری اسلامی اگر از سوی اسرائیلی ها مورد چنین حمله ای قرار گیرد، خود مستقیما پاسخ خواهد داد و پاسخش سخت، شدید و خشن خواهد بود، اسرائیلی ها نیز این را به خوبی می دانند. از همین رو است که اکثریت مقامات نظامی و امنیتی آنها مخالف چنین اقدام نظامی هستند. من نیز چنین اقدامی را از سوی دشمن اسرائیلی بعید می دانم و اگر دست به این کار بزند، حماقتی کرده که پیامدهای ناگواری برایش به دنبال خواهد داشت.
العالم: آیا جنگ گسترده ای با مشارکت محور مقاومت در خواهد گرفت و محور مقاومت در آن متحد خواهد شد؟
نصرالله: روشن است که پاسخ سختی از سوی جمهوری اسلامی ایران وجود خواهد داشت. در پرتو این پاسخ قاطعانه ایران، میزان بازتاب ها و تحولات را خواهیم دید و در آن لحظه محور مقاومت آماده است و متناسب با شرایط آن زمان تصمیم خواهد گرفت.
* امارات در نخستین مواجهه مستقیم با انصارالله، شکست خورد
العالم: مقامات رژیم صهیونیستی امروز از ائتلافی نظامی صحبت می کنند، بدان معنا که می خواهند با دولت های سازشگر مانند بحرین و امارات و شاید عربستان، ائتلافی نظامی برای رویارویی احتمالی با ایران ایجاد کنند، صحبت از این ائتلاف جدی شده و مانورهایی نیز در حال انجام است، با این وجود به نظر شما تهدید رژیم صهیونیستی صرفا یک تهدید باقی خواهد ماند؟
نصرالله: ممکن است عادی سازی این دولت ها با رژیم اشغالگر اسرائیلی به لحاظ اقتصادی به سود "اسرائیل" باشد و برخی دولتهای خلیج فارس اقدام به سرمایه گذاری در فلسطین اشغالی و برقراری روابط اقتصادی با این رژیم کنند یا به لحاظ رسانه ای، سیاسی، شکستن موانع روانی و ارتش های سایبری در شبکه های اجتماعی برای آن سودبخش باشند، اما از بعد نظامی نه تنها نمی توانند هیچ نفعی برای "اسرائیل" داشته باشند، بلکه باری بر دوش آن نیز خواهند بود.
نمونه اخیر آن تحولاتی بود که میان انصارالله و امارات متحده عربی اتفاق افتاد. گذشته از اینها، نکته بسیار عجیب این است که دولت امارات از بدو تاسیس خود تا به امروز به عنوان دولتی نوپا، ده ها میلیارد دلار موشک، جنگنده، سلاح و فناوری نظامی خریداری کرد، اما در اولین درگیری مستقیم با انصارالله، فریاد کمک خواهی سر داد و آمریکایی ها برای حمایت از آن، کشتی، موشک و جنگنده فرستادند. انگلیس و فرانسه نیز به کمک آن شتافتند و "اسرائیل" نیز به کمک فراخوانده شد.
دولت امارات در مقابل انصارالله و در اولین درگیری با آن، به ابرقدرت های جهان و "اسرائیل" پناه برد تا از آن حمایت کنند. حال امارات و بحرین چگونه می توانند در منطقه خلیج فارس یا جای دیگر، به اسرائیلی ها کمک نظامی کنند؟
العالم: آنها به حمایت شدن از سوی رژیم صهیونیستی امید دارند؟
نصرالله: آنها امیدشان را از شن و در بهترین حالت از شیشه می سازند.
* دشمن صهیونیستی همیشه در حال تهدید لبنان است
العالم: به تهدیدهای اسرائیلی علیه حزب الله می پردازیم. امنیت ملی رژیم صهیونیستی آتشی که اطرافش را گرفته ، یعنی موشک های نقطه زن حزب الله، را هدف قرار داده و توصیه کرده که گزینه نظامی برای حمله به حزب الله آماده شود تا این موشک ها را از بین ببرند. آیا این ارزیابی منطقی است؟ پاسخ شما به آن چیست؟ بخصوص اینکه این تهدیدی آشکار به استفاده از گزینه نظامی علیه حزب الله است.
نصرالله: آنها همیشه در حال تهدید کردن هستند. لبنان از سال 1948 یعنی پیش از بوجود آمدن حزب الله و حتی پیش از به دنیا آمدن من و شما، همواره در معرض تهدید بوده است. از همان زمان دشمن اسرائیلی لبنان را تهدید می کرد و این تهدیدها همچنان ادامه دارد. در موضوع مقاومت این تهدیدها مشخص هستند و ما با آن برخوردی جدی داریم. ما با تهدیدها صرفا به عنوان یک جنگ روانی برخورد نمی کنیم ، البته شکی نیست که جنگ روانی است، اما آنها را جدی می گیریم. حال آیا آنها قادر به عملی کردن تهدیدهای خود هستند؟ یعنی مثلا وقتی "اسرائیل" می گوید که می خواهم موشک های نقطه زن حزب الله را بطور کامل از بین ببرم، آیا از تعداد این موشک ها اطلاع دارد؟ آیا از مکان آنها چیزی می داند؟ این موشک ها در یک، دو، سه یا چهار محل ذخیره نشده اند تا اسرائیلی ها بتوانند بیایند، آنها را نابود کنند و این ماجرا را خاتمه دهند.
* اسرائیل قادر به نابودی موشکهای حزب الله نیست
العالم: جناب نصرالله، در درون "اسرائیل" دیدگاهی در مورد قدرت حزب الله وجود دارد که اگر آن را نادیده بگیرند، به مرور زمان توسعه پیدا می کند و قدرت فزاینده آن بیشتر و بیشتر می شود، سپس حمله به آن، از بین بردن و یا مقاومت در برابر آن سخت و سخت تر می شود. اگر از عامل زمان صحبت می کنیم..درون اسرائیل اشغالی دیدگاهی وجود دارد که می گوید باید جنگی علیه حزب الله صورت بگیرد حتی اگر هزینه بر باشد، تا از تبدیل این حزب به یک قدرت نظامی بزرگ جلوگیری شود!
نصرالله: توجه کنید ما الحمدلله از این مرحله عبور کرده ایم، از مرحله ای که دشمن اسرائیلی بتواند برای از بین بردن توانایی های مقاومت، توانایی های حزب الله لبنان، جنگی به راه بیندازد. از اینها عبور کردهایم و بهترین دلیل این که حجم ظرفیتهای موجود از نظر کمی و کیفی و ظرفیت انسانی نیز نزد حزب الله موجود است و در تاریخ لبنان و تاریخ جنبشهای مقاومت در مواجهه با دشمن صهیونیستی بی سابقه بوده است.
ما به این مرحله رسیده ایم. پس آنها قادر نخواهند بود کاری از پیش ببرند، حتی اگر به جنگ متوسل شوند، نمی توانند به این هدف برسند، بنابراین انتخاب واقعی آنها در سال های اخیر، گزینه جنگ نیست. بنده بطور قاطع آن را انکار نمی کنم.. اما ما در مورد احتمالات صحبت می کنیم، اگر دشمن اسرائیلی از 50 درصد ، نه 51 درصد رهبران سیاسی و ژنرال های نظامی برخوردار بود، اگر آنها 50 درصد چنین نیروهایی داشتند که جنگ امروز، دیروز، پریروز یا فردا علیه لبنان می تواند به توانایی مقاومت خاتمه دهد.
اما چون به نتایج مطمئن نیستند و از حجم واکنش ها در هراسند.. از شکست خیلی واهمه دارند.. از شکست و چیزی بزرگتر از شکست می ترسند.. آنها به اقدامی با چنین حجمی متوسل نمی شوند. مکانیزم های آنها جای دیگری است، و همان چیزی است که در سال های گذشته درباره آن صحبت کردیم و هنوز هم وجود دارد: فشار اقتصادی، محاصره اقتصادی، که لبنان را به عنوان یک دولت، ملت و مردم به سقوط اقتصادی.. ناامنی و به آنچه انقلاب مردمی علیه مقاومت می خوانند، سوق داد.
یعنی فشار اعم از فشارهای بین المللی، منطقه ای، استفاده از مسائل معیشتی، مالی و اقتصادی... شاید بتوانند به این نتیجه برسند که می گوید - این سلاح را بگیر- اگر به خاطر داشته باشید چند ماه پیش گانتز وزیر جنگ دشمن صهیونیستی به فرانسه رفت و صحبت شد که فرانسوی ها می خواهند به لبنان کمک کنند وکنفرانس بین المللی تشکیل دهند. و امثال اینها..
او به فرانسه رفت و با مکرون رئیس جمهور ملاقات کرد. این چیزی است که در رسانه ها گفته شد و اطلاعات بخصوصی از آن درز نکرد.. وی اعلام کرد که من به فرانسه آمدم و از مقامات فرانسوی خواستم که هیچ گونه اقتصادی یا مالی به لبنان ارائه نکنند جز در ازای این نتیجه... حداقل "مشکل موشک های نقطه زن را برای ما حل کنند... اگر او راهی برای حل مشکل موشک های نقطه زن داشت به فرانسه نمی رفت.
برای انجام این کار از مدتها قبل، در اشکال نظامی یا امنیتی این کار را انجام می داد. میدانید که اسرائیلیها گزینههایی از این دست دارند، اما آنها به خوبی میدانند که به نتیجهای نمیرسد، نگاه آنها همچنان روی وضعیت داخلی لبنان مانند وضعیت اقتصادی..و وضعیت مردم متمرکز است و تا الان به شدت ناامید شده اند، حتی برای انتخابات پارلمانی شرط بندی کرده بودند که اگر فرصت شد، در موردش صحبت می کنیم، از آخرین آنها می گویم:
اینها توهم است ... مقاومت امروز یعنی حضور، استقبال بزرگ مردمی از آن، قدرت اجتماعی اش، قدرت مردمی آن، حضورش، انسجام، اتحادش، صلابتش، اعتماد به نفس و روحیه اش. نظر شخصی من است که ما موضوع خطر را به مقاومت منتقل کرده ایم، اما این بدان معنا نیست که من بروم بخوابم، ما محتاط و حاضر خواهیم بود.
العالم: از سوی دیگر، جناب سید پس از موشک های نقطه زن و ورود به الجلیل و 100 هزار جنگنده، آیا در این زمان غافلگیری برای اشغالگران اسرائیلی وجود دارد؟
نصرالله: غافلگیری های ما همواره وجود دارد، به طبع آنچه را که برای شما آشکار کنم غافلگیری نخواهدبود ... همیشه همانطور که همه ما در حزب الله می گوییم دنبال جنگ نیستیم. ما هشدارها، عواقب و آثار جنگ را درک می کنیم، اما از آن نمی ترسیم، در برابر تهدیدات تسلیم نمی شویم. ما به خاطر تهدید به جنگ، از کشورمان و منافع ملی خود دست نمی کشیم. مسلماً عواملی برای غافلگیری دشمن وجود دارد، ما برای اولین بار در مقاومت اسلامی پدافند هوایی را فعال کردیم که تاکنون نتایج بسیار خوبی داشته است.
طی دو سال گذشته، سامانه های دفاع هوایی مقاومت را به منظور مقابله با پهپادهای اسراییلی و دور کردن خطر آنها فعال کردیم
العالم: از بخش اطلاعات ارتش صهیونیستها گزارش شده که حزب الله دارای سامانه های واقعی پدافند هوایی است و صحبت از موشک های SA8 و SA17 روسی به میان آمده است.. امکان دارد که جنابعالی در این مورد صحبت کنید؟
نصرالله: در مورد آن چیزی نمی گویم همه اینها - اگر وجود داشته باشد - نشان داده می شود.
العالم: آنها از پدافند هوایی صحبت می کنند.. هواپیماهای جنگی نه فقط پهپاد..
نصرالله: همه چیز ممکن است.. همه چیز احتمال دارد. داشتن هر سلاحی که بتواند از این کشور و این مردم در مقابل اسرائیل دفاع کند.
العالم: آیا می توان گفت اکنون قواعد درگیری هوایی با دشمن اسرائیلی تغییر کرده است؟
نصرالله: بخشی از آن تغییر کرده است و آنچه من گفتم یعنی فعال سازی.. وقتی می گویید تغییر کرد یعنی ما به سمت فعال شدن رفتیم.. «فعال سازی در مقابل پهپادها» این تصمیم از زمان حادثه سقوط پهپادها بر فراز حومه جنوبی گرفته شده است یعنی سرنگون شده است.
* حزب الله از فرق سر تا نوک پا لبنانی و همه اعضایش لبنانی هستند
العالم : این روزها حمله های گسترده و سازمان یافته ای از داخل و خارج به حزب الله صورت می گیرد. برخی حزب الله را متهم می کنند که یک حزب ایرانی است نه لبنانی، آنها ادعا می کنند که شما هیچ تعهد و وابستگی ملی به لبنان ندارید، پاسخ شما چیست؟
سیدحسن نصرالله: ما این قبیل سخنان را از الان تا زمان برگزاری انتخابات به وفور خواهیم شنید اما این ادعاها جدید نیستند و از قدیم مطرح بوده اند و سخنان بی سر و تهی هستند اما من می خواهم پاسخی علمی به این موضوع بدهم. می خواهم بگویم این حزب در لبنان حضور دارد و به جز انبوه نهادها و تشکیلات دیگر، صد هزار رزمنده دارد.
اگر یک حزبی با تمام تشکیلات و نهادها و توده هوادارانش می گوید من لبنانی هستم اما متهم می شود به اینکه ایرانی است یا سعودی یا آمریکایی، قطعا در نهایت معیارهایی وجود دارند. طبق چه معیاری و تحت چه عنوانی می گویند فلان حزب لبنانی است یا غیر لبنانی. طبق ابتدایی ترین و ساده ترین معیارها، همه رهبران، اعضا و کادرهای حزب الله اعم از زن و مرد و پیر و جوان همه و همه لبنانی هستند آنها از وقتی که لبنان به وجود آمده است و تابعیت لبنانی وجود داشته است، هویت و تابعیت لبنانی داشته اند.
لبنانی ها از صدها سال پیش در این کشور حضور داشته اند و این یک معیار است و اگر کافی نیست باید بگوییم رهبرانی که برای حزب الله تصمیم گیری می کنند و عملیات ها و نهادهای آن را اداره می کنند، اگر ایرانی هستند، پس غیر لبنانی هستند و این حزب هم لبنانی نیست یا حزبی دو تابعیتی است که این، غیر ممکن است. حزب الله از فرق سر تا نوک پا لبنانی و همه اعضایش لبنانی هستند.
دومین معیار و مهمترین آن، این است که این حزب یا گروه یا جماعت، برای منافع لبنان فعالیت می کند یا کشوری دیگر؟ این یک معیار مهم و اصلی است. زیرا در مرحله ادعا همه حزب ها، خود را لبنانی می دانند، اما معیار واقعی (در این ادعا ) این است که وابسته به این کشور و تاریخ و فرهنگ و بافت اجتماعی باشد که اگر اینگونه باشد جواب آری است و معیار این است که آیا برای منافع ملی این کشور تلاش می کنید یا منافع کشورهای دیگر.
حال طبق این معیار آیا ارتش آنتوان لحد، لبنانی است یا یک سازمان یا حزب لبنانی است، قطعا نه. این ارتش یک ارتش مزدور است که به طور کامل در خدمت رژیم صهیونیستی است که در نوار مرزی اشغال شده در آن زمان، برای "اسرائیل" کار می کرد. لذا به نفع این رژیم و در خدمت آن است. بنابراین معیار، در اینجا منافع ملی است.
اینجا ماجرایی را تعریف می کنم. یک بار در سال 2006 قبل از آغاز جنگ، دور یک میز جمع بودیم. همه حاضر بودند. در این گفتگو (نمایندگان) پارلمان به ریاست نبیه بری هم حضور داشتند و من هم بودم. بحث درباره رابطه با ایران و وابستگی و تصمیمات سیاسی و غیره بود. من به آنها گفتم بسیار خوب، معیار ملی بودن و لبنانی بود این حزب را می خواهید آیا این حزب به دنبال منافع کشور خودش بوده یا کشورهای دیگر. آیا می توانید حتی یک مثال بیاورید که حزب الله از زمان تأسیسش در سال 1988 تا امروز حتی یک بار هم به نفع ایران کار کرده باشد. ایران و نه برای مصلحت لبنان، برای من مثالی بیاورید، کسی جواب نداد، نیم ساعت بعد که قضیه تمام شد، یکی از آنها یادش آمد که مثالی وجود دارد، نبیه بری از او خواست صحبت کند. او در پاسخ گفت هواپیمای TW800 در دهه هشتاد قرن بیستم از فرودگاه بیروت ربوده شد و ادعا شد که این اقدام به مصلحت ایران است، خواستم که پاسخ وی را بدهم اما بری از من خواست که منتظرم بمانم و خودش پاسخ داد.
به او گفت که موضوع ارتباطی به سید ندارد، بلکه عده ای این هواپیما را ربودند و من با آنها برای حل این مشکل گفت وگو کردم که یکی از نتایج آن آزادی هزاران زندانی لبنانی در انصار و عتلیت بود. لذا ایران هیچ ربطی به این موضوع ندارد، آن شخص ساکت شد و نتوانست جواب دهد، به آنها بارها گفتم که اگر موضع، عملکرد، رفتار یا اقدامی از سوی حزب الله را به یاد دارند که به نفع لبنان نبوده و به نفع ایران بوده را بگوید و آن را یادآوری کند، این موضوع در سال 2006 روی داد.
* مقاومت در لبنان یک مصلحت بزرگ ملی است
الان در فوریه 2022 این سوال را برای همه کسانی مطرح می کنم که متهم میکنند و صحبت میکنند، من مشکلی با این موضوع ندارم که صحبت کنند، آنچه می گویند هیچ تاثیری ندارد، اما اگر بخواهیم با منطق صحبت کنیم، یک نفر بیاید بگوید: ای سید، ای حزب الله شما فلان کار را انجام دادید که به نفع لبنان نبود بلکه به نفع ایران بود، یک مثال بیاورند.
مهمترین چیزی که بیانگر رابطه ما و اتکای ما به جمهوری اسلامی ایران است، مقاومت است، مقاومت در لبنان یک مصلحت بزرگ ملی است، آن، مصلحت حاکمیت، امنیت، موجودیت، عزت و آزادی است. برخی ما را متهم می کنند که این موضوع بدان معنا نیست که ما یک حزب لبنانی هستیم بلکه لبنانی تر از هر موضوع دیگری هستیم، من می گویم در واقع ما خودمان تصمیماتمان را می گیریم، این مشکلی است که در سیاست در لبنان به آن اهمیت نمی دهند، مثلا آنها تصورشان بر اساس رفتار کشورها با احزاب است و موضوعات را با معیارهای قدیمی مقایسه می کنند.
زمانی که در آخرین سخنرانی در مراسم سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه پادشاه عربستان سعودی سخن طفتم، آنها تصور کردند که مذاکرات بین ایران و عربستان شکست خورده است، سید نصرالله به پادشاه سعودی پاسخ داد. اما برخی از آنها فکر می کردند که امور در وین روشن نیست. امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران فردای آن روز گفت که مذاکرات با عربستان ادامه دارد و تدابیری برای روابط با عربستان سعودی ترسیم شده است.
* تصمیمات حزب الله، لبنانی و بر اساس منافع کشور و ملت است
اینجا بود که بهانه شان در لبنان خنثی شد، گاهی می گویند که میان حزب الله و ایران اختلاف وجود دارد، برخی می گویند که نقش ها را تقسیم می کنند تا اشتباهاتشان را توجیه کنند، زیرا اصلی که به آن استناد می کنند، ادعاهای نادرست است، زیرا تصمیمات حزب الله، لبنانی و بر اساس منافع کشور و ملت است، بنابرین ایران می تواند دوست این کشور یا هر کشور دیگری باشد که ما با آن دوست نباشیم.
دوستی جمهوری اسلامی با یک کشور شما را ملزم به این دوستی نمی کند. ما بر اساس اصول، محاسبات و منافع کشورمان با این کشور یا آن کشور دوست هستیم، بنابراین آنها اشتباه ارزیابی می کنند زیرا نمی توانند بفهمند که حزب الله خودش تصمیم گیرنده است.
در یمن انصارالله و رهبری انصارالله تصمیم گیرنده هستند نه ایران که به آنها بگوید این کار را انجام بده یا انجام نده یا به آنها چیزی را دیکته کند، همچنین وقتی به عرصه های دیگر می رویم، اینگونه است، نتیجه این سردرگمی آن است که به اشتباه مسائل را تحلیل می کنند و تصمیمات اشتباه اتخاذ می کنند.
معروف است که ما در حزب واقعیت ها را متواضعانه می گوییم. واقعیتی که باید بررسی شود آن است که این لبنانی است یا غیر لبنانی یا این حزب لبنانی است یا غیرلبنانی، برخی احزاب و اشخاص در لبنان از دستورات سفارتخانه ها پیروی می کنند و به دستورات سفارتخانه ها پایبند هستند و علیه مقاومتی که از حاکمیت ، نعمت ها، آب ها و مرزهای لبنان دفاع می کند، توطئه می کنند. من می خواهم با شما موضوع را بررسی کنم، آیا تو لبنانی هستی یا غیرلبنانی، اما ما این مساله را بررسی نمی کنیم، و اتهام زنی نمی کنیم، نمی گوییم که این حزب آمریکایی است یا این حزب سعودی است یا این حزب اماراتی است یا غیره، زیرا باعث می شود احساس کنی وارد دور باطلی شده ای که بی ارزش است.
* دخالت سفارت آمریکا در انتخابات لبنان
العالم: اینجا به ایران و نقش آن می پردازم، جمهوری اسلامی ایران همواره گفته که بر اساس مسئولیت هایش از ثبات، حاکمیت، دولت، ملت، مقاومت و حقوق لبنان در محافل بین المللی و دیپلماتیک دفاع می کند و در امور داخلی لبنان دخالت نمی کند و آماده ارائه کمک در صورت درخواست دولت لبنان در بحران فعلی اش است، در مقابل می بینیم که اصطلاحات عجیب و غریبی علیه ایران مطرح می شود و گفته می شود که ایران بر لبنان سیطره دارد و یا نفوذ ایران و مسائل مشابه...
سیدحسن نصرالله: آنها چیزی ندارند، گروهی که با مقاومت لبنان دشمنی می ورزد، بیایید از قبل از سال 2005 سخن بگوییم، چون قبل از آن درباره حضور سوریه حرف می زنند و اینکه مانع ما شدند و غیره، شما از سال 2005 در حیات سیاسی در مجلس نمایندگان و دولت حضور دارید و در ادارات آن در داخل و خارج آن وقت اینها می گویند که برای لبنان چه کار کرده اید، من این سوال را از یک نفر نمی پرسم، بلکه از تمام گروهی می پرسم که الان برنامه ای برای نجات لبنان ندارند تا بگویید چگونه می خواهید لبنان را از مشکلاتی نجات دهید که از آن رنج می برد مانند پرونده اقتصادی و مالی، آنها برنامه ای جز حمله به مقاومت، حزب الله و ایران و شعاردادن ندارند.
بگذارید بگویند از سال 2005 تا کنون چه کرده اند. بگذارید مردم دستاوردهای شما را حس کنند، غیر از سر و صدا، اتهام زدن، درگیری ها و گاهی اوقات قرار دادن کشور در آستانه جنگ داخلی چه کار کردید. در حالی که از سال 2005 تاکنون توانسته ایم دستاوردهای محسوسی را در سطوح مختلف به کشور و مردم خود ارائه کرده ایم که می توانیم آن را ذکر کنیم، مشکل اینجاست که اینها همان دیگران هستند، من درباره دشمنان یا مخالفان صحبت می کنم و می توان درباره این عبارت مسامحه کرد که آنها دشمنان هستند، اما آنها واقعا مانند دشمن رفتار می کنند و یا روحیه دشمن و با اندیشه دشمن و با اصطلاحات دشمن، وقتی از آنها سوال می کنیم که چه دستاوردهایی دارند و چه برنامههایی دارند، پاسخ می دهند که باید سلاح مقاومت را تحویل دهید، آیا این همان طرفی است که می خواهد کشور را نجات دهد؟
او هیچ چیز دیگری برای ارائه ندارد، بنابراین در این موضوع، ما پیش بینی می کنیم که شعارهای بیشتر، اتهام زنی و توهین های بیشتری انجام شود، آنها می دانند که این درست نیست. اما در امتحان حاکمیت و استقلال و آزادی، آنها مدتهای مدید است که شکست خورده اند، ما نیازی نداریم که بگوییم ببینید، آنها درباره این موضوع یا آن موضوع ساکت شدند، اما امروز باید آن را یادآوری کرد.
مثلاً در پرونده انتخابات مجلس یا هر پرونده دیگری همه می دانند که سفارت آمریکا دخالت می کند، هیچ رازی وجود ندارد، سفیر آمریکا در رسانه ها درباره انتخابات مجلس صحبت می کند و با رهبران سیاسی دیدار می کند، در پایان دیدار، آنها درباره انتخابات صحبت می کنند، هیئت هایی از سفارت آمریکا در کشور پرسه می زنند و در موضوع انتخابات دخالت می کنند، بنابراین من با صداقت می گویم که سفارت سفارت ایران از سفیر گرفته تا جوان ترین کارمند سفارت در انتخابات لبنان دخالت نمی کند و هیچ طرف ایرانی وجود ندارد که در انتخابات ما دخالت کند و این موضوع به حزب الله واگذار شده است.
* نفوذ آمریکا در نهادهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی لبنانی/ سیستم بانکی لبنان تابع تصمیمات خزانه داری آمریکاست
العالم: ما می خواهیم در مورد علت هجمه شدید علیه مقاومت و حزب الله لبنان صحبت کنیم، اما در مقابل ایران، آمریکا در لبنان است و حضرتعالی در مورد نفوذ آمریکا به نهادها و موسسات صحبت کردهاید. ارزیابی شما در مورد نفوذ امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در لبنان و نقش سفارت آمریکا در لبنان که بزرگترین سفارت در منطقه به شمار میرود، چه است؟ آمریکاییها چه می خواهند؟
سیدحسن نصرالله: البته نفوذ آمریکا در لبنان وجود دارد و ما نمیخواهیم مانند آنها درگیر جنجالهای رسانهای باشیم، آنها از اشغالگری ایران صحبت میکنند و این حرف مضحک است ولی ما پاسخ میدهیم و میگوییم نه. بحث اشغالگری آمریکا در لبنان مطح نیست، اما نفوذ آمریکا در لبنان وجود دارد، این درست است، نفوذ سیاسی، نفوذ مالی نظامی و امنیتی.
مثلاً با توجه به نفوذ مالی، آیا بانک مرکزی می تواند از هر محدودیت، کنترل یا جزئیاتی که توسط وزارت خزانه داری آمریکا دیکته می شود، فراتر رود و این تسلیم مطلق است. کل سیستم بانکی لبنان تابع تصمیمات خزانه داری آمریکاست و این معلوم است که از آمریکا دستور حذف حساب فلانی را میگیرد و بلافاصله حذف می شود و در مورد آن بحث نمیکنند. معاون وزیر خزانه داری یا معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور مالی برای جمع آوری رؤسای بانکها و مراجع ذی ربط در امور مالی و پولی حاضر می شود و در حین اجرای تصمیمات خود را به اطلاع آنها می رساند و آنها (مسئولان بانکی لبنان) هم اجرا می کنند.
در بحث سیاسی بازتاب اقتصادی دارد، مثلاً حتی برای وارد کردن محموله گازوئیل با دشواری زیادی مواجه شدیم. می گفتند چگونه کشتیهای حامل گازوئیل را از فاصله 270 کیلومتری منطقه بقاع به بانیاس میآورید، چون نمی توان کشتی را از سواحل لبنان آورد و آمریکا هم اجازه نمیدهد. این اسمش نفوذ سیاسی است و دولت لبنان میگوید ما نمیتوانیم این موضوع را تحمل کنیم و آنها مشخص میکنند که ما به تنهایی چشم خود را بر روی سواحل لبنان بستهایم، بلکه رسماً به ما خطاب کردند که خجالت میکشند و اینکه ممکن است دولت لبنان تا این حد سقوط کند، کشتی بیاورد تا گازوئیل بفروشد، با قیمتی ارزان تر از بازار، ممکن است دولت لبنان سقوط کند و این نفوذ سیاسی آمریکا محسوب می شود.
با توجه به بحث نظامی، نیروهای آمریکایی در لبنان حضور ندارند، پایگاه های نظامی آمریکا در لبنان وجود ندارد، بلکه برخی افسران و تعدادی سرباز هستند که از سفارت یا مستشاران ارتش لبنان محافظت می کنند.
مشخص است که تعداد محدودی وجود دارند، اما حضور دائمی در نهاد نظامی دارند که در آن افسران و ژنرال های آمریکایی در وزارت دفاع لبنان نشسته اند و خدا می داند که در چه سطحی در تشکیلات نظامی لبنان دخالت می کنند، حضور دارند و این کاملا علنی است و پنهانی نیست.
* سفارت آمریکا در بیروت، مرکز سازمان سیا در کل منطقه است
همچنین سفیر آمریکا همیشه در لبنان حضور دارد، بنابراین حتی اگر یک قایق و یا هلیکوپتر کوچکی وارد لبنان شود، سفیر آمریکایی باید حضور داشته باشد (در همه امور لبنان دخالت میکند) و بلافاصله به ارتش لبنان میچسبد و این امری نه عادی و نه خوب تلقی میشود و لذا رصدهای جدی روی این مسئله وجود دارد و باید به آن رسیدگی شود اما مهم ترین موضوع بحث امنیت است، همه می دانیم که سفارت آمریکا در لبنان مرکز اصلی سیا نه در سطح لبنان بلکه در سطح منطقه است. سفارت آمریکا در لبنان برای لبنان ساخته نشده برای کل منطقه است. یک سفارت بزرگ در عراق و یک سفارت بزرگ در لبنان وجود دارد. بنابراین تنها سفارت لبنان دغدغه آمریکا نیست، بلکه نفوذ امنیتی، به کارگیری افراد از سوی سازمان سیا و مخبرانی است که فعالیت (جاسوسی) میکنند.
ما میگوییم اطلاعات مرکزی آمریکا که در سطح خاصی در لبنان فعالیت میکند، به سفارت آمریکا در عوکار (شرق بیروت) تبدیل شد و لبنانیها را برای جمع آوری اطلاعات نظامی که اسرائیلیها به آن نیاز دارند و سیا به آن نیازی ندارد، جذب میکند. بنابراین ما با نفوذ سیاسی، امنیتی، مالی و اقتصادی مواجه هستیم و هرکس می گوید ما یک کشور مستقل می خواهیم و از حاکمیت، آزادی و استقلال صحبت می کند، باید با این نفوذ مخرب مقابله کند.
* حزب الله پروژه های اقتصادی یا شرکت های تجاری ندارد/ تحریم ها بر توسعه حزب الله تاثیری ندارد
العالم: طی سالهای گذشته تحریمهایی علیه حزب الله اعمال شده است که آخرین آن تحریمها علیه برخی از لبنانیها از جمله تاجر عادل دیاب و دیگران و یک شرکت مسافرتی بود، تاثیر این تحریمها بر حزبالله به ویژه مقاومت چیست؟
سیدحسن نصرالله: اگر کسی ادعا کند که این مجازاتها هیچ اثری ندارد و با جوهری که در آن نوشته شده برابری نمی کند، این ادعا بی پایه و اساس است، بنابراین این تحریمها آسیب میرساند، به عنوان مثال با این تحریمها در حق تجار و بازرگانان ظلم می شود نه اموال و دارایی آنها برای حزب الله است و نه آنها با حزب الله شریک هستند و حزب الله را تامین مالی نمیکنند و کافی است که طرفدار مقاومت و یا حامی یا دوست باشند تا در این مورد ظلم واقع شوند، پس طبیعی است که متضرر می شوند، بانک ها برای آنها مشکل ایجاد می کنند و تجارتشان مختل می شود.
در مورد ادعای آنها مبنی بر اینکه تحریمها مانع حزب الله می شود، قبلاً گفتم که حزب الله پروژه های اقتصادی یا شرکت های تجاری ندارد تا تحت تأثیر این تحریم ها قرار بگیرد. حزب الله در خارج از کشور هم مال و اموال و املاکی ندارد و اینکه حزب الله به عنوان یک حزب ممکن است به عنوان یک محیط تحت تأثیر قرار گیرد و دوستان آسیب ببینند و برخی از کسانی که مبلغی را به حزب الله کمک می کنند از انجام آن به دلیل تحریمها اکراه داشته باشند، اما در هر صورت حجم کمک هایی که قبلا ارائه شد و در حال حاضر ارائه میشود تا زمانی که تبعات منفی و خطرناکی از خود بر جای نگذارند، در اختیار حزب الله قرار می گیرند. بنابراین تاثیر اساسی در مسیر حزب الله و راه حزب الله ندارند. بنابراین میگوییم که تحریمها بدون شک برای برخی از محیطها مضر است، اما نمیتواند بر توسعه و تداوم حزب الله تأثیر منفی بگذارد و بیش از آنکه تأثیر مادی داشته باشد، تأثیر روحی و اخلاقی دارد.
* آمریکایی ها با تروریست ها همکاری می کنند
العالم: جناب سید حسن نصرالله، آیا شما توضیحاتی درباره خواسته آمریکا برای برگزاری نشست با حزب الله دارید؟ آیا از شما چنین درخواستی شده بود؟
نصرالله: بیش از یک بار و بیش از چند نوبت
العالم: هدف آن ها از این درخواست چه بود؟
نصرالله: به آمریکایی ها نگاه کنید، آن ها خود را پراگماتیک و واقع گرا می دانند، آن ها مشکلی ندارند، او می گوید که با تروریست ها مذاکره نمی کنم و این درحالیست که با تروریست ها همکاری می کند نه اینکه مذاکره بکند.
سازمان های تروریستی را تشکیل می دهد و آن ها را اداره می کند و با آن ها همکاری می کند، و این مساله ای است که ترامپ به آن اذعان کرد و اوباما و کلینتون به تشکیل داعش متهم هستند.. کلینتون به تشکیل القاعده اقرار کرده است.
بنابراین، این ها موضوعاتی هستند که مطرح هستند، اینکه می گویند که ما با سازمان های تروریستی مذاکره نمی کنیم ، و با آن ها ارتباط نداریم ، کلامی بیهوده است.
با اینکه آن ها ما را طی سال ها به عنوان سازمان تروریستی توصیف می کنند. از پیش از سال 2000 و پس از آن و بعد از حوادث 11 سپتامبر و قبل از سال 2006 و بعد از آن و همچنین در برهه اخیر ، تلاش هایی برای ایجاد کانال ارتباطی وجود داشته است، قطعا ما مجبور به این مساله نیستیم و به آن افتخار نمی کنیم.می خواهیم اعتبار خود را ثابت کنیم، زیرا کانال هایی که آنرا به کار گرفتند، و به آن ها متوسل شدند، بیش از یک کانال است، کانال فلانی آمد و ما به آن ها نه گفتیم و یک کانال دیگر آمد و به آن ها هم نه گفتیم ، چهار پنج میانجی را بدین منظور فرستادند و می دانید که در لبنان ، دوستان مشترک زیادی با آمریکا وجود دارند.
* آمریکا مسئول تمام جنگ های اسرائیل علیه لبنان است
العالم: جناب سید حسن نصرالله، هدف شما از این خواسته چه بود، به ویژه اینکه اکنون هجمه گسترده ای از سوی آمریکا علیه شما وجود دارد؟
نصرالله : آن ها مشکلی ندارند، ممکن است که بخواهند با تو بجنگند و برایت مشکل ایجاد کنند و محاصره کنند و بخواهند با تو به شکل مستقیم مذاکره کنند، و رودررو با تو سخن بگویند تا از همه این کارها علیه تو استفاده کنند، این کاری است که در رابطه با ایران انجام می دهند.
اکنون تمام حکایت ایران و وین چیست؟ آمریکایی ها از ایران می خواهند که با آن ها به شکل مستقیم مذاکره کند، الان کل ماجرا این است، امروز در وین به طور اساسی در مورد این موضوع بحث می کنند، به تو می گویند که من با تو می نشینم و از این رو، از طریق میانجی ها بحث بر این است که ما هیچ نیازی نداریم و دیدار می کنیم ، ما دو دشمنی هستیم که ازهم دوریم ، من نمی خواهم که مذاکره کنم ، ای آمریکایی ، در منطقه چه می کنی؟ در دنیا چه می کنی؟ من فقط به عنوان یک لبنانی با تو سخن می گویم، تو از اسرائیل دشمن حمایت می کنی ، تو مسئول همه جنگ های اسرائیل علیه لبنان هستی، تو مسئول همه کشتارهایی هستی که اسرائیل در لبنان مرتکب شده است، تو به عنوان جاسوس در لبنان در جهت خدمت به اسرائیل دشمن فعالیت می کنی ، میان من و تو چه چیزی هست(چه وجه اشتراکی هست) که بنشینیم و صحبت کنیم، آن ها به ما پاسخ دادند که دشمنان پشت سر ما کانال می زنند و با یکدیگر سخن می گویند ، ما به آن ها گفتیم که ما از آن دسته دشمنانی نیستیم که با شما سخن بگوییم ، او می خواهد که این راه را باز کند.. مشکل باز کردن روزنه ارتباط با آمریکاست، که درنهایت، وقتی که آمریکایی با تو می نشیند، می خواهد به تو بگوید: یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج. (یعنی اینکه هر چه می گوید اجرا کنی ) ، می خواهد تو را تحت فشار قرار دهد و می خواهد با تو چانه زنی کند، می خواهد با تو بر سر مسائلی که روا نیست از آن ها عقب نشینی کنی ، با تو چانه زنی کند. تا اینکه با منطق سیاسی واقعی سخن میگوییم، باید موضوع اصولی و عقیدتی را رها کنیم ، او می خواهد که با تو درباره موشک های با دقت اصابت بالا و درباره سلاح و فلسطین و قدس و موضوعت درباره اسرائیل سخن بگوید، او در لبنان سوای موضوع اسرائیل، با ما مشکل اساسی ندارد.
حزب سیاسی و تعدادی نماینده پارلمان و دو یا سه وزیر در کشور و برخی از مدیران کل .. ساختار کشور چیست؟ این همان چیزی است که می خواهد، آنها از سال 2000 به ما پیشنهاد کردند، آنها می خواهند به ما بگوید که من می خواهم که تحریم ها را لغو کنم، اگر بخواهی که چنان کنم و چنان.. همه هجمه ای که علیه تو به کار می گیرد، اگر می خواهی این کسانی را که به تو ناسزا می گویند و تو را فحش می دهند و مقالات مینویسند ، ساکت کنم که دیگر درباره تو چیزی نگویند، باید هرچه را که میگوییم انجام دهید و ما اساسا این کار را انجام نخواهیم داد.
العالم : حکایت این یک ، دو ، سه ، چهار چیست؟
سید حسن نصرالله : گفتم که همش به مقاومت ارتباط دارد.
* پیام آمریکا به حزب الله: سلاح برای جنگ داخلی ، مشکلی ندارد، اما موشک نه
العالم : یعنی تامین امنیت اسرائیل ونه تهدید امنیت اسرائیل.
سید حسن نصرالله : درسال 2000 و بعد از حوادث 11 سپتامبر، من درباره این موضوع صحبت کردم، و به اختصار بگویم که شخصی نزد من آمد و من پس از آن، نامش را گفتم، وی از طرف دیک چنی آمده بود و معاون رئیس جمهور بود. و گفت ما شما را از لیست (تروریست) ها خط خواهیم زد و پیام را برای من خواند.من اشتباهی کردم و اشتباهم این بود که حاضر نشدم نامه را بگیرم، تا این حد خشمگین بودم .. به من گفت این نامه را به تو میدهم ، گفتم نه بگذار پیش خودت باشه.من برگه ای را از آمریکایی ها نمی گیرم. شروع کرد به خواندن که نام شما را از فهرست تروریست ها حذف خواهیم کرد. دوم اینکه ، می خواهیم شما را مانند جنبش های آزادیبخش ملی در جهان به رسمیت بشناسیم ، وتویی که برای جلوگیری از ورود شما به دولت لبنان قرار دادیم، حذف می کنیم و ما می خواهیم که شما در دولت لبنان حضور داشته باشید. ما در آن زمان خواهان آن نبودیم ، و شما همچنان سلاح داشته باشید و مشکلی در این نیست، قطعا موشک نه ، زیرا سلاح برای جنگ داخلی ، مشکلی ندارد، اما موشک نه .. شما حزب سیاسی هستید که ما شما را به عنوان یک تشکیلات نظامی به رسمیت می شناسیم ، مشکل شما را از لحاظ حقوقی حل می کنیم ، همچنین به شما یک میلیارد دلار می دهیم . من آن موقع ، در قالب مزاح به او گفتم که آن مبلغ را به ما می دهید یا به دولت لبنان، گفت نه آن را به تو می دهیم، در داخل چمدان، به او گفتم، با این پول ها چه کنم، گفت آباد کنید، مناطقی را که در نتیجه جنگ ویران شده اند، اباد کنید، و به مردم خسارت بدهید و محبوبیت خود را افزایش دهید، طرح های توسعه اجرا کنید، میلیاردها دلار ..
به او گفتم ، ماشاءالله به این همه کرم و بخشش ، در مقابل چه می خواهید؟ بمان ، سخنرانی های ضد اسرائیل انجام بده، مشکلی وجود ندارد. ما سه چیز می خواهیم ، اول می خواهیم که موضوع فلسطین و قدس وملت فلسطین و مقاومت فلسطین و حمایت و سلاح و آموزش و حمایت مالی باید متوقف شود.دیگر اینکه باید هیچ اقدامی را علیه اسرائیل انجام ندهی ، نه هیچ گلوله ای ضد اسرائیل شلیک شود، به او گفتم ، حتی اگر اسرائیل به لبنان تجاوز کند، نتوانست پاسخ دهد..
مساله سوم در آن زمان از ما میخواهند که برای آن ها به عنوان یک دستگاه امنیتی در مقابله با تشکیلات القاعده فعالیت کنیم.
این مسائل اساسا برای ما قابل بحث و بررسی نیست. یعنی هر چیزی که مقاومت و سلاح مقاومت و وجود مقاومت را که تنها ضامن حمایت از لبنان است، نشانه گیرد قابل چانه زنی نیست. چیز دومی وجود ندارد.
* از نظر مقاومت، چیزی به نام اسرائیل وجود ندارد، چیزی به نام مرزهای با اسرائیل وجود ندارد
العالم : جناب سید حسن نصرالله، مسائل بسیاری هست که امیدواریم بتوانیم آن ها را مطرح کنیم . مساله ترسیم مرزها ، جناب سید حسن، مساله هیات آمریکایی که به بیروت سفر کرد و درباره ترسیم مرزها سخن گفت.آیا شما موضعی در این رابطه دارید، یا موضع شما همان موضع دولت لبنان است که شما از آن حمایت می کنید؟
سید حسن نصرالله : ببینید، من برمی گردم و این موضوع را توضیح می دهم ، زیرا این موضوع روز است؛ ما در آستانه آزادسازی (جنوب لبنان) در سال 2000 هستیم ، زیرا در آن موقع ، گفته شد که اسرائیل ممکن است که از یک منطقه عقب نشینی کند و در منطقه ای دیگر بماند.
من در سخنرانی گفتم که ما در حزب الله این موضوع را بررسی کردیم و تصمیم این بود: ما به عنوان مقاومت ، در موضوع ترسیم مرزها دخالت نمی کنیم ، زیرا از نظر ما ، چیزی به نام اسرائیل وجود ندارد، چیزی به نام مرزهای با اسرائیل وجود ندارد ، باید برویم و بخشی از ترسیم با آن ها باشیم ، ما وجود اسرائیل را به رسمیت نمی شناسیم. در مقابل ، سرزمینی به نام فلسطین وجود دارد و در رابطه با آب، آب های فلسطین وجود دارد. از این رو، ما موضعی اصولی داریم که پیشینه آن به معنای واقعی کلمه عقیدتی است ، یعنی اولین باری است که ممکن است کمی درباره آن توضیح دهم.
برای همین از همان اول راه گفتیم که ای دولت لبنان طبیعی است که بخواهید مرز ها را تعیین کنید، خیلی خب مرز ها را تعیین کنید و ما در موضوع تعیین مرز ها دخالت نمی کنیم.
تا اینجای صحبت بحث مرزهای آبی و زمینی بود، بعد از آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 یک حرکتی به وجود آمد و هیئت های سازمان ملل آمدند و رفتند و هیچ بحثی در خصوص تعیین مرزها نبود بلکه مرزهای مرسوم معمولا به رسمیت شناخته می شد و برخی مناطق مورد اختلاف وجود داشت مانند مزارع شبعا، ما هیچ دخالتی در موضوع نمی کردیم و نمی گفتیم این تپه متعلق به ماست یا آن تپه متعلق به ما نیست یا این دشت متعلق به ماست و آن یکی نیست، دولت در آن زمان چه می گفت؟ ارتش در آن زمان موضوع تعیین مرزها را دنبال می کرد و هر چه گفته می شود از زبان مسئولین این موضوع است. در موضوع دریا هیچ مرز مشخصی وجود نداشت و این فرق آن با مرزهای زمینی است، چرا که در زمین مرز مشخص است، مثلا فلان جا مرز است و فلان جا نقطه مورد اختلاف است، در دریا می خواستند مرز ها را ترسیم کنند، از ابتدا ما مسئول ترسیم مرز نبودیم.
* مقاومت به مرزهای تعیین شده از سوی دولت پایبند خواهد بود
سازمان های مختلف دولت لبنان در خصوص آن تصمیم گیری می کند، یعنی تصمیم را یک نفر در دولت لبنان نمی گیرد، موضوع تعیین مرز ها یک موضوع راهبردی است که ربطی به مساحت ندارد، بلکه مسئله مربوط به سهم آب لبنان و منطقه اقتصادی و غیره است. دولت لبنان هر چه که مقرر کند و بگوید این مرزهای ماست همان مرزهای ما خواهد بود والسلام.
من به عنوان مقاومت به این مرزها پایبند خواهم بود و در تعیین آن دخالت نمی کنم، اجازه بدهید اضافه کنم که خیلی ها از ما سوال می کنند که موضع حزب الله چیست؟ به آنها گفتیم که علیرغم اینکه ما در حزب الله سازمان های متخصص در بحث های از این دست داریم، اطلاعات داریم و نقشه داریم و غیره در درون حزب الله بحث نکردیم که مرزهای دریایی کجاست.
می گویند چرا شما خط 29 یا خط 23 را تائید می کنید؟ می گوییم که ما اصلا در موضوع تعیین مرز ها دخالت نکردیم چون نمی خواهیم در این موضوع وارد شویم، ما خودمان را مسئول این بحث ها نمی دانیم.
*با هرگونه سازش با دشمن مخالفیم
دو مسئله وجود دارد، به عنوان یک شهروند لبنانی امیدوارم که مساحتی که در جریان این مذاکرات آزاد می شود بزرگ باشد، این مسئله طبیعی و منطقی است اما ما یک سری اصولی داریم، یک سری صحبت های می شنویم که اصلا نمی شود به آنها گفت تعیین مرز، ما یک اصلی داریم که هر موضوعی که شبهه همکاری یا سازش با دشمن را باعث شود ضد آن هستیم و از الان می گوییم ضد آن هستیم، مصداق های این مسئله ممکن است مورد بحث باشد که آیا به نوعی سازش به حساب می آید یا نه، این اصول ماست، اما چون تصمیم گیری با دولت لبنان است ما نظر خودمان را تحمیل نمی کنیم. تصمیم دولت لبنان که امیدواریم ثابت بماند این است که هیچ سازشی با دشمن صورت نگیرد، در کل ما ضد هر گونه سازش یا امور مشابه آن هستیم و غیر از آن در مسئله ای دخالت نداریم.
* واکنش مقاومت به پیشنهادات 12 گانه کویت به لبنان
العالم: جناب نصرالله می خواهم از فرصت استفاده کنم و از پیشنهادات کویت که به لبنان ارائه شده است صحبت کنم، موضع شما در خصوص پیشنهادات 12 گانه خصوصا قطعنامه 1559 و مسئله بی طرفی و حملات لفظی علیه کشورهای منطقه خلیج فارس چیست؟
نصرالله: ببینید، ما در آن زمان نمی خواستیم نظری بدهیم و اصلا کسی از ما نظری نخواست، جواب را دولت لبنان و مسئولین لبنانی باید بدهند، آنها بین خودشان مسئله را بررسی کردند و جواب را فرستادند و منتظر جواب کشورهای عرب هستند برای همین در دوره قبل ما نظری ندادیم چرا که مسئول جواب دادن به این پیشنهادات نبودیم و ما طرف مخاطب پیشنهادات کشورهای عربی نبوده ایم، اما اینجا می خواهم به صورت کلی بگویم، می گوییم که لبنان در نهایت دولت مستقلی است و امیدواریم که مستقل باشد و درست نیست که کسی بیاید و یک سری شروط را به لبنان دیکته کند، به طور کلی 12 پیشنهاد آوردند و گفتند 5 روز برای پاسخ فرصت دارید، این مسئله خوب نیست، این در مورد شکل کلی پیشنهادات. میخواهم بیشتر از این بگویم، یک بار می آیند می گویند که ای دولت لبنان این طرح پیشنهادی ماست و ما میخواهیم در خصوص آن با شما مذاکره کنیم، ما عضو کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هستیم و لبنان را دوست داریم و ما یک سری نظرهایی داریم و معتقدیم که این مسائل را از شما باید مطالبه کنیم پس خوب است که گفتگو کنیم و یک ساز و کار لبنانی – عربی یا لبنانی – خلیجی ایجاد کنیم، ما با این نوع از مذاکرات مشکلی نداریم، ما نمی خواهیم موضعی بگیریم و به دولت بگوییم که نباید گفتگوهای لبنانی – عربی یا لبنانی – خلیج فارسی رخ بدهد بلکه بالعکس بروند و گفتگو کنند، حتی گفتگو های لبنانی – سعودی و لبنانی – اماراتی و هر چه که انها میخواهند.
چون گفتگو هیچ مشکلی ندارد، این شکل از گفتگوها خیلی بهتر از این بود که یک نفر بیاید و برای شخص دیگری امتحان برگزار کند و از او بخواهد که به این امتحان جواب بدهد که این درست است و این غلط، این موضع در خصوص لبنان مناسب نیست، وقتی به مضمون نگاه می کنیم ما طرفدار گفتگو هستیم که دولت لبنان گفتگو کند، اگر از ما خواسته شود که بخشی از گفتگو باشیم این موضوع قابل بحث است یعنی من و برادرانم به این موضوع زیاد فکر نکرده ایم.
* در پیشنهادات ارائه شده توقف دخالت عربستان در لبنان وجود ندارد
العالم: گفتگو در خصوص مسائل موجود
نصرالله: گفته می شود که در امور داخلی کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای عربی دخالت نشود، خوب است، بیاید بنشینید و صحبت کنیم، من دو سوال دارم، در این پیشنهادات توقف دخالت عربستان در لبنان وجود ندارد، آیا کسی هست که بحث کند که آیا عربستان در لبنان دخالت دارد یا خیر؟
همه می دانند که عربستان در لبنان دخالت می کند؛ عربستان در لبنان دخالت می کند، امارات در لبنان دخالت می کند، کشورهای حاشیه خلیج فارس در لبنان دخالت می کنند، کشورهای عربی دیگر در لبنان دخالت میکنند، دنیا دخالت می کند.
* من حامی مردم مظلوم یمن هستم
وقتی تو می آیی از لبنان و لبنانی ها یا یک طرف لبنانی میخواهی که در امور کشورهای عربی دخالت نکند، خب من می گویم که ما در امارات و عربستان و هیچ کشور دیگری دخالت نمی کنیم، اگر ما در کنار ملت یمن که علیه آن جنگ به راه انداخته اید می ایستیم دخالت در امور آنها نیست، جنگ سختی علیه یمنی ها به راه انداخته اند، من اینجا حامی مردم مظلوم یمن هستم، من در امور عربستان دخالت نمی کنم، سعودی بود که به یمن تجاوز کرد و یمنی ها به سوی عربستان نیامدند. ما در امور داخلی دخالت نمی کنیم
شما نه فقط در امور داخلی لبنان بلکه در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت می کنید، در سوریه دخالت کرده و همچنان می کنید، شما در سوریه 10 سال جنگ به راه انداختید، آیا این دخالت نیست؟ در عراق هر ساعت دخالت می کنید، در لیبی، تونس دخالت می کنید، در یمن با جنگ و سیاست دخالت می کنید، در سودان دخالت می کنید و این مسئله مشخص است، کسی که از دولت لبنان یا یک حزب لبنانی می خواهد که در امور داخلی اش دخالت نکند باید از خودش شروع کند، این مسئله مورد بحث است، یعنی اگر من لبنانی باشم و بخواهم مذاکره کنم مشکلی ندارد، بیا و من با تو توافق می کنم، نمی خواهی در امور داخلی ات که اصلا در آن دخالتی ندارم دخالت نکنم؟ این موضوع قابل بحث است، تو هم نباید در امور داخلی ما دخالت کنی، آیا قبول می کند یا نمی کند؟
* آنها میخواهند کسی در لبنان دهانش را بازنکند ...
ما نباید فقط طرفی باشیم که به ما دیکته می شود، این مورد اول، مورد دوم اینکه در خصوص حملات لفظی، حملاتی که به کل دولت لبنان و ملت لبنان و مسئولین لبنان از رئیس جمهوری به پایین از طرف رسانه های وابسته به کشورهای خلیج فارس و روزنامه ها و ارتش های سایبری خلیج فارس در پیشنهادات آنها ندیده ایم؛ فقط دیدیم که کسی نباید در لبنان نفس بکشد، نباید کسی در لبنان دهانش را باز کند، نباید کسی حرف بزند یا کلمه ای در لبنان بنویسد، اما آنها چکار می کنند؟
این موضوع باید مورد بحث قرار بگیرد، در خصوص موضوع مقاومت و قطعنامه های بین المللی من اگر با عرب ها بنشینم و به آنها بگویم که خب موضوع سلاح مقاومت و قطعنامه 1559 و اینکه لبنان در دایره تهدید و خطر است و این موضوع مرزهای دریایی و نفت و گاز و غیره و تهدیدهای اسرائیل، جایگزینی که به ما می دهید چیست؟ یعنی شما به عنوان کشورهای حاشیه خلیج فارس راه حل جایگزینتان چیست؟ ما از کشورمان حمایت می کنیم، جایگزین به ما معرفی کنید، در واقع آنها اهل منطق نیستند و جایگزینی ندارند و تمام آن چیزی که می خواهند همان چیزی است که گفتم.
*چگونه می خواهند با توانمندی موشکی ما مقابله کنند و آن را نابود کنند!
میزان انتشار موشک های مقاومت و تعداد این موشک ها و اقدامات امنیتی اتخاذ شده درخصوص آنها، هیچ یک به آنها اجازه چنین کاری را نمی دهد. صحبت کردن آنها از مسئله ای آن هم در چنین سطحی، مبالغه است. وقتی می گویند می خواهیم موشک های نقطه زن مقامت در لبنان را نابود کنیم، یعنی این کار نیازمند یک جنگ است و عملیات نظامی محدود برای آن کافی نیست. در هر حال، عملیات نظامی هم واکنش های در خور، قوی و بازدارنده ای از سوی مقامات لبنان در پی خواهد داشت.
ما در آخرین بمباران اسرائیلی که مکان های خالی را هدف قرار داده بود نیز سکوت نکردیم، پس چگونه در مقابل بمباران مکان های مهم سکوت کنیم؟ من به شما میگویم ممکن است در عمل "اسرائیل" قادر به کار باشد یا نباشد، ولی ما در اینجا می خواهیم این موضوع را در سطح نظری بررسی کنیم که آنها چگونه می خواهند با توانمندی موشکی ما مقابله کرده و آن را نابود کنند.
ما از کشورمان حمایت می کنیم. اگر سلاح ما را می خواهند به ما جایگزینی پیشنهاد دهند. در حقیقت آنها هیچ منطق، جایگزین و گزینه های دیگری ندارند. تمام آنچه می خواهند همان چیزی است که در ابتدای صحبت گفتم.
تاکنون جنگ نظامی علیه مقاومت در لبنان بی نتیجه بوده و در سال 2006 هم آن را دیدیم. عملیات های امنیتی حتی یک روز علیه حزب الله متوقف نشد و باز هم نتوانستند سد راه مقاومت شوند. حتی با فشار سیاسی هم به نتیجه نرسیدند، لذا به مسئله اقتصاد و معیشت روی آوردند و مشکلات اقتصادی را بر گردن حزب الله انداخته و سپس، به مردم گفتند که اگر نان می خواهید، باید سلاح مقاومت را تحویل دهید.
حزب الله هیچ مخالفتی با گفتگوی لبنان با دولت های خلیج فارسی و عربی ندارد. ما با منطق با آنها سخن می گوییم و برپایه منافع ملی لبنان با آنها مذاکره می کنیم.
*تحریم ها وجود دارد و دیگر چیزی برای تحریم شدن نمانده است
العالم: به نظر شما آیا این مسئله برای تبادل نظر مطرح شده یا اجبارا انجام می شود؟ یعنی اگر این کار انجام نشود تحریم هایی به دنبال دارد؟
نصرالله: تحریم ها وجود دارد و دیگر چیزی برای تحریم شدن نمانده است. آنها هر کاری که می توانستند انجام داده اند. من دریافتم که حامل این پیشنهاد همان شخصی است که خبر را به ما می دهد و نیازی به نشستن پای میز مذاکره و گفتگو نیست.
*واکنش مقاومت به شرکت نکردن الحریری در انتخابات
العالم: درخصوص تصمیم نخست وزیر سعد الحریری مبنی بر شرکت نکردن در انتخابات و تعلیق همکاری سیاسی با جریان المستقبل، به نظر شما این گام تاثیری بر روند انتخابات و چشم انداز سیاسی لبنان خواهد داشت؟ آیا این کار باعث ایجاد خلأ خواهد شد و اعتدال سنی ها را به سمت تندروی خواهد برد؟
نصرالله: ما هیچ بیانیه یا موضعی صادر نمی کنیم، زیرا پس از اعلام موضع سعد الحریری فضا دچار نوعی مزایده کلامی شده است. اما ما از طریق ارتباط با برخی دوستان مشترک در روزهایی که در اینجا حضور داشتند و من به یکی از این دوستان مشترک پیش از اعلام تصمیم الحریری که ما از آن اطلاع داشتیم پیام دادم، نسبت به تجدیدنظر در این تصمیم ابراز امیدواری کردیم.
ما در رسانه ها چیزی نگفتیم تا نگویند که حزب الله چاپلوسی یا دورویی می کند ، با اینکه واقعا این کار را نمی کند، یا اینکه حزب الله می خواهد از شرایط سوء استفاده کند یا درصدد اشغال بخشی از سهم سنی ها است، همانطور که پیشتر درپی اظهار برخی مواضع ما، گفته شده بود.
ما می گوییم که این تصمیم تاسف آور است. امیدوار بودیم این اتفاق نیفتد اما افتاد. آیا تاثیری بر انتخابات دارد؟ بله، البته. با وجود غیبت جریان بزرگی مثل "المستقبل"، این تاثیر بسیار گسترده خواهد بود. هنوز چشم انداز روشنی وجود ندارد. باید اندکی منتظر بمانیم تا مشخص شود که پس از خروج جریان المستقبل از انتخابات مجلس، چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
موضوع اعتدال و صحبت از باز شدن راه تندروی به نظر من بسیار مبالغه آمیز است. عموما خصلت برادران اهل سنت ما در لبنان، اعتدال است. آنها فرهنگ و ساختار خاص خود را دارند. حالت های تندروی که بوجود آمده محدود بود و حتی می توان گفت که به صورت سرخود اتفاق افتاد. لذا نگرانی از بابت این نیست که سنی های لبنان از اعتدال به سمت تندروی حرکت کنند، نه مسئله این نیست.
نگرانی ما از این است که وقتی چنین جریان بزرگی به این صورت عقب نشینی می کند، نوعی ناامیدی و پس رفت در فعالیت کلی کشور برجای می گذارد. این کار بر ائتلاف و فرمول سیاسی ترکیبی جدید نیز تاثیر می گذارد. بله چنین اتفاقی تاثیرگذار است اما اینکه کسی بیاید و اهل سنت لبنان را متهم کند که خروج جریانی سیاسی از انتخابات ، که البته ممکن است به عرصه سیاسی بازگردد، میدان اسلامی سنی لبنان را به سیطره گروه های تندرو و تکفیری سوق خواهد داد، حتی اگر مصداقی هم داشته باشد، مبالغه است. اهل سنت رهبران، علما، چهارچوب ها، مراجع و ارزیابی هایی دارند، لذا ما از این بابت نگرانی نداریم.
العالم: درخصوص پروژه حزب الله و شعاری که با آن در انتخابات مشارکت خواهد کرد، بخصوص با هجمه های تندی که از سوی دشمنان و معاندان در انتخابات تحت عنوان ضربه زدن به حزب الله و خلع سلاح مقاومت صورت می گیرد، چشم انداز انتخابات را چگونه می بینید؟
نصرالله: مانند انتخابات گذشته و پیش از آن، شعاری که برادرانمان تعیین می کنند رسما اعلام خواهد شد. مثلا "باهم کشور را می سازیم"، "به حمایت و سازندگی ادامه خواهیم داد" یا "همیشه در کنار هم" یا عبارت هایی مشابه اینها. اساس حضور ما در مجلس و انتخابات آن، همواره از اصول روشن و ثابتی سرچشمه می گیرد.
قبلا شعارمان "حمایت از طرح مقاومت" بود و البته این شعار و این مساله همچنان پابرجاست. اما امروز شعاری که برخی طرف ها سر می دهند، "جنگ علیه مقاومت" است. شاید در سالهای 2018 و یا 2019 چندان این شعار واضح و آشکارا نبود اما در انتخابات فعلی به وضوح دیده می شود. برخی علنا اعلام می کنند که "طرح انتخاباتی آنها اجرای قطعنامه 1550 است و یا آنکه طرح انتخاباتی ما خلع سلاح مقاومت است".
از این رو در انتخابات پارلمانی شاهد حملاتی هستیم که عنوان اصلی آنها " جنگ علیه مقاومت و خلع سلاح مقاومت و محاصره مقاومت" است. اما در واقع حمایت از مقاومت موجب حمایت از کشور می شود. ما به ملت لبنان و یا رای دهندگان می گوییم که بیایید از ما حمایت کنید. این مقاومت که از شما حمایت می کند، شما باید از لحاظ سیاسی در پارلمان و دولت از آن محافظت کنید.
مهم است که مقاومت در مجلس نمایندگان دوستان بسیاری داشته باشد. این مساله مصونیتی ایجاد می کند. امروز مقاومت دوستان و دشمنانی دارد و برخی افراد بی طرف هستند یعنی نه با مقاومت و نه علیه آن هستند. از این رو اشتباه است که بگوییم امروز دو گروه وجود دارند زیرا برخی حامی مقاومت هستند و برخی علنا می گویند که علیه مقاومتند و برخی دیگر بی طرفند.
* حضور ما در مجلس در راستای خدمت به منافع مردم است
این افراد می گویند که اگر مقاومت وجود دارد ما با آن کنار می آییم و اگر نباشد، اهمیتی ندارد. ما این گروه را دشمن نمی دانیم و خطری برای مقاومت نمی دانیم. این دسته بندی با دسته بندی 8 مارس و 14 مارس متفاوت است.
از سوی دیگر حضور ما در مجلس نمایندگان در راستای خدمت به منافع مردم است. تلاشهای ما در طول سال های گذشته در مجلس در همین راستا بوده است. حضور ما در مجلس همچنین بر انتخاب رییس و تشکیل دولت تاثیر دارد.
این امر در راستای تحقق دو هدف است: نخست حمایت از مقاومت که ضامن کشور در مقابل تهدیدات و جاه طلبی های اسراییلی است و هدف دوم که یک مساله داخلی است به بازسازی دولت و اوضاع اقتصادی و منافع مردم مرتبط می شود.
* هدف از پروژه سازش؛ سرخوردگی فلسطینیان است
العالم: در مورد مسأله فلسطین شاهد روند سازش هستیم. هرتزوگ و بنی گانتز به امارات و بحرین سفر کرده اند. ما با روند سازش رو به رو هستیم. به نظر شما این روند تا کجا به نفع (طرفین) است و سازشکاران چه نتیجه ای دنبال می کنند؟
نصر الله: رژیم صهیونیستی چه هدفی را از سازش دنبال می کند. می خواهد فلسطین را تصاحب کند. سران این رژیم همگی به دنبال همین هستند. آنها جامعه بین المللی را هم متقاعد کرده اند زیرا جامعه بین المللی بدون توجه به یکپارچگی مرزهای فلسطین و هویت این کشور، به موضوع راه حل دو کشور توجه دارد. کشور فلسطین یک کلیت یک پارچه است که دارای جغرافیا و حاکمیت و آسمان بندر و فرودگاه و ارتش است و این بحث دیگری است.
اما اصل دو دولت، این رژیم سعی می کند بحث دو دولت را نادیده بگیرد و بگوید راه حل این است که "اسرائیل" در سراسر خاک فلسطین بنا شود. اما در مورد غزه تسامح می کند و می گوید مردم غزه می توانید دولت خود را در غزه تشکیل دهید.
اما در کرانه باختری، واحد جغرافیایی مستقلی نیست بلکه صرفا یک تشکیلات خودگردان در حد یک شهرداری عریض و طویل است نه بیشتر و این منطقه از نظر جغرافیایی ارتباطی به فلسطین ندارد. منظور اسرائیلی ها از راه حل همین است.
در مورد فلسطینی های خارج هم گفته می شود که انها در کشورهای میزبان می مانند و تابعیت آنجا را می گیرند. حتی خیلی از کشورها فلسطینی ها را ترغیب به مهاجرت می کنند و به آنها تابعیت و خانه و فرصت شغلی می دهد و به تدریج فرزندان آنها در آنجا بزرگ می شوند و خود را تابع آنجا می دانند و رفته رفته فلسطین را فراموش می کنند.
اما این موضوع تا کنون محقق نشده است و یکی از دلایل ان، پیوند فلسطینی های موجود در خارج با فلسطینی های داخل است نه فقط در کرانه باختری و غزه حتی داخل اراضی 48 که برخی امیدوار بودند که آنها تغییر هویتت داده و فلسطین را کلا رها کرده اند و تجربه عملیات شمشیر قدس این حقیقت را ثابت کرد.
"اسرائیل" قصد دارد که کارها را به این مسیر بیندازد و با خود می گوید وقتی که من برای سازش با کشورهای عربی می روم و روابط اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک با آنها برقرار می کنم، فلسطینی ها تنها می مانند و نمی توانند هیچ کاری کنند و ناچار هستند همانطور که ترامپ گفت، به اندک خرده نانی که اسرائیلی ها جلوی آنها می ریزد رضایت دهند. در حالی که حتی یک فلسطینی به این خرده نان های اسرائیلی رضایت نخواهد داد.
اسرائیلی ها بازی زمان را انجام می دهند، بازی ناامیدی. بنابراین اینجا می خواهند از عادی سازی سود ببرند و اتحادی ایجاد کند که بتواند با محور مقاومت مقابله کند. من معتقدم تهدید واقعی از طریق عادی سازی این است که مردم فلسطین را به ناامیدی و سرخوردگی سوق دهد.
من حتی در تظاهراتهایی که گاهی در قدسیا الخلیل انجام می شود، می بینم که عده ای از شهرک نشینان میآیند و خطاب اعراب می گویند: «بفروشید»، ما الان در دبی و منامه هستیم و سپس به ریاض خواهیم رفت و همه اینها در چارچوب این نبرد است. هدف اصلی عادی سازی این است که مردم فلسطین به ناامیدی، سرخوردگی، افسردگی، احساس شکست کامل برسند.
از طرفی مردم فلسطین مصمم هستند و فداکاری می کنند و مردمی توانا هستند و از طرف دیگر مردم عرب همچنان در بحث هستند و در شبکههای اجتماعی می بینید که توییتهایی در حمایت از این موضوع وجود دارد.
* الجزایر در حمایت از فلسطین سایر کشورهای عربی را شرمنده می کند
العالم: همچنین موضع قابل توجهی برای الجزایر در خصوص رد رژیم صهیونیستی به عنوان ناظر در اتحادیه آفریقا وجود دارد، آیا این موضع الجزایر تأثیر در مخالفت با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی داشت؟
نصرالله: البته این موضع بسیار ستودنی است و این همان چیزی است که از کشور الجزایر انتظار می رود، کشوری که تلاش می کند از فلسطین به طور کامل دفاع کند و این مسئله از پرداختن به موضوع فلسطین در اجلاس الجزایر مشخص است و این کشور آفریقایی با دادن عنوان اجلاس به فلسطین، سایر کشورهای عربی را شرمنده می کند.
* شاهد بازگشت الجزایر به پرونده فلسطین هستیم
تلاشی که برای گرد آوردن گروههای فلسطینی و هیاتهایی که به الجزایر رفتند انجام شد و دیدارهایی که درباره این موضوع برگزار شد، ما شاهد بازگشت کشوری مهم و موثر در جهان عرب یعنی الجزایر به پرونده فلسطین هستیم و احیای موضعش درباره مساله اتحادیه آفریقا که موضعی عظیم است.
تلاشی که الجزایر انجام داد درباره موضوع سوریه و ترسیم روابط و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، موضعی مهم است، این به آن معنی است که ملتها امیدوارند، پس می توانم بگویم که عادی سازی هرگز نتیجه نخواهد داد.
این عادی سازی فقط با رادیوها و تلویزیونها و ارتشهای الکترونیکی انجام می شود اما نزد ملتهای عربی و اسلامی، این فقط توهم و خیال است و هرگز تحقق نمی یابد، تنها هدف آن ایجاد ناامیدی در مردم فلسطین است که آن نیز انشاء الله هرگز محقق نخواهد شد.
العالم: درباره مساله یمن تحولی در حمله به عمق امارات از سوی ارتش و کمیته های مردمی یمن و جنبش انصارالله حادث شده است، این تحول باعث ایجاد جنجال بین المللی شد و طرفهای بین المللی، منطقه ای، عربی و غیره آن را محکوم کردند، چگونه به این تحول پاسخ می دهید، آیا بر روند تجاوز به یمن تاثیر خواهد گذاشت؟
سید نصرالله: به همه دنیا می گوییم که جنبش انصارالله از 7 سال قبل چنین کاری انجام نداده بود، انصارالله از طریق سخنگویش و سخنگوی ارتش یمن و رهبری انصارالله اعلام کرد که بازگشت امارات و ورود آن به جنگ یمن و مشارکتش در این جنگ با واکنش همراه خواهد بود و این واکنش تا وقتی امارات به این مسیر ادامه دهد، استمرار خواهد یافت.
حل مساله با امارات آسان است، حل آن بود که در سالهای گذشته می توانستند از روند جنگ خارج شوند و در آن دخالت نکنند، این همان موضوعی است که عبدالملک الحوثی گفت، نه من بلکه آنها تصمیم گیرنده هستند، من آنچه را که از آنها از طریق رسانه ها می شنوم، بازگو می کنم، درصورتیکه امارات از روند جنگ خارج شود، ارتش یمن و انصارالله هیچ مشکلی برای حل این مشکل ندارند.
* درصورتکیه مأرب آزاد شود، سعودی و آمریکا جنگ را می بازند
العالم: چه کسی امارات را مجددا وارد جنگ کرد، امارات که عقب نشینی کرده بود؟ به نظر شما هدف از ورود مجددش چیست؟ ایا خودش تصمیم گرفته یا به آن وادار شده است؟
سید نصرالله: به طور حتم به آن وادار شده است، درصورتیکه بخواهیم این مساله را به طور خلاصه تحلیل کنیم، می توانیم مساله مأرب را مطرح کنیم که تحت سیطره ارتش و کمیته های مردمی قرار گرفته است، پژوهشگران یا دولتمردان آمریکا اعلام کردند که درصورتکیه مأرب سقوط کند، سعودی و آمریکا جنگ را می بازند، این همان معادله است، به همین دلیل ممنوع است که شهر مأرب سقوط کند، این به آن معنی است که ممنوع است شهر مأرب توسط نیروهای یمنی آزاد شود، از اینجا بود که فشارهای نظامی آغاز شد، اما بمباران روزمره نیز نتوانست معادلات میدانی را تغییر دهد.
* سعودی و حامیانش در یمن هرگز نمی توانستند به تنهایی کار مأرب را یکسره کنند
یگانی به نام عمالقه در ساحل الحدیده حضور داشت که وابسته به امارات است و از سوی این کشور تامین مالی می شود، به نظر می رسد که این یگان بود که از امارات خواست مداخله کند، سعودی و حامیانش در یمن هرگز نمی توانستند به تنهایی کار مأرب را یکسره کنند لذا می بایست یک عضو جدید وارد معادله می شد، پس از مدتی یگان عمالقه از ساحل به استان شبوه انتقال یافت و جبهه جدیدی را در آنجا با انصارالله گشود تا فشار بر مزدوران در مأرب کاهش یابد و بتوانند به طرف آن پیشروی کنند.
* امارات با پهباد و نیروی هوایی وارد نبرد شبوه شد
انصارالله اعلام کرد که اماراتیها فقط گروههای مسلح را با انواع سلاح، امکانات و پول وارد صحنه نکردند بلکه خودشان نیز وارد صحنه شدند، امارات با پهباد و نیروی هوایی وارد نبرد شبوه شد، شکست آمریکا و سعودی در مأرب باعث شد به این موضوع فکر کنند که طرف دیگری را وارد صحنه یمن کنند که بتواند موازنه قوا را برقرار کرده و مانع پیروزی انصارالله شود، لذا امارات را ترجیح دادند.
ممکن است امارات نیز تصور کرده که انصارالله قادر به پاسخگویی نیست که این طرز فکر نشانه ارزیابی اشتباهشان از مسائل و روابط منطقه ای است.
ارزیابی اشتباه باعث نتایج اشتباه می شود، آنها اشتباه کردند که فکر کردند انصارالله وقتی بخواهد تصمیم به گشودن یک جبهه یا نشان دادن واکنش کند یا توافقی را انجام دهد یا عقب نشینی کند، از ایران اجازه می گیرد، این ارزیابی اصلا درست نیست، این تصمیم توسط رهبری انصارالله اخذ شد، تاکید می کنم که تمام همپیمانان، دوستان و حامیان معنوی و سیاسی انصارالله و در راس آن ایران از این اعلام اطلاع داشتند همانگونه که اماراتیها وقتی بمباران انجام می شد از آن اطلاع داشتند.
* امارات کشور شیشه ای است؛ چرا درگیر این جنگ شدند!
العالم: نتیجه این است که امروز حفاظت آمریکایی ها وجود دارد، گفتند برای حفاظت از امارات نیروی کمکی از ناوشکن کول، اف 22 و امثال اینها ارسال می شود. به نظر شما این موضع آمریکا شاید در مسیر جنگ تاثیرگذار باشد؟
سید نصرالله: این نشان دهنده وسعت وحشت، ترس و سردرگمی است که در امارات به وجود آمده است، دهه ها است که آمریکایی ها به آنها کشتی، نیروی هوایی، فناوری و غیره و همه چیز می دهند. از آمریکایی ها و انگلیسی ها و فرانسوی ها و آلمانی ها اسلحه می گیرند و از همه کشورهای دنیا اسلحه می گیرند و در اولین رویارویی از دنیا درخواست کمک می کنند که این نشان دهنده ضعف اماراتیها است. ضرب المثل رایجی است که می گوید (هرکس خانه شیشه ای دارد به مردم سنگ پرتاب نکند).
قبلاً هم گفتم که امارات کشور شیشه ای است و شهرهای شیشه ای دارد و زمانی که این کشور شیشهای است، چرا درگیر این جنگ شدند، انصارالله از روز اول اعلام کرد که با امارات مشکلی ندارد، اما این اماراتیها هستند که به یمن حمله کردند، چیزی که در حقیقت از امارات محافظت می کند، عقب نشینی آن از یمن و عدم مداخله آن در سایر امور عربی است.
* آمرکاییها در شرق سوریه نفت و گاز را می دزدند
العالم: در مورد سوریه، حزب الله برای مبارزه با تروریسم و حفاظت از لبنان وارد سوریه شد و در این امر موفق شد، حزب الله تا کی در سوریه باقی خواهد ماند؟ آیا مدت زمان مشخصی برای انصراف وجود دارد؟
سید نصرالله: در سوریه میتوان گفت که جنگ بزرگ و جنگ جهانی و منطقهای بدون ثمر به پایان رسیده است، اما امور در سوریه همچنان نیازمند مراقبت است، زیرا در شمال سوریه دهها هزار شبهنظامی وجود دارد و گروههای مسلح که در میان آنها گروههای افراطی و تکفیری هستند، همچنان تهدید به شمار می روند. آمریکا در حال غارت در مناطق شمالی سوریه است. آمریکاییها در شرق فرات چه میکنند، همه میدانند که نفت و گاز میدزدند. آمریکا نفت و گاز واقع در شرق فرات را غارت می کند.
العالم: نیروهای آمریکایی طبق خواسته عراقی ها از خاک عراق خارج نشدند، فکر می کنید اکنون چه سناریوهایی برای خروج نیروهای آمریکایی وجود دارد؟ با توجه به اینکه شما در محور مقاومت بخاطر اعلام اینکه نیروهای آمریکایی باید همگی از منطقه خارج شوند، شما هم با این مسئله ارتباط دارید.
سید نصرالله: این موضع را عراقیها اختیار می کنند وبه آن عمل میکنند. بعد از شهادت دو فرمانده بزرگ حاج قاسم و حاج ابومهدی ،رحمت خداوند برآنها باد ، تظاهراتی میلیونی در بغداد شکل گرفت و خواستار خروج نیروهای خارجی از عراق شد. پارلمان عراق نیز قانون آن را تصویب کرد و دولت عراق مسئول پیگیری این قانون بود که نیازمند پیگیری است. پارلمان فعلی عراق، دولت جدید، دولت فعلی، مردم عراق و جناح های مقاومت همگی خواهان این مسئله اند. این تصمیم آنها است و باید آن را پیگیری کنند و این مسئله را رها نکنند.
تصمیم خروج نیروهای آمریکایی از عراق، تصمیمی تعیین کننده برای مردم عراق است ، و به هر نحوی که بخواهند می توانند آن را عملی کنند. مجلس، دولت، فشار سیاسی، تظاهرات مردمی، فشار مردمی، جناح های مقاومت، این مسئله داخلی آنها است.
العالم: درخصوص نقش حزب الله در حل اختلافات میان احزاب عراق بخصوص موانع موجود در برابر تشکیل دولت عراق، آیا کمکی به آنها می کنید؟
سید نصرالله: ما هم در گذشته و هم در حال حاضر براساس دوستی و روابط قدیمی خود یعنی پیش از سال 2000 و پس از سقوط رژیم عراق، روابط گسترده و دوستی های قوی با بسیاری از نیروهای سیاسی، شخصیت ها و مراجع عراق داشته ایم، بطوریکه گاهی از ما خواسته می شود در حد توانمان برای هم گرایی دیدگاه ها در راستای اتحاد برای حل بحران ها کمک کنیم. ما فقط در همین چهارچوب نقش آفرینی می کنیم.
العالم: نظر شما نسبت به تجاوزهایی که در بحرین اتفاق می افتد چیست؟ به نظر شما مردم بحرین می توانند در سایه این تجاوزها، مطالبات خود را بدست آورند؟
سید نصرالله: درخصوص بحرین، طبیعتا اگر به مردم این کشور اجازه ابراز عقیده داده می شد، در ابتدای انقلاب یا جنبش یا قیام یا هرآنچه اسمش را بگذارید در 14 فوریه و تظاهرات گسترده ای که در آن اتفاق افتاد، عقیده خود را ابراز می کردند.
اما آنچه در بحرین اتفاق افتاد سرکوب شدید، کشتار تظاهرات کنندگان، بازداشت علما، رهبران، افراد برجسته، هزاران جوان و زن، شکنجه در زندان ها، سلب تابعیت، اخراج بسیاری از شهروندان بحرین و مدد جستن از نیروهای خارج از بحرین یعنی "سپر جزیره" در این کار بود.
ارتش بحرین، پلیس بحرین و دستگاه های امنیتی که توسط انگلیس در بحرین اداره می شوند به مقابله با غیرنظامیان بی دفاع بسنده نکردند. آنها اتحاد نظامی "سپر جزیره" را بکار گرفتند که ارتشی نظامی است و تانک و ابزارهای نظامی را به وسیله سربازان از پل رابط عربستان و بحرین عبور می دهد و هنوز برپا است. آنها گمان کردند که با عملیات نظامی و سرکوب مشکل را حل کردند، آن هم در مقابل کسانی که حمله مسلحانه نکرده بودند بلکه اقدام به تظاهرات و جنبش مسالمت امیز کرده و بر صلح پافشاری کرده بودند. طی حدود 10 سال، شاید کسی دست به پرتاب مولوتف یا شلیک گلوله زده باشد، اما این اقدامی فردی بوده و جنبش بحرین، ذاتا جنبشی مردمی بوده است.
اما فرصتی پیش نیامد که نظرم را بیان کنم ، شدیدا سرکوب شد، زیرا رهبران معارضان یا در خارج بودند یا در زندان ها.. بسیار خوب ، آیا این دلیلی برای نومیدی می شود؟
نه، درنهایت، مردم بحرین به حقوق خود و به مسائل خود و به شعارهایی که در برخی مناسبت ها سر می دهند، پایبند هستند.
احیانا می بینید که آن ها با وجود اقدامات سرکوبگرانه و حضور نیروهای پلیس و کشتار و زندان و شکنجه در خیابان ها حضور پیدا می کنند. در مناسبت هایی مانند همبستگی با ملت فلسطین و همبستگی با ملت یمن، به خیابان ها می آیند و متحد می شوند و جان خود را به خطر می اندازند. مانند موضوع مخالفت با عادی سازی روابط با اسرائیل، وقتی که صهیونیست ها به منامه آمدند ، گروهی به خیابان ها آمدند و مخالفت خود را با عادی سازی اعلام کردند.
من معتقدم که اکثر ملت بحرین اصرار دارند که این راه را ادامه دهند، اما شیوه بیان اعتراض و تحرکات آنان و وسایلی که استفاده می کنند، بستگی به شرایط سیاسی و امنیتی و تحولات فعلی دارد.
اما مساله مهم تر، عزم و اراده است و تصمیمی که همچنان به قوت خود باقی است.
العالم : جناب سید حسن نصرالله، من واقعا از شما تشکر می کنم که این فرصت را برای این گفتگوی جامع دراختیار ما قرار دادید. شما را خسته کردیم، خیلی از شما تشکر می کنم. بینندگان عزیز از شما هم تشکر می کنم که ما را همراهی کردید.
نظر شما