روزهای انقلاب در آسیابان

بهمن ماه یادآور رخداد مهم سیاسی در ایران است رخدادی که با رهبری امام راحل و اتحاد مردم برگ زرینی از انقلاب را ورق زد مردم ایران و به تبع آن خراسان جنوبی نیز ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی را برنتافته و با تقدیم جان خود در پیروزی انقلاب اسلامی سهیم شدند.

خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ بهمن ماه یادآور یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخی و سیاسی ملت بزرگ ایران است تا جایی که روزهای 12 و 22 بهمن به یک روز فراموش ناشدنی و بزرگ نه تنها برای ایران بلکه برای دیگر کشورهای آزادیخواه تبدیل شد.

 

در همه آیین و فرهنگ‌ها مردم بزرگترین روز تاریخی کشور خود را گرامی می دارند و نسل در نسل به آیندگان منتقل می شود. برخی کشورها این روزهای تاریخی را روز استقلال خود می دانند. ملت غیور ایران نیز ماه بهمن، ماه پیروزی انقلاب اسلامی بر حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و دهه فجر را در تاریخ ارج نهاده و گرامی می دارند.

 

در روز 22 بهمن سال 1357 تاریخ ایران به رهبري امام خميني (ره) به نقطه عطف خود رسيد و سرانجام مبارزات مردم به بار نشست و پادشاهي ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ریشه کن و به خواست الهی حکومت اسلامی تأسیس شد. در بهمن ماه سال 57 مردم بدون هیچ ترس و واهمه ای با اتحاد به خیابان ها ریخته و با تقدیم جان خود و رهبری امام راحل شعله های انقلاب اسلامی را روشن کرده و در نهایت با فرار شاه خائن از ایران، انقلاب اسلامی در 22 بهمن به پیروزی رسید.

 

مردم ایران اسلامی و به تبع آن مردم خراسان جنوبی اعم از پیر و جوان، زن و مرد در جای جای کشور در این مبارزه حضور داشتند و توانستند برگ زرینی در تاریخ کشور رقم بزنند.

 

یکی از مجاهدان انقلاب اسلامی از روستای آسیابان در گفتگو با خبرنگار شبستان در بیرجند می گوید: سال 57 تعداد زیادی از عکس شهدای انقلاب و مبارزات در مشهد را جمع آوری کرده و به روستا برای برگزاری نمایشگاه آوردم.

نمایشگاه عکس شهدا

«نوروزی» ادامه داد: در یکی از اتاق های مهدکودکی که خواهرم در روستا راه اندازی کرده بود، نمایشگاه عکس را دایر کردم که مورد استقبال بی نظیر اهالی روستا قرار گرفت.

 

وی که متولد سال 1338 است، با اشاره به این مهم که اغلب نیروهای نظامی، طرفدار مردم و انقلاب بودند، یادآور می شود: به همراه دوستان و دو تن از پسر عموهایم پس از برنامه ریزی در نیمه های شب، اقدام به نوشتن شعارهایی مانند مرگ بر شاه، درود بر خمینی و... با اسپری و رنگ بر دیوارها و درب ها می کردیم.

 

نوروزی در ادامه گریزی به یکی از خاطراتش می زند و می گوید: در همان زمان نوحه ای در قم خوانده شده بود. نوار کاست آن را از مشهد تهیه کرده بودم با اصرار پسر عمویم مطالب نوحه را نوشته و قرار شد نوحه را برای مردم روستا بازخوانی کنم.

 

به این ترتیب با روحانی روستا این مهم را مطرح کردم و روحانی بعد از اقامه نماز، اجازه خواندن نوحه و برگزاری مراسم را به بنده دادند و نوحه در بین استقبال بی نظیر مردم و اهالی با همراهی کردن آنها با سوز و گداز خوانده شد.

 

نوروزی می گوید: پس از اتمام مراسم به منزل برگشتم ساعتی بعد مأموران پاسگاه ژاندارمری به بهانه تحریک اهالی، بنده را دستگیر کرده و به بازداشتگاه بردند. از آنجا که پدر در بین اهالی و مردم منطقه از نفوذ بالایی برخوردار بودند با پیک موتوری برای فرمانده پاسگاه، پیغامی مبنی بر اینکه «پسرم را برمی گردانید یا پاسگاه را با خاک یکی کنیم» با رئیس ژاندارمری اتمام حجت کرد.

 

در آن زمان برق سراسری در مناطق نبود و برخی مناطق با کمک موتور برق فقط چند ساعتی برق داشتند. به این ترتیب رئیس ژاندارمری وقت در پاسخ پیغام پدرم گفت به نوروزی بگویید با خاموشی برق منطقه پسرشان را درب منزل تحویل ایشان خواهیم داد و به این ترتیب بعد از چند ساعت مرا خودشان با احترام تحویل پدر دادند.

 

 

حضور همیشگی مردم آسیابان در مناسبت ها

وی در ادامه با بیان اینکه منطقه آسیابان بیش از ۱۵ و درخش ۱۳ شهید تقدیم انقلاب کرده است، می افزاید: مردم این منطقه مانند مردم استان در همه مناسبت‌های ملی مذهبی همراه نظام قدم برمی دارند اما با این وجود آنطور که باید و شایسته مردم است به منطقه رسیدگی نشده است.

 

وی از دولتمردان می خواهد با توجه به مشکلات اقتصادی در این راستا و جلب رضایت مردم بیش از پیش چاره اندیشی کنند.

 

«رضا حسنی» یکی دیگر از مجاهدان انقلاب از منطقه آسیابان در گفتگو با خبرنگار شبستان در بیرجند با بیان اینکه در زمان پیروزی انقلاب نوجوانی 12 ساله بودم، می گوید: پدرم یکی از روحانیون برجسته در منطقه بوده و هستند و با توجه به نفوذ بالای ایشان من همواره در همه مناسبت ها و مراسم ها با پدر همراه بودم.

 

حسنی گریزی به سال 57 می زند و می گوید: در بحبوحه مبارزات و پیوستن نیروهای ارتشی و هوایی به مردم، تعدای از جوانان روستا جلوی خودروها را گرفته و از آنها می خواستند که شعار مرگ بر شاه سردهند و به این ترتیب مورد نوازش نیروهای پاسگاه ژاندارمری قرار گرفته و دستگیر می شدند.

 

در زمان دستگیری پدر در مسجد در حال سخنرانی بودند و به محض مطلع شدن از این مشکل با گفتن والسلام مطالب و سخنرانی خود را به اتمام رسانده و به همراه یک دستگاه موتور برای آزاد کردن جوانان روستا به سمت پاسگاه حرکت کردند. 

 

وی یادآور می شود: با توجه به نقش و موقعیت اجتماعی پدر در منطقه، پدر به رئیس پاسگاه گفت جوانان را آزاد کنید که مردم در راه آمدن به پاسگاه هستند. رئیس پاسگاه در جواب پدر به این جمله بسنده کرد که چون به هر کدام از جوانان یک سیلی زدم حاضرم در حضور مردم به من سیلی بزنید اما به مردم بگویید به پاسگاه نزدیک نشوند و به این ترتیب با وساطت پدر اهالی چماق به دست پراکنده و جوانان در کوتاه ترین زمان آزاد شدند.

 

وی با بیان اینکه موتور محرک انقلاب در منطقه آسیابان و... پدر بودند، می گوید: روحانیون متعدد مانند علامه بهلول و... از قم و مشهد به منزل ما وارد می شدند و نوارهای سخنرانی، اعلامیه ها و... امام راحل را جهت تکثیر و توزیع بین مردم و جوانان به پدر می دادند.

 

اختفای مدارک در باغچه منزل

وی در ادامه یادآور شد: با توجه به این مهم که اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام در منزل ما بود و شنیده ها حاکی از آن بود که پاسگاه منازل را مورد عنایت و بازرسی قرار می دهد پدر در باغچه، گودالی حفر کرده و اعلامیه و نوارهای کاست سخنرانی را در آن نگهداری می کردند و در زمان نیاز گودال را باز کرده و پس از استفاده دوباره در آن محل نگهداری می شد.

 

وی می گوید: با وجود سن کم به همراه دیگر دوستان شب‌ها اقدام به شعارنویسی روی دیوارهای پاسگاه، درب ها و دیوارهای منازل می کردیم و صبح روز بعد سربازان پاسگاه اقدام به پاک کردن شعارها می کردند.

 

حسنی با بیان اینکه اهالی بخش آسیابان در انقلاب، دفاع مقدس و... نقش مهمی ایفا کردند، می گوید: در زمان انقلاب همراه پدر در راهپیمایی های مختلف در بیرجند، قم و مشهد شرکت می کردم و بعد از انقلاب و در دوران دفاع مقدس نیز با سن کم با اجازه خانواده به جبهه اعزام و قبل از عملیات کربلای 5 در شلمچه زخمی شدم و مدتی در بیمارستان اهواز و قم بستری بودم و پس از یک ماه با توجه به عدم دستیابی به بهبودی کامل و این مهم که به تازگی عصا را کنار گذاشته بودم زمان اعزام سپاهیان محمد(ص) فرا رسید پدر خطاب به من گفتند شما به جبهه می روید یا من بروم که با اجازه پدر، مجدد با سپاهیان محمد(ص) به جبهه اعزام شدم و بعد از مدت کوتاهی پدر نیز به جبهه غرب اعزام شد.

 

   

کد خبر 1144971

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha