به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، حضرت امام هادی (ع) پس از پدر بزرگوارش در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش ۳۳ سال بود. آن حضرت در طول حیات خویش، حکومت هفت خلیفه عباسی را تحمل کرد که عبارتند از: "مأمون"، "معتصم"، "واثق"، "متوکل"، "منتصر"، "مستعین" و "معتز". از این هفت نفر، رفتار "واثق" و "منتصر" با علویان سخت نبود و آنان تا حدودی در رفاه بودند و به جز این دو نفر، بقیه تا میتوانستند، شیعیان را میآزردند و با آنان بدرفتاری میکردند و بر اهل بیت علیهالسلام نیز که انسانهایی والامقام و گرانمایه بودند، سخت میگرفتند. خاندان عباسی، همواره حیلهها و نقشههای گوناگونی را برای خاندان نبوت و امامت در نظر داشتند.لذا در این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین «شهاب الدین اعلایی نژاد»، استاد حوزه علمیه قم و کارشناس مباحث اعتقادی کلامی گفت و گویی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
خلاصه ای از زندگی نامه امام هادی (ع) را توضیح دهید؟
پیشوای دهم شیعیان حضرت امام هادی علیه السلام در سال 212 ه.ق در شهر صریا (نزدیک مدینه) دیده به جهان گشود. پدر ایشان حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام و مادرشان بانویی فاضله و عفیفه به نام سمانه است. نام مبارک ایشان علی از القابشان نقی، هادی و نجیب؛ و کنیه شان ابوالحسن می باشد.مدت امامت ایشان حدود 34 سال است یعنی از سال 220 ه.ق (سال شهادت امام جواد علیه السلام) تا سال 254 ه.ق که در شهر سامرا به شهادت رسیدند.پس از شهادت، امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر مطهر پدر خویش نماز گزارد و پس از تشییع جنازه، ایشان را در منزل خویش به خاک سپردند.
مهمترین سیره اخلاقی امام هادی (ع) را توضیح دهید؟
سیره اخلاقی و عملی امام هادی (ع) به دو بخش تقسیم می شود؛ یک بخش سیره ها و اخلاق اجتماعی ایشان است. یکی از اهتمام های جدی وجود امام هادی (ع) در مباحث اجتماعی رسیدگی به مشکلات و گرفتاری های مردم بود. همه اهل بیت (ع) در میدان رسیدگی به مشکلات همیشه پیش قدم بودند. یک روز حضرت برای انجام کار مهمی از سامرا بیرون رفتند. در آن مدتی که حضرت در سامرا نبودند عربی (به نام محمد بن طلحه) مرتب سراغ امام را می گرفت، گفتند: امام برای انجام کاری به فلان روستا رفته اند، آن مرد به سمت آن روستا حرکت کرد. وقتی امام را یافتند، گفت: یابن رسول الله من اهل کوفه و از کسانی هستم که ولایت جد بزرگوار شما آقا امیرالمومنین (ع) را پذیرفتم، بدهی سنگینی دارم و از پرداخت آن عاجز هستم. حضرت سوال کردند بدهی شما چقدر است، گفت حدود 10 هزار درهم، حضرت با اینکه در آن روستا دسترسی به پول نداشتند، دست خطی به وی دادند و نوشتند که من ضامن بدهی شما هستم، وقتی به سامرا آمدی این نوشته را نزد من بیاور تا بدهی تو را پرداخت کنم. این یک نمونه از هزاران رسیدگی هایی است که حضرت برای مردم انجام می دادند.
ویژگی دیگر امام هادی (ع) سخاوت وجود و کرامت ایشان بود. همانند اجداد خود به فقرا کمک می کردند. در پرتو این اخلاقی که نسبت به این جامعه داشتند، همیشه ملجا و پناه فقرا بودند. شخصی به نام «اسحاق جلاب» می گوید: حضرت به من پولی دادند و فرمودند: گوسفندان زیادی بخر و آنها را در جایی بیرون از شهر نگهداری کن. خود حضرت نیز به آنجا می رفتند و گوسفندان را ذبح می کردند و به عنوان کمک بین فقرا توزیع می کردند. ویژگی دیگر اخلاقی حضرت این بود که در مقابل کارشکنی و دشمنی دیگران اهل حلم و بردباری بودند. بردباری یکی از ویژگی های مهم مردان الهی است و امام هادی (ع) هم همانند اجداد بزرگوارشان حلیم بودند. شخصی به نام «قریح عباسی» که از سوی دستگاه خلافت به سمت پیش نمازی مدینه منصوب شده بود، نزد متوکل عباسی می رفت و از حضرت بدگویی می کرد و به متوکل می گفت اگر می خواهی در مکه و مدینه خلافت کنی باید علی ابن محمد (امام هادی (ع)) را کنار بزنی چون تا زمانی که وی در مدینه باشد، کسی شما را به عنوان خلیفه قبول نمی کند. با اینکه این شخص بدگویی های زیادی از حضرت کرده بودند ولی امام هیچ برخوردی با آنها نکردند، دست به دعا برداشتند و از خداوند درخواست عفو و بخشش برای او کردند. امام هادی(ع) همچنین اهمیت زیادی به هدایت گمراهان و منحرفان از راه حق می داد و در این راه کوشش خستگی ناپذیری را آغاز کرده بود، از جمله کسانی که به وسیله حضرت به حقیقت دست یافت و هدایت شد«ابوالحسن بصری» معروف به«ملاّح» را می توان نام برد.
حضرت جلوی انحرافات دینی و مذهبی را می گرفتند از جمله آنهایی که از سمت خودشان بدون مستندات شرعی، قرآن و روایات متقن پیغمبر، چیزی را به دین نسبت می دادند. حضرت با شدت با اینها برخورد می کردند از جمله شخصی به نام «حسین بن عبدالخطاب» نقل می کند که من نزد امام هادی (ع) در مسجدالنبی نشسته بودم. گروهی از اصحاب حضرت از جمله ابو هاشم جعفری که فردی سخنران و مورد احترام حضرت بود، وارد شدند. در همان حال هم عده ای از منحرفان گوشه ای نشسته بودند و در مورد عقاید باطل خودشان صحبت می نمودند. حضرت رو به اصحاب خود کردند و فرمودند: مواظب باشید مبادا فریب این فریبکاران و هم پیمانان شیطان را بخورید.
مورد دیگری که امام هادی (ع) مواظب می کردند که شیعیان نسبت به دین منحرف نشوند، بحث «غلو» بود. غلو افرادی بودند که درباره امام غلو نموده برای او مقام الوهیت قائل می شدند و گاهی نیز خود را منصوب از طرف امام قلمداد و بدین وسیله موجبات بدنامی شیعیان را در میان فرقه های دیگر فراهم می کردند و می گفتند: اینها خدایان روی زمین هستند یا خدا در آنها حلول کرده است. حضرت با این اعتقاد هم به شدت برخورد می کردند و می فرمودند که ما هم انسان هایی همانند شما هستیم که برای هدایت شما آمدیم.
ویژگی دیگر حضرت احترام به علما و دانشمندان بود، یعنی یکی از ویژگی هایی که حضرت داشتند این بود در هر جمعی که عالمی را می دیدند، بسیار مورد لطف خود قرار می دادند، جای خود را به او می دادند و از وی به بزرگی یاد می کردند. زهد و عبادت یکی دیگر از سیره های فردی امام هادی (ع) بود. نقل کردند: حضرت حتی در آن لحظه ای که ماموران متوکل عباسی شبانه به منزل امام هجوم بردند، چیزی پیدا نکردند الا اینکه حضرت را در سجاده عبادت یافتند. شخصی معروف به «ابن جوزی» از علمای اهل سنت درباره زهد امام هادی (ع) در کتاب تاریخ خود نوشته است: امام هادی کمترین میل و گرایش را به دنیا داشتند. همیشه ملازم مسجد بود، وقتی خانه حضرت را بازرسی می کردند به غیر از قرآن و کتاب دعا چیز دیگری پیدا نمی کردند.
چگونگی پاسخگویی امام هادی (ع) به شبهات مخالفان را توضیح دهید؟
همه دغدغه حضرت مبارزه با انحرافات بود. هر جا که شبهه و انحرافی در دین می دیدند ولو یک عده ای به اسم عرفان می خواستند به عنوان انحراف چیزی در دین ایجاد کنند، به شدت با آنها برخورد می کردند.
در مورد حرکت فکری و فرهنگی امام هادی (ع) توضیح بفرمایید؟
امام هادی (ع) با اینکه شدیدا تحت نظارت ماموران حکومتی بودند، ولی هیچ وقت از فعالیت های فرهنگی و دینی و راهنمایی کردن مردم دست برنداشتند. از مهمترین فعالیت های فرهنگی حضرت این بود که به مردم از راه های گوناگون آگاهی می دادند که مردم منصب امامت و مقام علمی حضرت را بشناسند و حتی مناظراتی با مخالفان خود برگزار می کردند و پرسش و پاسخ های علمی به آنها می دادند و همیشه به دنبال تبیین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس بودند. یکی دیگر از محورهایی که حضرت در آن فعالیت می کردند و برای تفکر شیعه بسیار مهم بود، این بود که مردم زمان خود را با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، نسبت به غیبت امام زمان (عج) آماده می کردند ولی در جلسات خود با افراد خاص و یاران خود این اطلاع رسانی را می کردند که بعد از من فرزندم امام حسن عسکری (ع) و بعد از او فرزندش که در پس غیبت به سر خواهد برد به امامت می رسند.
چگونگی الگوگیری از ویژگی های اخلاقی حضرت برای جامعه امروز ما؟
در قرآن کریم وجود مبارک پیغمبر به عنوان بهترین الگو معرفی شده است، ائمه هم دقیقا جای پای همان مسیر پیامبر گذاشتند، لذا بهترین الگو در این زمینه می باشند. زیارت جامعه ای که از وجود مبارک امام هادی به یادگار مانده ما به عنوان شیعه باید قدردان آن باشیم و از آن غافل نشویم. چه جالب است در زیارت جامعه کبیره یک دور اعتقاد شیعه در مسئله امامت بیان شده است. مطلب دیگر اینکه الگوپذیری از اخلاق و رفتار حضرت مخصوصا با شرایط امروز جامعه این است که ما هم اگر ادعای شیعه بودن این خاندان را داریم در رسیدگی به مشکلات مردم و جلوگیری از انحرافات دینی و فرهنگی جامعه پیشقدم باشیم و از همه مهم تر در بحث جهاد تبیین که مقام معظم رهبری هم اخیرا بر آن تاکید داشتند بکوشیم، این برگرفته از سیره امام هادی (ع) است که حقیقت را به مردم بیان می کردند.
نظر شما