خبرگزاری شبستان:باید به درکی تاریخی از این معنا برسیم، که ما در برههای قرار گرفتهایم، که شاید زمان به نفع ما نباشد. و ما فرصت گرانسنگ جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را، با بیتدبیریها، کجاندیشیها، سستیها و عدم استقامت بر جبهه اهل حق از دست بدهیم.
تا وقتی حکومتی برقرار نباشد، نظریههای شما هیچ گاه مجال بروز عملی نخواهند داشت، تا نظریهتان محک بخورد. دقیقا جمهوری اسلامی، فرصتی است که در آن برداشتهای عقلی ما از وحی و عترت، در زمینه حکومتداری به محک تجربه بیاید، تا نقاط ضعف و قوتش مشخص شود. از این لایه عمقی نیز اگر صرفنظر کنیم، حتی مسلمان باقی ماندن ما در این برهه نیز وابسته به داشتن قدرت و حکومت اسلامی است:
«ما یک حرف حقى داریم، پاى آن حرف حق ایستادهایم؛ ما گناهى نکردهایم. ما میخواهیم ملتى باشیم پویا، حرکت کنندهى به جلو. ما میخواهیم ملتى باشیم که مسلمانى را در عمل - نه فقط در ادعا - ثابت کنیم؛ به احکام الهى عمل کنیم. ما میخواهیم جامعهى ما جامعهى مسلمان باشد، جامعهى اسلامى باشد. ما میخواهیم حکم خدا را بپذیریم. این جرم است؟ این را هم فهمیدهایم که اگر بخواهیم مسلمان زندگى کنیم، باید قدرتمند باشیم تا بتوانیم از خودمان و از هدفمان و از عقایدمان در مقابل دشمن دفاع کنیم. باید قدرتمند باشیم تا بتوانیم از حقوق کشورمان، از حقوق ملتمان از حقوق خودمان دفاع کنیم؛ ما دنبال این هستیم.») خامنهای، سیدعلی، بیانات در دیدار مردم مازندران درسالگرد حماسه 6بهمن، 6/11/1388)
تا به حال به این فکر کردهایم که چرا حضرت امام، آنقدر بر اقامه حکومت اصرار دارد؟ حضرت امام یکی از دلایلی که بر اقامه حکومت اسلامی قبل از ظهور حضرت، بیان میکنند این است که فرصت اجرای بسیاری از احکام اسلامی ایجاد شود. همچنین این جمله که «حفظ نظام از اوجب واجبات است»؛ در واقع به این معنا اشاره دارد که اگر ما بخواهیم نرم افزارهای اسلامی حکومت را تولید کنیم، حفظ نظم که جز با در دست داشتن حکومت ایجاد نمیشود، لازم است.
ما در نظریهپردازی حکومت و عمل در آن، باید سه بعد انسانیت(فطریت)، عقلانیت و معنویت(وحی و عترت) را برای همه نظریهها و اعمال در نظر بگیریم؛ به همین دلیل هم نظریهپردازی حکومتی در این فضا و هم عمل به آنها بسیار سختتر، پیچیدهتر و دیریابتر است. میتوان مانند نظامهای لیبرال دموکراسی، هر سه اینها یا برخی از اینها را نادیده گرفت و سادهتر، سریعتر و در نزد دنیا مقبولتر، به پیشرفتی یک بعدی دست پیدا کرد؛ اما آیا این امر مطلوب نیز هست؟
به همین دلیل، مانند وقایع بعد از انتخابات، نقدهایی که به اصل یا شخص ولایت فقیه میشود، نحوه برخورد با مخالفان، سازوکارهای رابطه با مردم، نحوه نقد و امربه معروف و نهی از منکر حکومت و صدها موارد از این مسائل، همه و همه با همه تلخیها، هزینهها، یا خوشیها و منافعش، همه باید از این دید نیز بررسی شوند که در ذیل نظریهپردازی حکومتی و عمل حکومت، چه جایگاهی دارند؟ و چه پاسخی برای آنها باید یافت و چقدر این فرصت ما را در این امر پیش خواهد برد؟ یعنی فرصت حکومت اسلامی و تمام وقایعی که در پیش روی آن اتفاق میافتد، نه تنها فرصتی برای اجرای احکام اسلامی یا عبرت گرفتن از آن وقایع، که فرصتی برای اصلاح یا تقویت نرمافزارهای موجود درباره حکومتداری و یا تولید این نرمافزارهاست.
متاسفانه مشکل جامعه علمی این است که در بحبوحه و جو احساسی هیجانات ناشی از این جریانات، علیالخصوص ماجراهای اخیر، او نیز به همان فضا وارد میشود، و از تولید علمی و نرمافزاری ابعاد این حوادث غفلت میکند. گویا وقتی نگاه امنیتی میشود، همه چشمها به باطن ماجرا بسته میشود. به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب، بعد از ماجرای توهین به مقدسات در روز عاشورا، در روز نهم دی(روز خلق حماسه تاریخی مردم)، در جمع انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور، به ضرورت تولید علم اشاره میکنند:
«نهادینه کردن علم در کشور موثرترین راه برای رسیدن به آرمانهایی است که نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک حرکت عظیم با اهدافی بسیار والا و ارزشمند به دنبال آن است... ایشان، دو هدف عمده در این راه را «ایجاد و ساخت یک نمونه و نظام عادل» و «معرفی و نشان دادن آن نظام» برشمردند و تصریح کردند: در ایجاد و معرفی این نظام اسلامی، علم، ایمان، همت و توانایی روحی و جسمی لازم است که این ویژگیها در جوانان کشور وجود دارد.»
(خامنهای، سیدعلی، دیدار اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، 9/10/1388)
اینکه فقه حوزه یا علم انسانی دانشگاه حکومتمحور نیست دقیقا همین است که به این درک تاریخی نرسیده است که باید متناسب با نیازهای حکومت، نظریهها را اصلاح و یا نظریه متناسب تولید کند؛ بنابراین مسائلی مثل تمدنشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی ونگاه سیاسی برای حوزه و دانشگاه ضروری به نظر میرسد.
مثلا اگر جضرت امام نگاه فقیهانه به واقعه عاشورا دارد، و از آن اصول فقهی استنباط میکند و مستند به آن دست به انقلاب میزند، باید در زمان حکومت به فقه علوی، فقه سجادی، فقه رضوی و... که همه متناسب با مسائل حکومت است؛ دست پیدا کنیم.
***
برای دو مفهوم کلیدی، توحید و عدالت(که برنامه همه پیامبران در طول تاریخ بوده است) نیز همین امر صادق است. این دو مفهوم کلیدی هم باید به لحاظ نرمافزاری برای همه عقول تبیین شود و به هم به لحاظ عملی متجلی شود. توحید در همه ابعاد و شئون زندگی بشر تجلی یابد و حکومت هم آینه تمام نمای عدالت شود.
جامعهای پذیرش ظهور امام را داراست، که به آن حد از رشد و بلوغ رسیده باشد تا بتواند هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی، ساختارها، مفاهیم، ابعاد، اهداف و روشهای جامعه مهدوی و حکومت مهدوی را درک کند، تا بتواند آن را بپذیرد.
بشر در صورتی میتواند منتظر امام عادل باشد که تجربه عدالت را به لحاظ مفهومی و عملی داشته باشد و گرنه به حد رشد نخواهد رسید. به همین دلیل است که شهید مطهری نیز دقیق تعبیر میکند که ظهور حضرت حلقه آخر قیامهاست و نه آغازکننده آن:
«ظهور مهدى موعود حلقهاى است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزى نهائى اهل حق منتهى مىشود, سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتى که بدانها در روایات استفاده شده است نشان مىدهد که مهدى موعود(عج) مظهر نویدى است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است, مظهر پیروزى نهائى اهل ایمان است.» (مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، صص64-65)
بشر باید خود با عقلش چه در حیطه نظر و چه عمل پیش رفته باشد تا بتواند با مشارکت و همکاری، حکومت عدل نهایی را بسازد. و این مشارکت نیاز به علم و عمل دارد. بنابراین باید عدالت اسلامی ابتدا تبیین شده باشد و حکومتی تا حدتوان را به اجرا درآورده باشد تا این فهم عمومی از عدالت بهوجود آید.
این امر برای مفهوم ولایت نیز صادق است. یعنی جامعه بشری، مفهوم ولایت، جایگاه آن، و رابطه خود را با امام بداند. و راهکار آن نیز از این طریق میسر میشود که حکومتی باید دارای نظام ولایی باشد(چون حکومت در اسلام حکومتی ولایی است همانگونه حکومت موعود نیز حکومتی ولایی خواهد بود) و به محک تجربه درآید تا بتوان هم مفهوم ولایت را و هم کاراییهای آن و احیانا نقاظ ضعف سیستمی که طراحی شده است، بیرون بیاید، تا این مفهوم به صورت عمومی و به نحوی شیوه حکومتی کارا عرضه گردد. و این راهکار اکنون در انقلاب اسلامی تحقق یافته است:
«انقلاب اسلامى یک حقیقت است، برخاستهى از یک سنت الهى است؛ این را نمیشود از بین برد، این را نمیشود متزلزل کرد. تا وقتى که آحاد مردم ایمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام میکنند، بدانند اگر همهى قدرتهاى عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به این انقلاب و به این نظام و به این ملت صدمهاى وارد کنند.» (خامنهای، سیدعلی، بیانات در دیدار شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى، 29/10/1388)
بنابراین در پس تمام این وقایع، آنچه که اهمیت دارد، عدم تزلزل و بیاعتمادی جامعه علمی، نسبت به انقلاب اسلامی، ساختارها و مسئولین آن است. (صد البته این امر منافاتی با مطالبه و نقد مسئولین و برخورد با عوامل و ساختارهای فاسد در آن-که طبیعی تمام حکومتهای دنیاست- ندارد) چون به محض تزلزل در این عرصه، اولین جایی که صدمه خواهد دید، همان اصلاح و یا تولید نرمافزارهای حکومت خواهد بود. یعنی امری که هدف تمام برنامههای دشمن، برای ناکارآمد کردن این سیستم رقیب خود میباشد. قطعا جبهه باطل هیچ علاقهای به محو خود و روی کار آمدن دولت نهایی حق نخواهد داشت، بنابراین اگر بتواند به تجربه نظام ولایی دینی ضربهای وارد کند، در واقع توانسته است زمان آماده شدن مردم را برای ظهور به تاخیر بیندازد. و شکی نخواهد بود که ما باید پاسخگوی به تاخیر افتادن این امر باشیم و از ظواهر برمیآید که حجتی نخواهیم داشت.
حمید رضا صادقی نیارکی
انتهای پیام/
نظر شما