به گزارش خبرگزاری شبستان از بندرعباس، « محمد مسعودی »، شاعر هرمزگانی شعرش را که در وصف حضرت فاطمه(س) سروده است را برای انتشار در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داد که در ادامه این شعر خواهد آمد.
غروب بود و شفق تیره و مکدر بود
و روز دیگری از روزهای داور بود
تمام شهر و حوالی به غم گرفتار و
مدینه در غم نادیدنِ پیمبر بود
اذان بلند شد از گوشه گوشه شهر
نبود بلال و واژه ی اللهُ اکبر بود
که ناگهان وسط کوچه فتنه ای رخ داد
میان کوچه شدم کوچه غرق در شر بود!
هوای کوچه پر از دود بود وخاکستر
پدر شکسته ولی چهره اش منور بود
جماعتی همه با تازیانه و زنجیر
و هتک حرمت بیتی که بیت اطهر بود!
یکی لگد زد و نفرین و مشعل آتش
بر آن دری که محل نزول کوثر بود
وشعله ای که دوید و به میخ در پیچید
و از حرارت آتش چه داغ و احمر بود
صدای استخوان و شکستن و ناله ای جانسوز
و چند ثانیه بعدش صدای مادر بود
دری شکسته ومیخی نشسته سینه ای خونبار
تمام اضطراب دو عالم کنار آن در بود
چه حیرتی به دو چشم برادرانم ریخت
دمی که چادر خونین فتاده از سر بود
به سمت کوچه کشیدند گردن بابا
در اضطراب و تحیر دو چشم دختر بود
به اشهدُ انّ محمدَن چو رسید
گُلش به سینه دیوار زار و مضطر بود
اگر چه دود سیه بود و اخگر و آتش
ولی مشام کوچه ز نرگس پر و معطر بود
اذان رسید به آخر و آتش فرو نشست
و اهلبیت رسالت که دیده شان تر بود
و امتداد آتش کینه رسید تا گودال
نتیجه پیرهن کهنه و نی و سر بود
فقط خدا و در و میخ وآن دیوار
قسم به فاطمه دیدند غنچه پرپر بود
نظر شما