خبرگزاری شبستان: در پیشتازی قراء مصر مخصوصا در دوران طلایی قرائت همچون مصطفی اسماعیل، رأفت، عبدالباسط و منشاوی شکی نیست که ممتازترین تلاوت ها در انحصار آنها است ولی چرایی این موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است که چرا این فاصله میان قاریان مصری و غیر مصری به وجود آمده است.
شاید اولین نکته تقلید قاریان غیر مصری از اساتید مصر باشد و از آن مهمتر باقی ماندن بر این روش که قراء تا ابد در درجه تقلید باقی می ماند.
نکته دیگر، توجه به وجود استعداد های بالای قاریان ایرانی است ولی نکته ای که بسیار مورد توجه باید قرار گیرد این است که قاریان ما اغلب مشغول کسب وکار در زمینه های غیر قرآنی هستند.
برای مثال تعداد کثیری از قاریان بین المللی ما در دانشگاه ها مشغول تدریس هستند و بعضی در سازمان ها و ارگان های دولتی مشغول کارهای مدیریتی و اجرایی بوده یا در شغل های آزاد مشغول کسب وکار هستند.
ولی یک قاری مصری تمام فکر و ذهن خود را درگیر کار تلاوت قرآن می کند در واقع راه امرار معاش آن ها از کار تلاوت تأمین می شود و دایما در مجالس و محافل قرآنی به تلاوت قرآن می پردازند.
دلیل این مدعا که قاریان ایرانی از استعداد بالایی در زمینه قرائت برخوردار هستند این است که زمانی که قاریان بین المللی ما تا قبل از اینکه به رتبه های بین المللی خود دست یابند اغلب در سنین جوانی بوده اند یعنی دقیقا دورانی که هیچ گونه مشغولیت ذهنی برای تأمین معاش خود نداشته اند.
پس مهمترین مشکلی که قاریان ممتاز کشورمان با آن مواجه هستند، نبود آسودگی خیال و متمرکز نشدن آنها در کار قرائت قرآن است در حالی که قاریان مصری ازجمله استاد مصطفی اسماعیل و استاد عبدالباسط در طول عمرشان نزدیک چند هزار تلاوت در محافل قرآنی داشته اند. دلیل دیگری که در فاصله میان قاریان ایرانی با قاریان دوران طلایی کشور مصر به نظر می رسد فضای حاکم بر تلاوت های موجود در یک جامعه قرآنی است.
این فضا حتی به طور پیشرفته تر در تلاوت های مصری نیز به چشم می خورد.برای مثال در زمان تلاوت اساتید مصری چون مصطفی اسماعیل، عبدالباسط، منشاوی، محمود علی البنا، عبدالفتاح شعشاعی و بسیاری دیگر از قاریان موجود در این دوره به نظر می رسد هر قاری دیگری که در مصر متولد می شد یک قاری نابغه در دوران خود می شد.
می توانیم برای تقریب ذهن این مثال را بزنیم که وقتی یک قناری را در قفس یک شیر بگذارید چه توقعی دارید که آن پرنده شروع به خواندن آواز کند ولی زمانی که این پرنده خوش آواز را در کنار چندین قناری خوش آواز دیگر می گذارید بهترین آوازها را می خواند.
وقتی یکی از قاریان مصری به ایران سفر کرده بود در مجلسی که یکی از قاریان ایرانی تلاوت کرد حضور داشت و نظر این استاد مصری را درباره تلاوت قاری ایرانی پرسیدند وی در میان صحبت های خود اشاره کرد که" شما قاریان ایرانی همه مثل هم می خوانید".این حرف نکته مهمی را در بر دارد و آن این است که فضای غالب بر تلاوت های حال حاضر در کشورمان در سطحی قرار دارد که قاری مصری به آن سطح اشاره کرده است.
نکته دیگری که در این موضوع به چشم می خورد تسلط بالای قاریان مصری به الفاظ قرآن است. تمام قاریان مصری بدون استثنا حافظ قرآن هستند. از طرفی آنها در محیطی رشد کرده اند که دائما با موسیقی و لحن عرب آمیخته است ولی قاریان ایرانی از فرهنگ و زبان غیر عرب وارد فضای قرآنی شده اند.
یعنی وقتی شما به عنوان یک قاری ایرانی هرچقدر در فصاحت کلام عرب تبحر داشته باشید و آشنا به موسیقی عرب هم باشید باز هم در تلاوت قرآن نکاتی است که نشان می دهد شما عرب زبان نیستید زیرا شما در طول شبانه روز ممکن است یک ساعت قرآن بخوانید ولی 12 ساعت دیگر آن فارسی حرف می زنید و کلام فارسی می شنوید.
اما نکته بسیار مهم تر که ما نباید از آن غافل شویم قدمت تلاوت قاریان مصری و سابقه چند صدساله آنها در تلاوت قرآن است. این سابقه به قدری طولانی است که در سفرنامه های یکی از قدما به آن اشاره شده است.
ولی در نقطه مقابل آن قدمت بسیار کم تلاوت قرآن به شیوه قاریان مصری در ایران است. شاهد این مدعا هم خاطرات استاد محمد علی اوحدی قاری پیسکسوت قرآن در شهر مشهد است. وی وقتی از خاطرات خود در 60 سال پیش صحبت می کند، می گوید: من وقتی تلاوت شاهکار سوره حشر استاد عبدالباسط در شهر کاظمین عراق انجام شد، در آن محفل قرآنی با شکوه حضور داشتم. وقتی این تلاوت را در یکی از جلسات قرآن ایران که بر روی صفحه گرامافون ضبط شده بود گذاشتم تا آن زمان کسی این چنین سبک تلاوت را نشینیده بود.
پایان پیام/
نظر شما