خبرگزاری شبستان- شیروان؛ امروز بعد از عمری معلمی و تدریس به این نتیجه رسیده ام که منابع طبیعی خدادادی با وجود اینکه نقش مهمی در توسعه کشورها دارند، ولی به تنهایی کافی نیستند. امروز، به این مهم رسیده ام که با آموزش کارآمد می توان کشوری را آباد و قدرتمند ساخت؛ نه با نفت، نه با گاز، نه با آهن و مس و.... ژاپن، آلمان، مالزی و اندونزی هیچ کدام، منابع غنی زیرزمینی یا رو زمینی ندارند، ولی، به درجه ای از توسعه و پیشرفت رسیده اند که ملت هایشان طعم واقعی رفاه و خوشبختی را می چشند.
با خود پیمان بستم دانش آموزانم را با محیط زیست آشتی دهم و آنها را با اجزای طبیعت آشنا سازم. گیاهان و جانوران ایران عزیز را به ایشان بشناسانم. بوم سازگان (اکوسیستم) ها، گونه های گیاهی و جانوری و حتی حشرات و کرم ها را به آنها معرفی کنم. ذخیره گاه ها، پارک های حیات وحش و مناطق حفاظت شده منحصر به فرد ایران را به ایشان معرفی کنم و علل خشکسالی های متوالی و ساخت قنات و سدسازی و شکنندگی محیط زیست ایران به ایشان یادآوری کنم.
دوست داشتم با دانش آموزانم به موزه تاریخ طبیعی قرخود و دارآباد سفر کنم. تا عظمت از دست رفته شیر ایرانی و ببر مازندران را ببینند. دوست داشتم ضمن بازدید از مراکز علمی و فنی ایران، دانش آموزانم تلاش و پشتکار دانشمندان ایرانی همچون دکتر «حسین بهاروند» و دکتر «احمد مجد» را نظاره کنند.
امروز با وجود تمام از گذشته ای که بر من و دانش آموزانم رفته است افسوس می خورم. افسوس که نتوانستم، یعنی نگذاشتند که به آرزوهای خود و دانش آموزانم جامه عمل بپوشانم. یعنی شرایط جامعه به گونه ای رقم خورده که دانش آموزانم بدون بوئیدن گلها و دیدن زیبائی های پروانه های رنگارنگ از باغ زیبای کودکی می گذرند. زیبائی را ندیدند، صدای کبک ها را نشنیدند و عظمت طبیعت را درک نکردند.
بنابراین به نظر خودم، من معلم خوبی نبودم. چون نتوانستم ایشان را به دامان طبیعت ببرم و زیبائی سحرانگیز لاله واژگون و سوسن چهلچراغ را به ایشان بنمایانم. من معلم خوبی نبودم، چون نتوانستم دانش آموزانم را به تماشای رودخانه های کم رمق و بی آب ببرم. تا اثرات مخرب رفتارهای ما را بر طبیعت ببینند و رفتار زیبای گاندو و ماهی حمری را بررسی کنند. گزارش بنویسند و با افتخار در مدرسه ارائه دهند.
من معلم خوبی نبودم، چون نتوانستم فرصت کافی برای بحث درباره علل انقراض جنگل های ارس کپه داغ و آلاداغ و جنگل زدائی در جنگلهای هیرکانی و درختان بلوط زاگرس برای دانش آموزانم فراهم کنم. من معلم خوبی نبودم، چون نتوانستم درباره بحران آب، علل ریزگردهای خوزستان، فرونشست دشت های ایران و از بین رفتن تدریجی دریاچه ارومیه و دریاچه هامون و تالاب هورالعظیم با دانش آموزانم بحث کنم.
من معلم خوبی نبودم چون نتوانستم درباره ایدز و اعتیاد و ابولا و سارس از دانش آموزانم گزارش بخواهم و جلسه ای را به بحث درباره تاثیر ویروس کرونا بر سلامت و آینده بشر بگذرانم.
من معلم خوبی نبودم چون گاهی قلب، قلوه یا مغز گوسفند نگون بختی را در کلاس درس تشریح می کردم. غافل از این که چشمان نگران دانش آموزانم درون بافت و خون وسایل تشریح کودکانه به دنبال نکات تستی می گردند. من معلم خوبی نبودم چون حتی نتوانستم یک انجمن دانش آموزی در مدرسه شکل دهم و یک روزنامه دیواری کپی-پیست بر دیوار مدرسه نصب نمایم.
معلم خوب، معلمی است که در ابتدای سال تحصیلی شرح حال علمی و فنی خود را با توان دو بیان کند و چنان از دانش و مهارت خود در تست زنی سخن براند که گویا خود علامه دهر است. دانش آموزان را از فعالیت در زمینه المپیاد زیست شناسی و دانش مغز بر حذر بدارد. آزمایشگاه را تلف کردن وقت بداند. منبع مهم علمی را برای موفقیت در کنکور جزوه دست نگاشت خود بداند. کتاب درسی را به طور کلی فاقد وجاهت علمی بداند. از افتخارات خود در کار با موسسات کنکوری سخن براند و تنها راه پذیرفته شدن در کنکور پزشکی را نکات شبه علمی گردآوری شده از کتب متعدد کنکوری بداند و به جای مراجعه به منابع علمی هر درس، مکررا به کتب متعدد و رنگارنگ کنکوری استناد کند.
به نظر شما نتیجه این پارادوکس چیست؟ آیا جامعه و مسئولان ما روزی به اهمیت آموزش صحیح و کارآمد پی خواهند برد؟ آیا ارتقای کیفیت آموزش و پرورش مطالبه جامعه ما خواهد شد؟ مشکل آموزش و پرورش معیشت معلم نیست. مشکل، افول آموزش و پرورش است.
دکتر «رضا مقدسی» دبیر زیست شناسی
نظر شما