خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ با نزدیک شدن به ۱۱ آذر و خاموشی جنبش جنگل، نام و یاد کوشندگان این جنبش به رهبری کوچک جنگلی زنده نگه داشته میشود. یکی از آنها «حجت الاسلام حاج شیخ علی حلقه سری» معروف به «علم الهدی» است که نخستین پیاده راه رشت به نام او نامگذاری است. بعد از احداث خیابان سپه در ابتدای دوره پهلوی اول، دیگر خیابانهای مرکز شهر ساخته شد. دومین خیابان، «شاه» بود، محوری که بعد از انقلاب اسلامی به نام خیابان «علم الهدی» نامگذاری شد.
این خیابان، نخستین خیابانی بود که توسط شهرداری رشت در سال ۱۳۹۱ سنگفرش شد و با ممنوعیت تردد خودرو، پیاده راه فرهنگی لقب گرفت. به دلیل بدنه تجاری در دو سوی این پیاده راه و نزدیک به باغ تاریخی سبزه میدان، پیاده راه مرکزی و بازار بزرگ، یکی از پرترددترین محورهاست. با این حال کمتر کسی وجه تسمیه این خیابان را میداند.
«حجت الاسلام حاج شیخ علی حلقه سری» یکی از اعضای هیات اتحاد اسلام بود. هیات اتحاد اسلام، نخستین تشکیلاتی بود که با نگارش مرام نامهای، پایههای جنبش جنگل را به رهبری میرزا کوچک جنگلی بنیان نهاد. این جنبش، هفت سال از ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۰خورشیدی ادامه داشت و با یخ زدن میرزا در گردنه کدوک و کشتار و تعقیب جنگلیان، پایان یافت. در مورد این شخصیت تاریخی، اطلاعات بسیار محدودی در منابع و کتب تاریخی وجود دارد. به همین دلیل از خانه یا محل زندگی وی هم بی خبریم. تنها یک تابلوی کوچک روی یک دیوار کاهگلی در ابتدای یک بن بست در محله قدیمی پیرسرا نصب شده که ممکن است محل سکونت حلقه سری در این کوچه بوده باشد.
نخستین جلسات هیات اتحاد اسلام در مسجد صالح آباد رشت برگزار میشود. این مسجد تاریخی اگرچه نوسازی شده است، ولی درست در جایی قرار گرفته که به پیاده راه علمالهدی منتهی میشود. این مسجد در ابتدای بازارچه سبزه میدان و در کوچه جمشید جمراد قرار دارد. براساس کتاب « یادداشتهای حاج احمد کسمایی» جلسات هیات اتحاد اسلام در این مسجد و خانه حاج احمد کسمایی برگزار میشد. بیشتر مورخان مینویسند بعد از میرزا، حاج احمد مرد شماره ۲ جنبش بود.
این تاجر کسمایی در ۲سال نخست، هزینههای مادی و نیروی انسانی جنبش را تامین میکرد. خانه حاج احمد براساس خاطراتش درست در همین کوچه قرار داسته است که بعد از تبعید وی، توسط عوامل حکومت، مصادره میشود. «علم الهدی»، بعد از سرکوب نهضت جنگل، همچنان سلامت نفس خود را حفظ کرد و با تهدید و تطمیع حکومت پهلوی، حاضر نمیشود از کسوت روحانیت خارج شود.
«منوچهر هدایتی خوشکلام» که دست نوشتههای خاطرات حاج احمد را به طور اتفاقی در آمریکا یافته و در ایران منتشر میکند، در پانوشت یکی از صفحات در مورد این شخصیت تاریخی مینویسد: «حجت الاسلام علم الهدی با نام اصلی حاج شیخ علی حلقه سری از روحانیون صاحب نام و مورد شهرت رشت بود و به روزگار کودکی و نوجوانی ما به عنوان آیت الله علم الهدی نامبردار و اگر اشتباه نکنم تا آخرین سالهای دهه بیست هم زندگی ثمر بخش و عام المنفعه ایشان ادامه داشت. ایشان از آن گروه روحانیانی بود که تفرعن رضاخانی نتوانست مجموع خاطر ذاکر و حلقه درس وی را برآشوبد و به تزلزلش افکند... هرگز به خلع کسوت روحانیت، تن نداد. این بزرگوار از اعضای با نفوذ هیات اتحاد اسلام و از یاران استوار آن بود.»
زندگی حاج احمد و علم الهدی پس از خاموشی جنبش جنگل نیز پیوندهایی دارد. «حاج احمد کسمایی» از تاجران خوشنامی بود که تمام ثروت خود را وقف تشکیلات نهضت جنگل کرد. ولی با قدرت گرفتن بلشویکها و انقلاب سرخ روسیه، تسلیم شد. اگرچه برخی از تسلیم وی نقدهای غیرمنصفانهای ارائه دادهاند، ولی او در خاطراتش متذکر میشود با رای اعضای هیات اتحاد اسلام، اسلحه را بر زمین گذاشته و تسلیم شده است. اما این تسلیم، تا پایان عمرش (در ۲۷/۱۲/۱۳۳۰) با تبعید و درد و رنج فراوان همراه بود. به گونه ای که تمام املاک و داراییهایش توسط حکومت پهلوی مصادره و زن فرزندش در دوران تبعید با فشار حکومت جان خود را از دست میدهند. تنها خانه وی در رشت، ملکی بود در پشت مسجد صالح آباد، که جلسات نخست جنبش جنگل در منزل او برگزار میشد. این خانه بعد از تبعید حاج احمد، مصادره و زن و فرزند وی در دوران تبعید، آواره خیابان میشوند.
آنگونه که از خاطرات حاج احمد برمی آید؛ وی، در زندان انفرادی و پرآبِ « چ.کا» ی روسیه اسیر بود که خبر میرسد، خانه و کاشانهاش در رشت مصادره و زن و تنها پسرش آواره خیابانها شدهاند و کسی از ترس حکومت حاضر نیست به آنها پناه دهد. «حجت الاسلام علم الهدی» تنها کسی بود که زن و فرزند سرگردان حاج احمد را در خیابان شناخته و ۱۰روز آنها را در خانه خود نگهداری میکند، ولی با فشار حکومت، ناچار میشود اسباب اسکان آنها را در «کسما»، زادگاه حاج احمد، فراهم کند. حاج احمد کسمایی در خاطراتش می نویسد: «آنچنان مردم را از من ترسانده بودند که هیچ کس حاضر نشد خانهاش را در مقابل پول نیز برای سکونت به زن و فرزند من بدهد. نه در کسما و نه در رشت و نه در هیچ نقطه از گیلان ... خویشان نزدیکشان از پذیرفتن آنها به عنوان مهمان در خانهشان حتی برای چند روز واهمه داشتند... تنها کسی که به زن و فرزند من پناه داد مردی روحانی بود به نام حجت الاسلام علم الهدی.. به خانه خود برده اطاقی برایشان خالی میکند و زندگانی آنها را تامین میکند.»(ص:۱۲۴)
ولی جالب است بدانیم، علم الهدی، امام جماعت همان مسجد صالح آباد بود و بیشک آشنایی او با حاج احمد و خانوادهاش، به قبل از پایهگذاری جنبش جنگل باز میگردد. یک پژوهشگر درباره این چهره مبارز میگوید: اطلاعات پراکنده و محدودی در مورد «حاج شیخ علی حلقه سری» معروف به علم الهدی در منابع وجود دارد. وی از علمای بنام رشت و زاده یکی از روستاهای فومن بود و بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، برای ادامه تحصیلات به حوزه علمیه نجف رفت.
هوشنگ عباسی میافزاید: مقارن با سالهای ۱۲۹۳ خورشیدی شیخ علی حلقه سری به وطن بازگشته و در رشت تدریس علوم دینی را آغاز میکند. وی امام جماعت مسجد صالح آباد، واقع در بازارچه سبزه میدان رشت شد و تقریبا از همین زمانهاست که وی به «علم الهدی» شهرت پیدا کرد.
مدیر مسئول ماهنامه ره آورد گیل میافزاید: بعد از آغاز جنبش جنگل، «علم الهدی» از اعضای هیات اتحاد اسلام شد و در جلسات این هیات شرکت میکرد. با پایان نهضت جنگل و سالهای ۱۳۴۰ که «ابراهیم فخرایی» مشغول تدوین کتاب سردار جنگل بود، به منظور جمع آوری اسناد و خاطرات نهضت جنگل، فراخوانی داد. علم الهدی نیز خاطرات حضورش در دوران جنبش جنگل را نوشته و برای تدوین کتاب، در اختیار ابراهیم فخرایی قرار میدهد.
عباسی، به فشار حکومت مبنی بر خلع لباس روحانیت او اشاره و بیان میدارد: در زمان وزارت «علی اکبر داور» در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، علم الهدی توانست مجوز رسمی دفتر اسناد رسمی دریافت کند. ولی چون این امتیاز مشروط به نپوشیدن لباس روحانیت بود، علم الهدی از این کار امتناع کرده و حاضر نشد امتیاز سردفتری را بپذیرد.
عباسی به رای اعتماد مردم شهرستان رشت به عنوان نماینده مجلس هم اشاره کرده و توضیح میدهد: علم الهدی به همراه «شیخ باقر رسولی» به منظور حضور در مجلس ششم قانونگذاری نامزد شده بود و مردم رشت نیز به وی رای اعتماد دادند. ولی رای ایشان با مخالفتهای فرمانده تیپ مستقل گیلان، «سرتیپ فضل الله زاهدی»، روبرو شد و با وجود شورشهای عمومی، علم الهدی نتوانست به مجلس راه یابد.
هوشنگ عباسی یادآور میشود که علم الهدی تا پایان عمر همان زندگی ساده خود را ادامه میدهد و آنگونه که منابع نوشتهاند؛ با قطعه زمینی که در فومن داشت، زندگی را گذران می کرد.
نظر شما