خبرگزاری شبستان//یزد
سرتیپ دوم پاسدار سعید قهاری سعید فرزند علی متولد پنجم فروردین 1331، در خانهای محقر، مصفا به عشق و نور الهی در روستای چنار علیا از توابع شهرستان اسدآباد بدنیا آمد. در سن 6 سالگی در روستای چنار مشغول تحصیل شد و دوران ابتدایی را با کسب نمرات قابل توجهی طی نمود.
به دلیل فقدان مدرسه در مقاطع بالاتر، خانوادهاش به منظور ادامه تحصیل وی به شهر همدان مهاجرت کردند، در طول مدت تحصیل با تلاش شبانهروزی، ضمن کمک به والدین، به انفاق پدرش در محضر عالم بزرگوار آیت الله ملاعلی معصومی همدانی به کسب علوم قرآنی درمسجد محل پرداخته و کسب فیض مینمود.
در سال 1351 به خدمت سربازی رفته و در سال 1353 پس از خاتمه خدمت سربازی به ادامه تحصیل مشغول شده و با آگاهی از جلسات انقلابیون در سالهای 55 و 56 فعالیتهای انقلابی را آغاز نمود و چندین بار توسط ساواک دستگیر که متحمل شکنجههای روحی و جسمی گردید.
در سال 1356 با فروش یک دستگاه وانت که تنها منبع تامین معاش خود و خانوادهاش بود، برای مبارزه با رژیم شاه، یک قبضه سلاح تهیه نمود که بعد از انقلاب به بیت المال تحویل داد.
با پیروزی انقلاب، به عنوان کسی که آموزش نظامی دیده بود، وارد کمیته انقلاب اسلامی شد و با تعدادی دیگر از برادران انقلابی، به منظور راهاندازی سپاه پاسداران همدان، مقدمات کار را فراهم کرده و به عنوان پاسدار انقلاب و اسلام ، لباس سبز پاسداری برتن نمود.
با آغاز درگیریها با ضدانقلاب کردستان، در منطقه قروه و دهگلان سنندج، مجروح گردید، در سال 58 برای نجات پاوه به آنجا اعزام و در کنار شهید چمران، در آزادسازی این شهر شرکت کرد، با تشکیل بسیج، مامور راهاندازی و سازماندهی واحد بسیج مستضعفین در استان همدان شد که ظرف 6 ماه، پانزده هزار نفر از بهترین جوانان انقلابی و پنج هزار نفر از خواهران را جذب نمودند.
سال 59 فرمانده سپاه نهاوند شد و با آغاز جنگ تحمیلی با حفظ سمت، مسئولیت پشتیبانی نیرویی محور دزلی مریوان را تقبل نمود، چندی بعد با رزمندگان شهرستان نهاوند، مسئولیت پدافند و دفاع از محور قلاویز در شهرک المهدی سرپلذهاب را عهدهدار شد؛ تا اینکه در سال 1361، بنا به تاکید و توجه شهید بروجردی، با تشکیل گردان 207 شهید بهشتی، منطقه سنقر و کلیایی را از لوث وجود ضد انقلاب پاک نموده و هیز بیستون، به فرماندهی دکتر اقبال را متلاشی نمودند که امنیت کامل به منطقه بازگشت.
وی در عملیاتی دیگر برای بار دوم مجروح شد که برادر محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه، در پیامی از این جانفشانیها تقدیر و تشکر کرد.
اواخر سال 62 همزمان با اجرای طرح فراخوان لبیک یا خمینی، به اتفاق صدها تن از برادران بسیجی و پاسدار، در قالب یک تیپ به منطقه چنگوله اعزام و با مسئولیت رئیس ستاد لشکر الزهرا (س) انجام وظیفه نمود.
سال 63 به سمت فرماندهی سپاه جوانرود منصوب شد که رشادتها وتلاشهای وی و رزمندگان تحت امرش در این منطقه، خارج از وصف است. در ادامه با تشکیل تیپ ابوذر از پیشمرگان کرد، بسیجیان و پاسداران، در عملیات کربلای 5 شرکت نمود و برای بار سوم مجروح گردید، پس از مداوا با حفظ سمت، به فرماندهی سپاه پاوه و تیپ مستقل 212 حمزه منصوب گردید و با شرکت و هدایت در خطوط عملیاتی و محورهای منطقه، در انجام چندین عملیات بر روی مقرهای حزب منحله دمکرات و شرکت در عملیات والفجر 10 ایفای نقش نمود.
پس از عملیات والفجر10 بمنظور بالا بردن تجربیات علمی، دوره دافوس را گذرانده و پس از آن در یکی از مدیریتهای دانشگاه امام حسین (ع) ادامه خدمت داد، پس از چهار ماه مسئولیت سپاه مریوان به وی محول گردید که در ظرف یکسال، با عملیاتهای پیدرپی و استفاده از نیروهای بومی، حرکات ضدانقلابی را در منطقه ابتر گذاشت و بخاطر تلاشهای بسیار و روابط خوب با برادران اهلسنت و همچنین انجام پروژه موفق مردمیاری که تاثیرات فرهنگی خوبی در منطقه بدنبال داشت، از سوی فرماندهی نیروی زمینی، بعنوان پاسدار نمونه انتخاب و مورد تشویق قرار گرفت.
در طول تصدی فرماندهی سپاه مریوان طی دو مرحله عملیات متهورانه، که در یکی از این عملیاتها مجروح گردید، موفق شد دو تن از سرکردگان شرور دمکرات و کومله بنامهای توفیق الیاسی و عبدالله نژماری را دستگیر و بدست قانون بسپارد این عملیاتها بدون تلفات و با توکل و عنایت خداوند انجام گرفت.
با انتصاب سردار سرلشکر شهید احمدکاظمی بعنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء علیهالسلام، مسئولیت جانشینی قرارگاه استانی شهید شهرامفر کردستان را عهدهدار شد و از طرفی بعنوان فرمانده قرارگاه برون مرزی شهید کاوه معرفی گردید.
در طی این مدت عملیاتهای بسیاری را انجام داده و در یک عملیات موفق شدند، بالگرد ربوده شده توسط ضدانقلاب را از آنان باز پس گرفته و به میهن اسلامی برگردانند، در همین مدت بنا به تشخیص سردار کاظمی، با حفظ سمت بعنوان جانشین لشکر3 تعیین گردید و در راستای ایجاد امنیت و ثبات در آن منطقه، در سال 73 در درگیری با ضدانقلاب در منطقه اشنویه که منجر به هلاکت تعدادی از ضدانقلابیون گردید، برای چندمین بار مجروح و افتخار جانبازی را نصیب خود کرد و تا سال 76 در لشکر3 با اجرای چندین عملیات، منجمله طرح انسداد مرز و تهیه طرحهای مبارزه با قاچاق و عملیات ترانشه به انجام وظیفه مشغول بود و مدتی با حفظ سمت، مسئولیت بازرسی قرارگاه حمزه را پذیرا گشت و در سال 77 نیز بعنوان معاون هماهنگ کننده قرارگاه معرفی گردید.
سردار قهاری سعید در سال 1381 به سمت جانشینی فرماندهی قرارگاه نجف منصوب شد و بعد از یک سال، فرماندهی ارشد استان و تیپ مستقل 18 الغدیر را بعهده گرفت و در طول سه سال و چند ماه حضور خود در این مسئولیت، خدمات ارزندهای انجام داد که مهمترین حرکت فرهنگی آن، برگزاری کنگره بزرگداشت سومین شهید محراب، سرداران و چهار هزار شهید استان یزد بود که در کنار آن، قریب چهل عنوان کتاب در زمینه دفاع مقدس و شهدا به چاپ رسید.
سردار قهاری از جمله فرماندهان محبوب و مورد علاقه و توجه سردار سرلشکر احمد کاظمی بود، شهید کاظمی با صداقت، سلامت، عزت نفس و انتقادپذیری که در وی دیده بود، همه جا از او به عنوان نمونه بارز این صفات یاد میکرد، علاقه سردار کاظمی به الگوی صبر و متانت، به اندازهای بود که پس از انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی سپاه، قصد داشت وی را به عنوان یکی از فرماندهان اصلی شمال غرب به کار گیرد و یک روز پیش از پرواز منجر به شهادتش، وی را طلبید تا به همراه هیئت مزبور، در سفر به شمال غرب حاضر باشد. اما سردار قهاری همیشه با تاثر و تاسف ویژهای که خاص افراد امثال خودش بود، از نرسیدن و بازماندن از پرواز یاد میکرد.
زمانی کوتاه پس از شهادت سردار کاظمی، گردش ایام چنین چرخید که سردار قهاری به حکم فرمانده جدید نیروی زمینی سپاه، برای فرماندهی لشکر3 از یزد فراخوانی شود، در مراسم معارفه، آرزوی شهادت را در سخنان خود محور قرار داد ... و چقدر زود این آرزو برآورده شد. یک هفته قبل از شهادت، برای عرض ادب به حضور خانواده شهید حنیف در تهران میرسد و با تاثر نقل میکند که بازمانده پرواز شهادت بوده و آرزوی همراهی آنان را همچنان تکرار میکند.
سردار منتظر شهادت، روز جمعه چهارم اسفند که نیروهایش در منطقه مرزی درگیر بودند، نشستن در مقر فرماندهی را بنا به عادت خود روا نمیبیند و برای بررسی وضعیت منطقه درگیری به همراه جمع دیگری از مخلصان، سوار بر بالگرد، منطقه را مورد کاوش قرار میدهد و در درگیری با اشرار، خود را بر بال ملائک، روانه بارگاه احدیت میکند.
پیکر مطهر سردار شهید سعید قهاریسعید، در روز سهشنبه 8/12/1385 در آیین شکوهمندی با حضور فرماندهان، خانوادههای معظم شهدا، رزمندگان و قشرهای مختلف مردم از استانهای آذربایجان، تهران، همدان، یزد و ... در شهرستان همدان تشییع و در بوستان شهدای همدان به خاک سپرده شد.
پایان پیام/
نظر شما