به گزارش خبرنگار شهرستان های استان تهران خبرگزاری شبستان وضعیت و محتوای منبر و افت کیفی محسوس آن در سالهای اخیر بسیار مورد انتقاد کارشناسان و حتی مردم عامه بوده است. وضعیتی که نیازمند بررسی و آسیبشناسی برای حفظ این رسانه تاثیرگذار دینی است. بر این منظور میزگردی با حضور حجتالاسلام حامدرضا معاونیان استاد حوزه، کارشناس مذهبی و مدیر شبکه ماهوارهای ثامن، حجتالاسلام محمود ریاضت سخنران و کارشناس مذهبی و حجتالاسلام سیدعبدالحمید شهاب سخنران و کارشناس مذهبی برگزار کردیم که ماحصل این میزگرد را در ادامه میخوانید:
بهترین بستر و زمینهساز کرسی تبلیغ دین محافل حسینی بودند
حجتالاسلام حامدرضا معاونیان استاد حوزه در این نشست با اشاره به اینکه یقیناً نافذترین رسانهای که شیعه در طی قرون داشته است، همین کرسی وعظ و منبر بوده است، اظهارداشت: بهترین بستر و زمینهساز کرسی تبلیغ نیز محافل حسینی و اقامه عزای سیدالشهدا(ع) بوده است. مردم در پی محبت حضرت حسین(ع) جمع میشدند و واعظان و خطیبان، مجموعهای از معالم و معارف دین را به آنان عرضه میکردند. افرادی که در این جلسات حاضر میشدند، در پی حشمت و جاه نبودند، بلکه با شوق و ذوق میآمدند و خودشان را آماده این فضا میکردند.کار وعاظ و خطیبان این بود که معارف نابِ علوم اهلبیت(ع) را از احادیث برای مردم بیان کنند، در نهایت گریزی هم به کربلا میزدند که «ختامه مسک» * و موجب مغفرت و نزول رحمت میشد.
وی با بیان اینکه متاسفانه تاریخ ادوار خطیبان و وعظ و خطابه و منبر تدوین نشده که بدانیم خطیبان بنام شیعه در طی قرون، چه کسانی بودند و چه سبکهایی را در بیان معالم مدرسه اهلبیت(ع) ابداع کردند، تصریح کرد: کارنامه خطیبان در این ۱۴ قرن نشان میدهد که واعظان و خطیبان موفق بودند. زمانی که بررسی میکنیم، میبینیم که مردم دینشان را مستقیم از فقها و مراجع تقلید نگرفتند زیرا مراجعتقلید هیچگاه مستقیم در معرض بیان معالم دین برای مردم نبودند، کلیات و امهات مسائل و رهنمودها را میفرمودند و واعظان و خطیبان، افرادی بودند که چهره به چهره، در میان مردم و در بطن جامعه با اقوام مختلف دمخور بودند و درد و دغدغههای مردم را میدانستند و برای آنان معارف را بازگو میکردند.
معاونیان با اشاره به اینکه روزگاری دکتر سروش گفته بود که روحانیت به خاطر اینکه مخاطبش همیشه عوام بودند، عوامزده است! بنده به ایشان عرض کردم که مخاطب روحانیت عوام نبودند، عموم بودند و این یک مغالطه است، گفت: در یک روضه، در یک محفل، در یک حسینیه، واعظی که بر منبر است، پای سخن او کارگر بنایی هم است، استاد دانشگاه هم است، هنرمند هم است، کودک و زن و جوان هم است، یعنی عموم مردم هستند. انبیاء میآمدند در بین توده مردم و براساس عقل و فهم مردم با آنها صحبت میکردند «چو سروکارت با کودک فتاد/پس زبان کودکی باید گشاد». روحانیت ما اینچنین هستند.
این سخنران مذهبی افزود: در بسیاری از مناطق واعظان علاوه بر اینکه اهل وعظ بودند، محراب هم داشتند. این چنین بود که در نقش یک پدر و در نقش یک مربی و در نقش یک راهنما، چه در محراب، چه در منبر جلوه میکردند و اگر راندمان بگیریم، کارنامه درخشانی دارند، چون آنچه که این مردم دارند و از تاریخ انبیاء، اهل بیت، دین و هر چه از دین و اخلاق آموختند و میدانند از منبر گرفتند. ما هیچگاه یک سازمانی نداشتیم که متصدی باشد و برای مردم کلاس بگذارد، نداشتیم و الان هم نداریم! یعنی الان هم سازمان تبلیغات یا دفتر تبلیغات یا وزارت ارشاد چنین کاری را انجام نمیدهند! این کار بر دوش وعاظ و خطباست.
سطح منبر در دو دهه اخیر افت کرده است
وی با بیان اینکه در هر هنری به هر حال یک عدهای خوش میدرخشند و کاری به یادماندنی از خود باقی میگذارند که در بین خطبا هم اینچنین بوده است، گفت: متاسفانه در این دو دهه اخیر در یک جمعبندی به این نتیجه میرسیم که آنچه از فراز منابر گفته میشود، فاخریّت خود را از دست داده و افول کرده است. سطح منبر افت کرده و در این شکی نیست، ما معترفیم که افول کرده و از قضا این درد ما است. اما اینکه چرا چنین است، عوامل مختلفی دارد!
معاونیان با بیان اینکه متاسفانه مردم حق دارند که از منبرهای کنونی استفادهای نکنند زیرا گاهاً نکات قابل تأملی بیان نمیشود، تصریح کرد: چرا جوانان به مدح مداحان بیشتر علاقمند هستند؟ چون جوان کپسولی از احساس است و مداح میتواند نیاز او به احساس و عاطفه را ارضا و اشباع کند و اگر این هنر در خطیب یا واعظ نباشد، کار به همین جا میرسد که ما رسیدیم. ضعف طالب و مطلوب است، به جهت اینکه مستمع دیرین ما هم شخصی حوصلهمند و پخته بود. بازاریان قدیم صبح ابتدا به مدرسه مروی میرفتند و درس مکاسب محرمه و تجارت میخواندند و بعد وارد بازار میشدند، در حجرهشان یک جزء قرآن میخواندند و بعد شروع به کار میکردند. در گذشته مستمع فاخر و سخندیده بود و نیامده بود که هر اراجیفی را بشنود برای همین ناقد بود. ما امروز از جهت مستمع و هم از جهت منبری، افت کردیم.
طبع ما و نسل معاصر، هرزهخواه شده است
این سخنران مذهبی با ذکر مثالی از غذاهای مردم در گذشته و امروز گفت: مردم در گذشته برنج و کباب طبیعی و آنچنانی میخوردند اما امروز چه میخورند؟ فستفود میخورند. کودک ما در گذشته نخود و کشمش میخورد اما الان چیپس و پفک میخورد. آشغال میخوریم و آشغال میخواهیم! متاسفانه طبع ما و نسل معاصر ما نسلِ هرزهخواهی شده است، بنابراین شخصی هم که منبر میرود و حتی مداح، چیزی را عرضه میکند که مخاطب متقاضی آن است. براین اساس، وقتی فلان خواننده مطرب هرزه، به ترکیه میرود، با اینکه به هرزگی و پلشتی و پلیدی معروف است تا حدی که جلوی چند هزار نفر، به مادر خودش فحش رکیک هم میدهد! بازهم ۱۰ هزار جوان از ایران برای شنیدن کنسرتِ هرزهخوانی او میروند!
کیفیت محتوای منبرها دچار افت شده است
وی با بیان اینکه این هرزهخوانی، هرزهخواهی و هرزهگویی در همه جا دامنگیر شده است، تصریح کرد: در فضای منبر هم همین شده است، یعنی یک کسی بیاید مردم را به اباحهگری دعوت کند، که «می بخور، منبر بسوزان، باد است هر آنچه گفتند ای ساقی» و دینی مانند مسیحیت ترویج کند که هرکاری میخواهید انجام دهید، طالب و خواهان دارد و افراد بسیاری هوادار او میشوند! ما در عرصه منبر هم به این هرزهگویی دچار شدیم. یکی از مشکلات در این راستا، سیاستزدگی است، یعنی منبر که باید کرسی بیان معالم دین باشد تا مردم از این طریق وظیفه سیاسی خود را تشخیص دهند، محل مناقشههای سیاسی مختلف شده است. آن مقام کرسی بیانِ معالم و معارف الهی به یک کار حزبی و به یک سخنگوی حزبی تنزل پیدا کرده است و از تاریخ اسلام یا از احادیث اهل بیت(ع) برای دعواهای سیاسی بین جناحها، استفاده ابزاری میشود.
کار در هیأتها بزن برویی شده است
حجتالاسلام سیدعبدالحمید شهاب سخنران و کارشناس مذهبی نیز در این نشست با تائید ابتلای منبرها به هرزهگویی، اظهارداشت: اگر درک میکردیم که روضه و آن محیط مجالس اهلبیت(ع)، بالاترین دانشگاه تربیتی اهلبیت است، احساس مسئولیت بیشتری در این موضوع میشد. الان عناصر اثرگذار در هیهات چه سنگر خطابه و چه سنگر مداحی، حتی آن میاندار و همه آنهایی که وابسته به این محیط تعلیم هستند، این احساس مسئولیت را واقعاً از دست دادند و به قول معروف کار بزن برویی شده است. یا دچار مناقشات سیاسی شدند، دغدغه اول حضور تا پایان این است که آیا منبری براساس مبانی جاری مملکت، از حیث سیاسی صحبت کرد یا نکرد؟ اگر نگفت مورد عتاب است، اگر گفت امتیاز به او بدهیم و آرامآرام مستمع را اینگونه تربیت کردند تا جایی که مثلاً میبینیم مداح هم اشعار و مدیحه را در وصف یک گروه خاص میگوید، درحالی که در گذشته اینگونه نبود.
وی افزود: از بزرگان شنیدیم که مثلاً آقای فلسفی وقتی در مسجد آذربایجانیهای تهران منبر میرفت، جمعیت حتی روی پشتبام مسجد مینشست و ایشان تنها کلام اهلبیت را بیان میکرد. متاسفانه الان اینطوری نیست، یعنی افراد دنبال این افتادند که اگر این بستر میتواند ذائقه عدهای را تأمین کند، من به هر نحوی شده، ولو در سنگر خطابه، شروع به گفتمانهای هرز، باطل و بیمعنا کنم. آنقدر وضعیت اسفناک شده است که مردم پذیرای آن هستند منِ خطیب روی منبر از رجبعلی خیاط و از این حرفها نقل کنم، اما قائل نیستند که بشنوند امام صادق(ع) چه گفت! خاطرم است در یکی از هیأتها، خاستم روی منبر بروم، بانی جلسه به من گفت حاجآقا یک کمی پیاز داغش را زیادتر کن! گفتم یعنی چه؟! مگر آش داریم میپزیم؟! گفت مستمعین میگویند آقا خیلی روایت میخواند! من خیلی غصه خوردم! آقای مجتهدی(ره) میفرمودند حق استادی من به شما حرام است اگر روی منبر پیغمبر، مردم را با داستان بازی دهید، کلام اهلبیت اولاء است، چرا آنها را به گوش مردم نمیرسانید؟
باید به داد منبر رسید!
شهاب با اشاره به اینکه وقتی آن هرزهگوییها و هرزهخوانیها و آن بیمبنا حرف زدنها در مباحث منبر وجود دارد، مردم دمدستی و خودمانی و پاییندستی به حریم منبر نگاه میکنند، گفت: باید برای این چالش، یک فکر جامع و متینی کند و باید به داد منبر رسید! درست است که پشتوانه و محافظ این امر خود اهلبیت(ع) هستند ولی ما هم وظیفه داریم که بتوانیم این چالش را به یک نوعی حل کنیم و شکل آن را تغییر دهیم.
منبر رفتن در قدیم مانند رساله دادن اجازه میخواست
حجتالاسلام محمود ریاضت سخنران و کارشناس مذهبی در این نشست با بیان اینکه منبر رفتن در قدیم مانند رساله دادن اجازه میخواست، اظهارداشت: یعنی اساتید بزرگوار برای نقل حدیث اجازه داشتند و اینطور نبود که هر کسی روی منبر برود، مثلاً مرحوم شیخ جعفر شوشتری فقیه بود و روی منبر میرفت، یعنی ما وقتی به آثار آنها نگاه میکنیم میبینیم کتب فقهی دارند، عالم بودند. آیتاللهالعظمی محمدحسین غروی اصفهانی استاد فقه و اصول آیتالله بهجت، آیتالله خویی یا در دوره اخیر مرحوم آیتالله العظمی مجتبی تهرانی، حاجآقا مرتضی تهرانی، آیتالله حقشناس، سیدرضی شیرازی، آیتالله ضیاءآبادی و ... منبر میرفتند که قطعاً فقیه بودند. اینکه منبر غنا داشته باشد، باید آن کسی که در آن جایگاه مینشیند هم از آن غنا برخوردار باشد. یکی از دلایلی که منبر از غنا افتاده این است که الان منبر دیگر برای بیان معارف و فقه آلمحمد(ص) نیست.ما متاسفانه الان از بعضی خطبا مساله شرعی سوال میکنیم، بلد نیستند! حتی عدهای کثر شأن میدانند سوال شرعی پاسخ دهند.
امروز متاسفانه خطبا دنبال دیده شدن خود هستند!
ریاضت با بیان اینکه در گذشته علمای ما وقتی عالم بودند، عامل هم بودند، گفت: امروز متاسفانه خطبا مبتلا به دیده شدن شدند، به خاطر اینکه عامل نیستند، یعنی اصلاً بلد نیست که بخواهد عامل باشد! اگر فردی بخواهد عامل باشد باید اول عالم باشد،! یکی از اساتید ما میگفت پای منبر شیخرضا سراج که منبری و روضهخوان بود، مداحهای صف میکشیدند که اجازه دهد آنها هم یک خط بخوانند اما الان آقایان منبریها به مداحی که در حد نوه آنها حساب میشود، زنگ میزنند! تا بتوانند فرصتی برای منبر رفتن بدست بیاورند.
این سخنران مذهبی افزود: تا مشکل را نشناسیم نمیتوانیم راهحل ارائه کنیم، تا بیماری شناخته نشود و آسیبشناسی نشود نمیدانیم ریشه کجاست تا معالجه کنیم. در گذشته روضه خواندن هم مثل منبر رفتن، مثل رساله دادن اجازه میخواست.
مشکل برخی منبریهای امروز این است که استاد ندیدهاند
حجتالاسلام حامدرضا معاونیان استاد حوزه در ادامه این بحث اظهارداشت: منبری هم باید استاد ببیند و این معضلاتی که وجود دارد مربوط به همین است که استاد ندیدند. اجازه نقل حدیث یک رسم متداولی بود. الان طلبههایی را میبینیم که اینها هنوز به درس خارج نرسیدند، لمعه را تمام نکردند اما منبر میروند و بعد این پاکت به دهان آنها مزه میکند و اگر ته صدایی هم داشته باشند، دیگر مطلقاً درس را رها میکنند و همین میشود! برخی که صدا دارند، میگویند یک ربع اول را بالاخره یک طوری طی میکنم، یک ربع آخر را هم روضه میخوانم!
وی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین و مشکلترین مسائل ما این است که ما در حوزه علمیه، نهادی برای تربیت مبلغ دینی نداریم، گفت: طرح سفیران هدایت طراحی شد اما یک طرح ناکامی بود و به نتیجه نرسید. گفتند ما در یک دوره ۵ ساله، فارغ از علوم حوزوی، خطیب تربیت میکنیم! چند نفر خطیب بنام یا بینام از سفیران هدایت به دست آمد؟ متاسفانه اگر قرار است در حوزه یک کانونی برای منبری و خطیب تشکیل شود، باز وارد مسائل سیاسی و جناحی و طیفی میشود که هر طیفی با اندیشه خودشان میخواهند خطیب تربیت کنند بنابراین ما عملاً در طی این ۴۰ سال هیچ نهادی برای تربیت مبلغ نداشتیم. افرادی مانند آقای انصاریان، آقای علوی تهرانی، آقای ریاضت و ... که موفق بودند، با اتکا به استعدادهای ذاتی خود رشد کردند. یعنی کسی نبوده که برنامهریزی کند تا آقای انصاریان، انصاریان شود! خودرویی بوده که خوب بالیده است.
در حوزه آئین سخنوری یاد میدهند به جای اینکه روی منبر چه گفته شود!
معاونیان با اشاره به اینکه در حوزه علمیه فقط آئین سخنوری را به طلاب میآموزند، گفت: مثلاً میگویند فلان کتاب را بخوانید تا بتوانید سخنرانی کنید. آقای مجتهد تهرانی نمیفرمودند روی منبر که مینشینید، چه بخورید که صدای شما باز شود یا چطوری بنشیند! بلکه ایشان محتوا و خطوط اصلی را برای شاگردانش تعیین میکرد، یعنی اینکه چه بگویید خیلی مهم است!
نسل جدیدِ خطبای جوان و طالب فالوور و شهرت، ارتباطی با مراجع ندارند
این استاد حوزه با اشاره به اینکه یکی از دهها ریشه مشکلات منبرهای امروز، ضعف سازمان تبلیغات، ضعف دفتر تبلیغات و حتی ضعف مراجع ماست، تصریح کرد: مراجع دینی در گذشته حمایتهای عجیبی از خطبا میکردند، اما الان وضع به چه صورت است؟ نسل جدیدِ خطبای جوان و طالب فالوور و شهرت امروز، اصلاً ارتباطی با مراجع ندارند! نه اینکه تنها استاد و بزرگتر ندیدند و درس نخواندند و در شرایطی که حتی لمعه نخواندهاند منبر میروند، ارتباطی هم با مراجع ندارند.
کت و شلواریهای حوزه نرفته، معضل دیگر منبرهای امروز
وی افزود: جدای از این عدم ارتباط، متاسفانه افرادی را امروز داریم که اصلاً اهل حوزه نیستند، یعنی هیچ تخصصی ندارند! و در هیأتها و مجالس مذهبی متعدد منبر میروند، خود این افراد هم معضلی هستند که براساس چه تخصص دینی این مطلب را میگویند؟ ما مکلایی داشتیم که درس خارج خوانده بود اما عمامه نداشت، اما در حال حاضر مکلایی داریم که هیچ تخصص دینی ندارد! و حتی عبارات عربی را هم غلط میخواند و الان منبری شده و اظهارنظر تخصصی هم میکند و این مشکل است.
هیأتی که قرار بود دانشگاه باشد، رستوران کردیم
حجتالاسلام ریاضت در ادامه این بحث اظهارداشت: در گذشته اگر سخنران دعوت میکردند باید یک صفحه لمعه پیش امام جماعت میخواند، تا به او اجازه منبر رفتن بدهد. امام جماعتها اکثراً مجتهد بودند، اگر امام جماعت میدید او میتواند ضمایر را درست بگوید، اجازه منبر به او میدادند! چرا در گذشته منبر اثر داشت و خطبا دنبال این نبودند که خودشان را برای دیده شدن جا بیندازند و با مطالب جا میانداختند؟ چون هم عالم و هم عامل بودند. الان چون عالم نیست، عامل هم نیست بنابراین حرفی هم که میگویند قابل باور نیست! یعنی مردم دوست ندارند.
وی با طرح مثالی برای تشریح وضعیت امروز گفت: ما یک دانشگاه و یک رستوران داریم! قبلاً مجالس اهلبیت(ع) دانشگاه بود. در دانشگاه، دانشجو نمیگوید من این واحد را میگیرم یا این واحد را نمیگیرم، به او میگویند شما باید این واحدها را با این اساتید بگذرانید چون نیاز شما این است! در گذشته مجالس اهلبیت(ع) مثل دانشگاه بود، آن خطیب با آن فن عالمانهای که داشت، چون درس خوانده بود و سواد داشت و یک مقداری هم در حوزه از اساتید یاد گرفته بود، روانشناسی عمومی داشت، به مقتضای حال و با توجه به مخاطب صحبت میکرد. عموم مردم هم پای منبر او بودند و او تکلیفآور صحبت میکرد.
ریاضت ادامه داد: الان مجالس ما به رستوران تبدیل شده است. در رستوران جلوی شما منو میگذارند و شما انتخاب میکنید. وقتی هیأت رستوران شد، شما باید یک غذایی به مردم بدهید که همه بپسندند تا آشپز دیده شود! در این شرایط دیگر منبر نداریم، همان چوبهایی است که امام سجاد(ع) فرمود.
بزرگان و حوزههای علمیه به داد منبر برسند
این سخنران مذهبی با ارائه راهحل برای رفع این مشکلات گفت: اگر میخواهیم یک فکری کنیم و به داد منبر برسیم، باید بزرگان به به میدان بیایند، باید حوزه علمیه وارد عمل شود و اعلام کند مانند عرصه پزشکی که تا نظام پزشکی کد پزشکی ندهد، فرد نمیتواند مطب بزند، روند منبر هم اینگونه است، فردی بی اجازهنامه نمیتواند روی منبر برود.
برخی مداحان و منبریها امپراتوری راه انداختهاند
وی با اشاره به اینکه یکی از مشکلات اصلی هیأتهای امروز امپراطوری تشکیل شده در برخی از آنها توسط برخی از مداحان و منبریهاست، گفت: ذیل این امپراطوری یک کار اقتصادی برای این افراد راه افتاده است که برای رونق آن، همه کار میکنند. این افراد سعی دارند کسانی را که درسخواندهاند و روی منبر روایت میخوانند، از جلسات طرد کنند. فردی به من گفت روی منبر دو روایت میخوانم بقیه آن را با قصه و حکایت و خواب سپری میکنم. از شیخرجبعلی خیاط و میرزا دولابی و پیر پالاندوز و مرشد چلویی و اخیراً خانم شیخرجبعلی خیاط برروی منبرها داستان نقل میکنند. نمیخواهم بگویم اینها آدمهای بدی هستند اما خود اینها چنین ادعایی نداشتند و بسیاری از مطالب بعد از درگذشت آنها ساخته شده است.
سرقت ادبی در قرن ۲۱ به واسطه منبرها میشود
ریاضت تصریح کرد: در گذشته خطبا روی منبر قالالصادق(ع)، و قال رضا(ع) و ... میگفتند و زمانی که سوال میشد این روایت را از کجا آوردید؟ مثلاً میگفت مرحوم کلینی در کافی نقل کرده است اما هیچ کس روی منبر نمیگفت قال کلینی! اما امروز احادیث پیغمبر را روی منبر میگویند و اینگونه ارجاع میدهند که آقای بهجت گفت! خود آقای بهجت چنین ادعایی نداشت! احادیث اهل بیت(ع) را میخوانند اما به دیگران ارجاع میدهند! این سرقت ادبی در قرن ۲۱ نیست؟! ۹۹ درصد چیزهایی که از شیخ رجبعلی خیاط، میرزا دولابی، پیرپالاندوز، آیتالله بهجت و علما نقل میکنند، روایات اهلبیت(ع) است. مثلاً در تلویزیون مینویسند برگی از نوشته، بعد میبینید کلام امام علی(ع) است، یعنی خجالت میکشند بنویسند قال علی(ع)! امام رضا(ع) فرمودند اگر کلام اهلبیت(ع) گفته شود، پیروی میکنند. منتها ما میخواهیم مصادره به مطلوب کنیم و به جای اینکه دعوت به اهلبیت(ع) کنیم، دعوت به خود میکنیم. همین میشود که در قالب این امپراتوری، مداحی که در حد نوه من است باید برای خطیب، منبر ببندد و طی کند چقدر پاکت بگیرد!
نظر شما