به گزارش خبرگزاری شبستان،حجتالاسلام و المسلمین دکتر تقیزاده در نشست علمی «شیعهشناسی؛ ضرورتها و خلأها» که به همت انجمن علمی دانشجویی دانشکده شیعهشناسی این دانشگاه برگزار شد، با اشاره به بسترهای اسلامشناسی و شیعهپژوهی در غرب اظهار داشت: اسلامشناسی بهطور رسمی در دو دپارتمان «مطالعات خاورمیانه» (Middle Eastern Studies Dep) و دپارتمان «مطالعات شرقی» (Dep Oriental Studies) انجام میشود که بنده در دپارتمان نخست تحصیل میکردم.
بنا بر نقل پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه ادیان و مذاهب وی افزود: گاهی مطالعات شیعهشناسی در دو دپارتمان (Dep Theology ) و (Dep Religion ) و دپارتمانهای زبان، ادبیات، تاریخ، مردمشناسی، انسانشناسی فرهنگی، معماری و باستانشناسی صورت میگیرد.
حجتالاسلام و المسلمین تقیزاده ادامه داد: از اینکه غالب مطالعات شیعهشناسی در دپارتمانهای خاورمیانه و شرقشناسی ارائه میگردد، متوجه میشویم که مطالعات اصلی در ضمن مطالعات سرزمینی و منطقهای انجام میشود.
وی تأکید کرد: بر این مبنا شناسایی ویژگیهای اقلیمی و منابع طبیعی، محور مطالعات اسلامشناسی در غرب است و شناخت مردم و قوم و جمعیت همواره مقاصدی سیاسی و امنیتیاند که در غرب حال پیگیری هستند.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر تقیزاده افزود: غرب از پروژههای دکتری با موضوعاتی نظیر: «امنیت در فقه شیعه» حمایت میکند و شناخت از نظر آنان، به منظور کنترل و مدیریت صورت میپذیرد.
وی با اشاره به تاریخچه شکلگیری این مطالعات در غرب ادامه داد: این مطالعات اکثراً در سه قرن اخیر شکل گرفته است، مارکس در سال 1983 عبارت مهمی را رواج داد که بنیان یک دانش و سرفصل یک رشته شد. وی در کتاب (German Ideology ) نوشت: «ایدههای طبقه حاکم در هر عصری ایدههای حاکم هستند».
حجتالاسلام و المسلمین تقیزاده گفت: کارل مانهایم (Karl Manheim) 1974 در کتاب خود با عنوان (Ideology and utopia) بیان داشته است که رابطه ایدهها با طبقات یکسویه است و همواره طبقه اجتماعی شما به شما فکر میدهد.
وی در ادامه افزود: حضرت امام باقر (ع) در حدیثی فرمودند: «من عمل به ما علم، علّمه الله ما لم یعلم» علم تازه عمل تازه و عمل تازه علم تازه را تولید میکند.
رئیس مؤسسه شیعهشناسی ادامه داد: اصولاً آن دو اندیشمند غربی اولین کسانی نیستند که رابطه موقعیتهای اجتماعی و علم را برای ما بازگو کردند. یک جامعهشناس فرانسوی به نام دورکایم (Emile Durkheim) اولین کسی است که مقاله محیط اجتماعی را مطرح کرد و گفت موقعیتهای مختلف در شخصیت ما نقش دارند. او اولین فرانسوی بود که برای محیط اجتماعی جا باز کرد و معتقد بود ایدهها در خلأ متولد نمیشوند، بلکه جا دارند.
دکتر تقیزاده در ادامه گفت: از این روست که غرب به منظور آشنایی با آموزههای شیعی، شرایط اجتماعی و محیطی آن را بررسی میکنند.
وی ادامه داد: در قرنهای 18 و 19 میلادی سه دانش فیزیک، شیمی و زیستشناسی، علوم اصلی محسوب شدند و به همین جهت جلودار تمام علوم بودند. این سه علم برای بشر تبیینهای طبیعی به ارمغان آوردند و علل ماورایی را که برای حوادث طبیعی بر میشمردند مستند به علل طبیعی خواندند.
حجتالاسلام تقیزاده گفت: نباید با مطالعات آثار دینی غربیان، آنان را الهی دید، بلکه زیربنای فکری آنان این سه علم مذکور است. «فریزر» و «تایلور» معتقد بودند دین یک باقیمانده از قدیم است. فروید در کتاب «آینده یک پنهان» گفته است: متدینان انسانهای وسواسی هستند و دین یک روانرنجوری بشری است. دورکایم معتقد است دین همان جامعه است و مردم روح جمعی را میپرستند، و در کتابی با عنوان «شکلهای ابتدایی حیات دینی» نظریه خود را «اصالت جمع» نامید. مارکس به همین مطلب اشاره کرده و گفته است دین افیون تودههاست و باعث توهمزایی برای آنان میشود.
وی ادامه داد: دکتر نصر در فصل 15 کتاب خود با عنوان «جوان مسلمان و دنیای مدرن» میگوید: غالب شرقشناسان غرب از دو قرن پیش به اسلام حمله کردند و تلاش کردند به مسلمانان یاد بدهند چگونه دین خود را بشناسند، با این توجیه که تمدنهایشان داروهای خوابآور بهتری میسازد، از این رو بهتر میفهمند که قرآن چه چیزی را میفرماید؛ خواه قرآن وحی باشد یا ملغمهای از کلمات قصار گذشتگان.
حجتالاسلام و المسلمین دکتر تقیزاده نتیجه سخن را چنین بیان کردند: تشیع را میتوان از تعلیمات رهبران آن شناخت و این بهترین راه است؛ در مطالعه تشیع از طریق مطالعه مردم جایی برای وحی و هدایتهای الهی باقی نمیماند.
وی در پایان تأکید کرد: باید در صداقت دپارتمانهای اسلامشناسی در مغرب زمین تردید داشته باشیم؛ بهخصوص اینکه آنان بیشتر به نوشتههای خودشان استناد میکنند.
انتهای پیام/
نظر شما