مدرس دیانت در عرصه سیاست(1)

فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیت الله سید حسن مدرس، یکی از چهره های درخشان تاریخ تشیع به شمار می رود که زندگی و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیری های سیاسی و اجتماعی می تواند برای مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبی باشد.


 

 

فرامرزی:به گزارش خبرگزاری شبستان،فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیت الله سید حسن مدرس، یکی از چهره های درخشان تاریخ تشیع به شمار می رود که زندگی و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیری های سیاسی و اجتماعی می تواند برای مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبی باشد.

خبرگزاری شبستان: مدرس موقعیت خود را سراسر در راه اعتلای اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامی و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.
همان گونه بود که می گفت و همان طور گفت که می بود. سرانجام به موجب آنکه با عزمی راسخ چونکوهی استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله پرداخت و سلطه گری استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وی را به ربذه خواف تعبید نمودند و در کنج عزلت و غریبی این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.

ولادت و تحصیلات
شهید سید حسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی و نسب نامه ای که حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی تنظیم نموده است از سادات طباطبایی زواره است که نسب اش پس از سی و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبی می رسد. یکی از طوایفی که مدرس گل سرسبد آن به شمار می رود طائفه میرعابدین است . این گروه از سادات در دهکده ییلاقی (سرابه) اقامت داشتند. سید اسماعیل طباطبایی (پدر شهید مدرس) که از این طائفه محسوب می گشت و در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم شغول بود. برای آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زواره ای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کرده، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند.
به این علت نامبرده دختر سیدکاظم سالار را که خدیجه نانم داشت و از سادات طباطبایی زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد. ثمره این پیوند با میمنت فرزندی بود که به سال 1278ق. چون چشمه ای پاک در کویر زواره درخشید. پدر وی را حسن نامید. همان کسی که مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعه ای نوشیدند...
پدرش غالبا در سرابه به امور شرعی و فقهی مردم مشغول بود ولی مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش به سر می بردند تا أنکه حادثه ای موجب شد پدر فرزندش را که شش بهار گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش میرعبدالباقی ببرد و محله فضل اباد این شهر را به عنوان حل سکونت خویش برگزیند. این در حالی بود بود که میرعبدالباقی قبل از زواره به قمشه مهاجرت کرده و در این شهر به فعالیت های علمی و تبلیغی مشغول بود.
سید عبدالباقی بیشترین نقش را در تعلیم سیدحسن ایفا نمود و او ر در مسیر علم و تقوا هدایت کرد وبه هنگام مرگ در ضمن وصیت نامه ای سید حسن را بر ادامه تحصیل علوم دینی تشویق وسفارش نمود زمانی که سید عبدالباقی دارفانی را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود. وی در سال 1298ق. به منظور ادامه تحصیل رهسپار اصفهان گردید وبه مدت سیزده سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از سی استاد را درک کرد.

ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی اموخت. در محضر اخوند ملامحمد کاشی کتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل نمود. یکی از اساتیدی که دانش حکمت و عرفان و فلسفه را به مدرس اموخت حکیم نامدار میرزا جهانگیر خان قشقایی است.
مدرس در طول این مدت در حضور آیات عظام سید محمدباقر درچه ای و شیخ مرتضی ریزی و دیگر اساتید در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و در اصول آنچنان مهارتی یافت که توانست تقریرات مرحوم ریزی را که حاوی ده هزار سطر بود ، بنگارد.
شهید مدرس چکیده زندگی نامه تحصیلی خود را در حوزه علمیه اصفهان در مقدمه شرح رسائل که به زبان عربی نگاشته آورده است. وی پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در شعبان 1311ق. وارد نجف اشرف شد . پس از زیارت بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت تشرف به حضور ایت الله میرزای شیرازی در مدرسه منسوب به صدر سکونت اختیار نمود و با عارف نامدار حاج اقا شیخ حسینعلی اصفهانی هم حجره گردید.
مدرس در این شهر از جلسه درس آیات عظام سید محمد فشارکی و شریعت اصفهانی بهره برد و با سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمدصادق طباطبایی و شیخ عبدالکریم حاوری، سید هبه الدین شهرستانی و سید مصطفی کاشانی ارتباط داشت و مباحثه های دروس خارج را با آیت الله حاج سید ابولحسن و ایت اله حاج سید علی کارزونی انجام داد.
در عرصه پژوهش
مدرس مدت ها فلسفه تدریس می کر دو در عرفان مهارت داشت و در زندان خواف برای عده ای از ماموران قلعه ای که در آن به سر می برد مثنوی را تفسیر کرد.
از جمله آثار او می توان به شرح روان بر نهج البلاغه، رساله ای در شرط متاخر(در اصول)، دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی، رساله ای در عقود و ایقاعات و .... اشاره کرد.


مدرس دیانت در عرصه سیاست
در اصل دوم متمم قانون اساسی ایران پیش بینی شده بود که قوانین مصوبه مجلس شورای ملی باید زیر نظر هیاتی از علما و مجتهدان طراز اول باشد. به موجب این اصل در هر بار باید حداقل پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و به قوانین مجلس ناظر باشند و مفاد آن از نظر شرعی به تایید و امضای آنها برسد. در دوره دوم مجلس از سوی فقها و مراجع تقلید شهید مدرس به عنوان مجتهد طراز اول برگذیده شد تا به همراه چهار نفر از مجتهدان دیگر به مجلس رفته، بر قوانین مصوب آن نظارت داشته باشد.
شهید مدرس پس از 194جلسه که از مجلس دوم گذشت در تاریخ 28ذیحجه 1328 ق. در مجلس حضور یافت ولی از جلسه دویستم به ایراد نطق پرداخت.
وقتی که مدرس قدم به ساحت مجلس گذاشت بعضی فکر می کردند او یک روحانی معمولی است و باور نمی کردند که این سید لاغراندام، با عصای چوبی و لباس کرباس به زودی تمام امور را به دست گرفته، در بحث و استدلال کسی حریف اش نمی شود. موقعیت حساس ایران و بی کفایتی زمامداران و نفوذ کامل بیگانگان شرایطی را بر ایران تحمیل ساخت که با استقامت و پایداری شهید مدرس برخی از این شرایط تحمیلی خنثی گردید.
یکی از این موارد اولتیماتوم ننگین دولت روس به هم دستی دولت انگلیس بود. ذیحجه 1329 که طی آن خواهان اخراج شوستر( که مشغول رسیدگی به امور مالیاتی ایران بود.)
شهید محمد خیابانی و شهید مدرس به مخالفت با این اولتیماتوم پرداختند. بر اثر این مخالفت و نیز تظاهرات مردم به تبعیت از روحانیون، در مجلس موفق نشدبرای جواب دادن به دولت روس تصمیم اتخاذ کند.

برگفته از کتاب «گلشن ابرار»

ادامه دارد...

انتهای پیام/

 

کد خبر 110253

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha