رنگ حیله و نیرنگ بی رنگ است

آن سلاحت حیله و مکر تو است، هم ز تو زایید و هم جان تو خست‏، چون نکردى هیچ سودى زین حیل، ترک حیلت کن که پیش آید دول

خبرگزاری شبستان : نیرنگ و حیله واژه ای اشنا و هنگام ابتلا به ان، ازار دهنده. بسیار دیده ایم فردی ان چه را نیست به رخ دیگران می کشد. بسیار شنیده و دیده ایم افرادی فرومایه خود را به عنوان اندیشمند و صاحب مقام معرفی می کنند و با لفاظی و تخریب دیگران و تملق گویی سعی میکنند به منافع خود دست یابند . این امر در امر ازدواج که به طلاق منتهی شده است بسیار دیده میشود . مرد یا زنی خود را به عنوان دکتر و صاحب کمال و صاحب مقام جلوه میدهد و زن یا مردی بی خبر به ظاهر بسنده کرده و بدون تحقیق صرفا با اعتمادی غیر عاقلانه و بدون مشورت اقدام به ازدواج میکنند . اما دل غافل که این سیب براق روی پوسیده نیز دارد .

در انتخاب اشخاص باید دقت لازم صورت گیرد ، ورود افراد نا لایق به حوزه های حساس نظیر مجلس اهمیت انتخاب اصلح را دو چندان میسازد . 
البته صرف دکتر بودن و پزشک بودن دلیل برتری اشخاص نیست. اما اگر خود را به عنوان پزشک معرفی کنیم در حالی که پزشک نمی باشیم ناستودنی است .
در اندیشه دینی برتری به جاه و مقام و مدرک تحصیلی نمی باشد بلکه :


یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ﴿الحجرات: ١٣﴾
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!

 

نه ظاهر بینی درست است و نه مکر و نیرنگ . البته حیله گران گمان نکنند که به منفعتی دست می یابند . بزرگترین دشمن انان نیز همان حیله ای که دیگران را با ان به دام انداخته اند .

وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ ﴿آل‌عمران: ٥٤﴾
و ایشان نقشه کشیدند؛ و خداوند چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است.

وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ ﴿الأنفال: ٣٠﴾
(به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه می‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند؛ آنها چاره می‌اندیشیدند (و نقشه می‌کشیدند)، و خداوند هم تدبیر می‌کرد؛ و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!


در برخی از مسائل اجتماعی و غیر فردی اهمیت اهتمام به اخلاق دو چندان میشود . خاصه در مسائل اجتماعی وسیاسی . برای مثال در انتخابات گزینش کاندیدای مورد نظر با توجه به ملاکهای مناسب و فرار از ظاهر گرایی بسیار اهمیت دارد. کندیدای محترم نیز نباید در تبلیغات خود وعده ای دهند که توان اجرای انرا ندارند .

مولانا در داستانی پر مغز ، حیله نیرنگبازان را بزرگترین دشمن آنان معرفی میکند :

سوارى با اسلحه کامل بر اسب نجیبى سوار بود و در بیشه‏اى اسب مى‏راند. تیر اندازى او را دیده بر خود ترسید و تیرى بکمان گذاشته خواست بطرف سوار پرتاب کند. تا خواست تیر را رها کند سوار بانگ زد که نترس من اگر جثه بزرگ دارم ولى شخص کم جرأت و ضعیفى هستم.
یک سوارى با سلاح و بس مهیب مى‏شد اندر بیشه بر اسبى نجیب‏
تیر اندازى به حکم او را بدید پس ز خوف او کمان را در کشید
تا زند تیرى سوارش بانگ زد من ضعیفم گر چه زفت استم جسد

 

ببزرگى جثه‏ام نگاه نکن من در موقع جنگ از یک پیر زنى کمترم. تیر انداز گفت برو خوب کردى که گفتى و گرنه از ترس خودم بتو نیش مى‏زدم‏.

هان و هان منگر تو در زفتى من که کمم در وقت جنگ از پیر زن‏
گفت رو که نیک گفتى ور نه نیش بر تو مى‏انداختم از ترس خویش‏

 

بسى اشخاص را که بدون مردانگى شمشیر بدست گرفته بودند همان آلت پیکارشان باعث کشته شدنشان گردید. اگر خود را با سلاح رستم بیارایى وقتى از مردان سلاح نباشى جانت بر باد خواهد رفت. بیا و جان را سپر خود قرار داده و تیغ را رها کن هر کس که بى‏سر باشد از طرف این شاه سر باو عطا خواهد شد.

بس کسان را کالت پیکار کشت بى‏رجولیت چنان تیغى به مشت‏
گر بپوشى تو سلاح رستمان رفت جانت چون نباشى مرد آن‏
جان سپر کن تیغ بگذار اى پسر هر که بى‏سر بود از این شه برد سر

 

سلاح تو مى‏دانى چیست؟ آن حیله و مکر تو است که از تو سر زده و جان تو را زحمت مى‏دهد. اکنون که دیدى از این حیله‏ها سودى نبردى پس ترک حیله کن تا دولتها نصیب تو گردد. چون از این فنون و علوم برى نخوردى پس فنون را رها کرده خداوند نعمتها را طلب کن.
آن سلاحت حیله و مکر تو است هم ز تو زایید و هم جان تو خست‏
چون نکردى هیچ سودى زین حیل ترک حیلت کن که پیش آید دول‏
چون که یک لحظه نخوردى بر ز فن ترک فن گو مى‏طلب رب المنن‏
 

اکنون که این علوم براى تو مبارک نیست پس خود را نادان ساخته و از این شومى خلاص شو و مثل ملایکه بگو بار الها ما دانشى جز آن چه تو بما یاد داده‏اى نداریم .( موسى نثرى، جلد 2، صفحه‏ى 203)

چون مبارک نیست بر تو این علوم خویشتن گولى کن و بگذر ز شوم‏
چون ملایک گو که لا عِلْمَ لنا یا الهى غیر ما علمتنا


ر. دارائی
پایان پیام/
 

کد خبر 110082

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha