مکتب انگلیسی

این مکتب به آثار نویسندگانی که روابط بین الملل را جامعه ای مرکب از دولتها که اهداف و قواعد و نهادهای مشترک دارند تأکید دارد.

محمد خادم/خبرگزاری شبستان: نقطه عزیمت مکتب انگلیسی آنارشی و رابطه با آن با نظم است طرفداران این مکتب واژه آنارشی را به یک معنا تعبیر نمی نماید در این رابطه بول حیات سیاسی داخلی و بین المللی را در نظر گرفته و چنین استنباط می نماید که دردرون دولتها با توجه به وجود دولت و حکومت در وظایف محوله بر نقش دولت در قلمرو سیاسی خود (تأمین امنیت ، تضمین معاهدات و قراردادها و ضمانت اجرایی آنها) نظم و امنیت شکل گرفته و زندگی با سعادت و خیر عمومی برای مردم به همراه دارد اما در قلمرو بین المللی به دلیل وجود دهها دولت که هر کدام مدعی حاکمیت و استقلال خود هستند قدرت مرجعی را نمی پذیرند بنابراین از دیدگاه هدل بول واژه آنارشی در روابط بین الملل به معنای ، وضعیت جنگ همه علیه همه است.
در مقابل لیبرالها به تغییر مثبت در روابط بین الملل که به تشکیل یک دولت فدرال جهانی پایه
شکل گیری یک اجتماع جهانی خوشبین هستند که از طریق آن می توان آنارشی از بین برود و به نظم و همکاری واقعی در نظام بین الملل دست یافت. بنابراین به تعبیر "مارتین وایت" آنارشی به معنای فقدان حکومت است نه فقدان نظم.
آرمانگرایان نیز وجود اجتماع جهانی را در نظام بین الملل تأکید دارند و نو واقع گرایان منطق حاکم بر نظام بین الملل را منطق ساختاری نولیبرالها منطقی فرآیندی (قابل تغییر) می دانند و وجود جامعه بین المللی در میان دو دیدگاه بررسی می گردد:
1- نفی وجود هر نوع جامعای در میان دولتها
2- برداشت از آن به عنوان تجلی اجتماع بشری.
از دیدگاه هدلی بول منظور از جامعه بین الملل وجود "گروهی از دولتها با آگاهی از منافع مشترک که در روابطشان یکدیگر را مقید می کنند و در کارکردهای مشترکی سهیم اند" می باشد.
دو موضوع اصلی که مکتب انگلیسی با عنوان برداشتهای کثرت گرا (افکار اوپنهایم) که به نظم موجود بر اساس عدم مداخله و قواعد حاکمیت معتقد است و همبستگی گرا ( افکار هوگو گروسیوس) که قانون جنگ ناعادلانه را از جنگ عادلانه بر اساس آرمانهای جنگ جدا نموده و در این مورد موضوع اصلی حقوق بین الملل را انسانها تشکیل می دهند نه دولتها و جامعه بین الملل نیز می تواند جهت نجات آنها علیه دولتهای خاطی عمل کند. هر دو موضع به وجود جامعه بین الملل نیز می تواند جهت نجات آنها علیه دولتهای خاطی عمل کند. هر دو موضع به وجود جامعه بین الملل تأکید دارند و با تشکیل امپراطوری جهانی مخالفند و هر دو در برابر سنت سیاست واقع گرایی بین الملل قرار دارند.
از دیدگاه بول نظم در جامعه بین الملل مبتنی بر قواعد لازم بر اساس منافع مشترک اعضا که در نهادهایی که موجب کارآیی این قواعد می شوند که این قواعد می تواند به شکل اخلاق، قانون یا حرف یا حتی قواعد نزاکتی و قواعد بازی و یا جنبه ابزاری گردد که در خدمت منافع خاص اما نظم حاصل از قواعد به نفع همه است باشد.
1- قواعد بین اصل هنجاری بنیادین یا قوام بخش
2- قواعد همزیستی مسالمت آمیز
3- مجموعه قواعد مربوط به تنظیم همکاری میان دولتها

نهادهای بین المللی و همکاری
یکی از نکاتی که باعث تمایز میان مکتب انگلیسی و واقع گرایان می باشد توجه به این مکتب به همکاری بین المللی است که از طریق نهادها صورت می گیرد. نهادهای بین المللی مجموعه ای از عادات و رویه هاست که در جهت تحقق اهداف مشترک شکل می گیرند.
هدلی بول بر 5 نوع پیشنهاد تأکید می نماید که ابتدا در جامعه اروپایی دولتها شکل گرفتند و سپس جنبه جهانی می یابند.
1- موازنه قدرت: وضعیتی که استقلال دولتها حفظ می گردد و مانع برتریت یک دولت به دولتهای دیگر می شود.
2- حقوق بین الملل: مجموعه قواعدی که روابط میان دولتها و به اصول سازمان دهنده سیاست جهان را مشخص می نماید.
3- دیپلماسی: از طریق مذاکرات و گردآوری اطلاعات به وسیله نمایندگان دول در جهت بهبود روابط سیاست خارجی صورت می گیرد.
4- جنگ: گاهی به عنوان نوعی همکاری در جهت موجودیت جامعه ملل و گاهی به عنوان خشونت سازمان یافته واحدهای سیاسی علیه یکدیگر تعریف می شود.
5- قدرتهای بزرگ: به دولتهایی اشاره می شود که می توانند از طریق توانایی بالای خود به تعقیب سیاستهایی که باعث نظم بین الملل و حفظ حقوق دیگر دول گردد بپردازد.
پس از دیدگاه مکتب انگلیسی نهادهای بین المللی هستند که باعث تقویت همکاریهای بین المللی در میان جامعه دولتها برای رسیدن به اهداف و منافع مشترک می گردند.

تحول در نظام بین الملل
نگاه مکتب انگلیسی به تحول در جامعه بین الملل در میانه بدبینی و خوش بینی واقع گرایان و آرمان گرایان قرار دارد. هدلی بول به این مسئله چنین می پردازد که از عملکرد کشورهای جهان سوم و کشورهای سوسیالیستی ( اقدامات برای ورود به جامعه دولتها، استعمار زدایی، مبارزه با نژادپرستی، تلاش برای ایجاد نظم نوین اقتصادی، مبارزه با امپریالیسم غرب) قواعد جدید شکل گرفته و از سویی نیز قواعد قدیمی مشروعیت خود را از دست داده اند.
در مبحث تحول در نظام بین الملل ایجاد یک حکومت جهانی و افول قدرت دولتها بسیار ضعیف می باشد . هدل بول معتقد است جهت تحکیم ساختار نظام دولتها به نظم در جامعه بین الملل نیاز است و حفظ نظم درجه ای از عدالت است که برای رسیدن به آن باید تلاش کرد.
از دیدگاه جان وینسنت حقوق و عدالت در مقوله عام اخلاقیات قرار می گیرد. وی با تکیه بر حقوق فردی بر اولویت حقوق بشر تأکید داشت و از سویی با تأکید بر اولویت جامعه دولتها بر اصل عدم مداخله تأکید می نمود و از عرفهای دیپلماتیک به دلیل آنکه چهارچوبی از نظم را فراهم می سازد که به همه دعاوی اخلاقی توجه دارد حمایت می نماید.
ارزیابی
تأکید بر وجود دولتها بعنوان کنشگران اصلی در روابط بین الملل و همچنین عناصری مانند قدرت، منافع ملی، بقا، تعارض و جنگ از عناصر اصلی در سیاست خارجی کشورها و روابط بین الملل دولتها محسوب می گردد نشان دهنده ی گرایش مکتب به واقع گرایی از سویی تأکید مکتب بر وضعیت خاص آنارشی یعنی در چهارچوب آنچه جامعه بین الملل تلقی می شود گرایش این مکتب به لیبرالها را نشان می دهد را می توان از نظر محتوایی به برداشت مارتین وایت که جایگاهی میانه در میان واقع¬گرایی و انقلابی گری در روابط بین الملل قائل بود رسید.
انتقاداتی نیز از این مکتب گرفته شد که مغایرت آن را با راه میانه که در پیش گرفته نشان می دهد:
1- تأکید مکتب صرفاً بر بازیگران دولتی است.
2- تأکید مکتب صرفاً بر قدرتهای بزرگ است.
با توجه به خصوصیات مکتب انگلیسی که آن را به راهی میانه تبدیل نموده است می تواند با جذب عناصری از سایر نظریه ها و رهیافتهای روابط بین الملل چهارچوب تحقیقی برای دانش پژوهان باشد.

 

کد خبر 109683

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha