نقش قطر در آشوب های سیاسی منطقه

قطر برای مالکیت امارت گازی منطقه و حفظ موقعیت گازی خود در بازار رقابت بین المللی و به دست آوردن ریاست شورای همکاری و رسیدن به نقش برون مرزی در آشوب های سیاسی کشورهای عربی به ویژه سوریه سرمایه گذاری می کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، استیلای قطر بر ریاست اتحادیه عرب در سال 2011 میلادی نقطه عطف حضور این کشور در عرصه عربی، منطقه ای و بین المللی بود؛ چگونگی استیلادی این کشور بر اتحادیه تنها یک روایت ندارد. هنگامی که زمان دست یافتن فلسطین بر اتحادیه رسید، تماس هایی با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان در رام الله گرفته شد که از آن به نفع قطر چشم پوشی کند. برای چه عقب نشینی و چشم پوشی؟ طمع به پول این امیر نشین "گازی" که بیشتر اهل سیاست را اغوا کرده، و یا تسلیم فرمان آمریکایی – اسرائیلی یا هر دو آن. مهم این است که فلسطین در را به روی رهبری قطر بر نظام عربی گشود.
این رازی نیست که سال 2011 سال آمریکا برای دادن مزایای عربی بود، خروج از عراق، سقوط پروژه شهرک سازی در فلسطین، برنامه موروثی کردن مبارک در مصر، انتقال قدرت در عربستان، زمان تقسیم سودان. این مزایا بر حجم این دولت دمید؛ این کشور با پول و با شبکه الجزیره که وضاح خنفر، مزدور آژانس اطلاعاتی نطامی آمریکا آن را اداره می کرد، و یکی از حامیان رسانه ای سازمان تروریستی القاعده و با فتوای شیخ یوسف قرضاوی مسلح شد، تا قطر به آرزوی نقش برون مرزی خود برسد و با عربستان رقابت کند.
ریاست این اتحادیه نفوذ دوحه بر منطقه را گسترش داد و برای خدمت به منافع ایالت متحده آمریکا در شرایط جدید آماده شد و قطر از این پایگاه عربی در ترویج آشوب و هرج و مرج سیاسی در کشورهای عربی همکاری کرد.
لیبی، دولت شکنده در غرب عربی به شمار می آید که نخستین قربانی معامله قطر آمریکا است.. قطر نخستین کشوری بود که شورای انتقالی لیبی را به رسمیت شناخت و براساس تاکید"حمد بن علی العطیه" رئیس ستاد قطر نزدیک به 400 میلیون دلار سرمایه گذاری کرد.
قطر در کنار پیمان آتلانیک شمالی(ناتو) با ارسال جنگنده و صدها سرباط آل ثانی به سمت مردم لیبی به عنوان تجاوزگر مبدل شد و این مسئله با قطعنامه شماره 1970 و 1973 شورای امنیت مغایرت دارد. دوحه در فرآیند تشکیل دولت لیبی دخالت داشت و شروطی را نیز برای تشکیل دولت قرار داد و این کشور در دخالت آشکار خواست تا پست های دولتی مورد نظر را به برخی از نیروهای پیشین "اسمه بن لادن" داده شود.
بنابر گزارش النخیل، پس از زوال رژیم دیکتاتور لیبی، قطر به خود اجازه داده تا در امور داخلی سیاسی کشورهای دیگر عربی حتی کشورهایی که در آنجا بهار عربی شکل گرفته است، با اعطای مبالغ هنگفتی پول مداخله کند.
در مورد سوریه نیز قطر در برنامه ای از اعضای "اتحادیه عرب" خواست تا عضویت سوریه را به حالت تعلیق درآورند و برای محاصره سیاسی و اقتصادی این کشور و انتقال پرونده سوریه به شورای امنیت تلاش کرد. دوحه همچنین سناریوی دخالت نظامی خارجی علیه سوریه طراحی کرد و برای این کار با روش های مختلف با مخالفان وارد مذاکره شد و ارتش سوریه آزاد را در نوامبر گذشته با حضور مخالفان ایجاد کرد و این کشور را با سلاح هایی که از انبار تسلیحاتی معمر قذافی در لیبی روبوده شده بود به سمت سوریه قاچاق می شد، تجهیز می کرد.
هدف قطر از ایجاد هرج و مرج سیاسی عربی علاوه بر ایجاد رضایت ایالت متحده آمریکا، حفظ موقعیت گازی خود در برابر رقابت ها در بازار بین المللی و تحقق آرزو و جاه طلبی در حوزه خلیج فارس برای ریاست شورای همکاری به جای عربستان است.
برهمین اساس، حمله ناتو به لیبی، راه ورود دوحه را به میدان گازی لیبی باز کرد و بخش گازی که به کشورهای اتحادیه اروپا ارسال شد، مشخص شد و قطر خواست تا این بخش را در انحصار خود بگیرد تا انحصار آمریکایی بر بخش نفت و گاز در لیبی را تکمیل کند اما اروپایی از دست گذاشتن بر روی این بخش جلوگیری کردند و منابع خود را از چین کاهش دادند و پکن به 10 درصد واردات نفتی از لیبی بسنده کرد.
اما در سوریه، قطر دخالت و حمایت از تروریست ها و تکفیری ها را مخفی نکرد و قطر از ریاست اتحادیه عرب سوء استفاده کرد و شبکه های خرابکارانه و گروه های تروریستی و تکفیری را در سوریه با انواع حمایت ها و پشتیبانی ها فعال کرد.
آل ثانی، امیر قطر و وزیر خارجه این کشور به عنوان مزدور اسرائیل می خواستند تا استراتژی انرژی آزاد شده را که دمشق و تهران با حمایت سوریه و چین آن را خواستند، خنثی کند. این استراتژی دوحه و واشنگتن را به "ترس گازی" یا "وحشت گازی" مبتلا کرد. دوحه و سران آمریکایی با پروژه انرژی آزاد شده در تنگنا قرار گرفتند، به خصوص پس از اینکه دمشق – تهران به منظور ارتباط با بنادر سوریه در دریای مدیترانه بزرگترین میدان گازی جهان را با نام میدان گازی"پارس" با حجم 14 تریلیون متر مکعب را افتتاح کردند.
ترس گازی مسئله است که برخی علت دشمنی علیه دمشق می دانند چرا که این مسئله مانع آرزوها و قدرت طلبی قطر می شود تا تنها منبع گازی برای اتحادیه اروپا به شمار آید. قطر می خواهد تنوع جغرافی صادرات گاز به بازارهای آسیایی منحصر نشود و به این تنوع جغرافیایی بیشتر شود.
در همین حال، آل ثانی می خواهد تا ریاست حوزه خلیج را به دست بیاورد و رهبری اسلامی را از آل سعود بگیرد و این مسئله یکی از دلایل اختلاف و درگیری سرد بین دوحه و ریاض است.
قطری ها معتقدند که زمان رژیم سعودی به سر آمده و احتمال انتشار انقلاب های عربی به کشورهای همکاری خلیج فارس وجود دارد و این مسئله بحران سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را ایجاد می کند.
قطر می خواهد با ریاست اتحادیه عرب عربستان آسیب پذیر کند و نقش مصر و سوریه در نظام عربی کاهش دهد و به نقش منطقه ای لیبی پایان دهد. قطر می خواهد از اتحادیه عرب به عنوان سلاح و وسیله ای برای خدمت به منافع اش استفاده کند اما قطر با این اقدامات دشمنان را علیه خودش جمع می کند و این اقدامات آل ثانی سودی برای آنها نخواهد داشت؛ چرا که قطر از سرنوشت همپیمانان منطقه ای آمریکا و غرب همچون صدام حسین و حسنی مبارک و ... درس عبرت نگرفته است و انگار نمی داند که تا زمانی آمریکا و غرب در پشت اویند که منافع آنها را تامین می کند و پس از آن در خواری و خفت رها می شود.
پایان پیام/
 

کد خبر 109624

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha