خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه، در این شماره از فصلنامه حکمت و فلسفه مقالاتی با عناوین «تحلیل پدیدههای اجتماعی برمبنای ایده»، «اصل بستار معرفت از نگاه درتسکی و باز خوانی مجدد آن در منطق توجیه»، «تفسیر حکومت ترور براساس پدیدارشناسی روح و جایگاه آن در فلسفۀ سیاسی هگل»، «پوچگرایی پسامدرن: حقیقتی وجود ندارد حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد»، «تحلیل مبانی هستیشناختی بحران زیست محیطی معاصر و شروط امکان غلبه بر آن براساس تفکر مارتین هیدگر»، «واسازی دریدا بهمثابه رهیافتی برای امکان تفکر دینی (دریدا و امکان تفکر دینی)» و «ایده تنوع مدرنیتهها در برابر الگوی مدرنیته تکصدا» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «تفسیر حکومت ترور براساس پدیدارشناسی روح و جایگاه آن در فلسفۀ سیاسی هگل» میخوانیم: انقلاب فرانسه بهمثابه نخستین حضور انضمامیِ فردِ مدرن در تاریخ شناخته میشود، جاییکه او برای تحقق حق و آزادی در برابر قدرت مطلق پادشاه میایستد و خواهان آزادی مطلق است. اما هگل با وجود ستایشهای بسیار از این انقلاب به آسیبشناسی و نقد معنای اراده، آزادی و فردیت در نزد آنان میپردازد. هگل در اواخر فصل روح از کتاب پدیدارشناسی، به انقلاب فرانسه و بهخصوص عصر ترور میپردازد و در فضای دیالکتیکی خویش با تصور انقلاب از خودآگاهیمطلق، آزادیمطلق، اراده جزئی و اراده عمومی به پیکار برمیخیزد و فهم انتزاعی و توخالی روبسپیر و ملت فرانسه را از این اصطلاحات به اثبات میرساند.
هگل در پس این نقد خود بهصورت ضمنی، بهنقد روسو بهعنوان ایجادکننده پیشزمینه تصور فرانسویان از معنای این اصطلاحات نیز میپردازد. هگل پس از آنکه نتیجه آزادی مطلق و تمامی تعینات آن را تا انتها مورد بررسی قرار داد، به بازتعریف اصطلاحات بنیادین مطرحشده در بخش ترور میپردازد و چگونگی متحققشدن آزادی و اراده عمومی را در نظام فکری سیاسی خویش بهتصویر میکشد. جاییکه با نفوذ به درون قدرت و اراده مطلق، نهتنها جزئیت فرد را بار دیگر به او بازمیگرداند؛ بلکه امر کلی درون او را از طریق میانجیها در خارج متحقق میسازد و از این طریق به تعریف دقیق کلی منحصر در فرد نایل میآید و واقعیت خارجی را به صورت پیچیده به درون فرد باز میگرداند.
پوچگرایی پسامدرن
در چکیده مقاله «پوچگرایی پسامدرن: حقیقتی وجود ندارد حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد» آمده است: هرگاه گفته شود که حقیقتی وجود ندارد، این سوال پیش میآید که پس خود این حقیقت وجود دارد یا ندارد؟ به این سوال به دو شکل می توان پاسخ داد. اول این که حقیقتی وجود ندارد، جز این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچ گرایی مدرن). دوم این که حقیقتی وجود ندارد، حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچ گرایی پسامدرن). این مقاله پاسخ دوم را با تشریح مصادیق آن واکاوی می کند؛ یعنی نشان میدهد منظور از پوچ گرایی پسامدرن چیست و مصادیق آن در پسامدرنیته کداماند؟ درحالی که تکثرگرایی میگوید هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، پوچ گرایی میگوید که مطلقا حقیقتی وجود ندارد و پوچگرایی پسامدرن میگوید خود این حقیقت هم حقیقت ندارد. پس پوچگرایی پسامدرن به تعبیر حقیقت باور، خود متعارض و به تعبیر پوچگرا خودبازتابی است. پساساختارگرایی از لحاظ معرفت شناختی پوچگراست، زیرا مدعی است هیچ معرفتی قابل تعمیم و قابل انطباق بر جهان نیست. اما از لحاظ نشانه شناختی احتمالا پوچگرا نیست، زیرا اصل دلالت را نفی نمیکند. شالودهشکنی برای کسی که پیرو مولف محوری و مرکزمحوری است، پوچ گرایانه و مخرب است اما مفهوم غیاب نزد دریدا مترادف نیستی نیست. پوچ گرایی هستهای نگران نیستی نهایی توسط یک فاجعه هستهای است، با این حال برخی معتقدند که پوچگرایی آسیب زننده نیست. پوچگرایی پسااستعماری هم نشان دهنده نابودی و نفی هویت سرزمین استعمارزده است و هم نشان دهنده نفی هویت اقلیت های نژادی مثلا سیاه پوستان. پوچ گرایی جنسیتی به نفی جنسیت می پردازد و پوچ گرایی نظریه نابهنجاری، هر گونه بهنجاری جنسی، جنسیتی و هویتی را نفی میکند.
واسازی دریدا به مثابه رهیافتی برای امکان تفکر دینی
نویسنده مقاله «واسازی دریدا به مثابه رهیافتی برای امکان تفکر دینی (دریدا و امکان تفکر دینی)» در طلیعه مقاله خود آورده است: «واسازی» در تفکر دریدا نه «روش» بلکه به مثابه «رهیافتی» است که کل انگارههای متافیزیکی و سنت فلسفه غربی را از افلاطون تا هوسرل به پرسش میکشد. وسعت نگاه او، مفاهیم دینی را نیز به جهت صبغه متافیزیکی آن شامل میشود. این جستار، نقش اصطلاح «واسازی» و کاربست و تبیینگری آن را در حوزه الهیات نشان میدهد؛ برای این مقصود ضمن اشاره به تفسیرهای بدیلی که واسازی دریدا را با نیست انگاری پیوند داده است و نقد این ادعا؛ با استمداد از شواهد واسازانه تفکر او از قبیل مفهوم هدیه، پارادوکس ایمان، موعودباوری و عدالت کوشیده است از قرابت میان واسازی و امکان تفکر دینی سخن بگوید. با این بیان، در کنار خوانش نیست انگارانه برخی شارحین او، از امکان تفکر دینی در دریدا و نسبت ایجابی واسازی در تحلیل مفاهیم دینی نیز میتوان سخن گفت. و وجه ایجابی و سلبی توامانی که در دیفرانس و امکان ناپذیری به مثابه امارات واسازی وجود دارد می تواند راه را برای امکان و فهم گونهای از الهیات سلبی در تفکر فلسفی دریدا و پرسش از امر قدسی در دوره معاصر باز کند.
نظر شما