خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت؛ احياء و زنده نمودن برخي از ارزشها مانند قيام و شهادت در مقابل حكومت مستكبران از پیامدهای قیام عاشورا است، قيام عاشورا بهترين الگو براي آزادگان جهان شد و پس از اين نهضت، تمام حكومتهاي ستمكاران شكننده شد و با اينكه سركوب و قتل در رأس كار بنياميه و بنيعباس بود ولي مردم از مرگ بيم نداشتند و قيام مينمودند. حجت الاسلام «امیر علی حسنلو» استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه در گفتگو با این خبرگزاری در خصوص واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) گفته است:
فلسفه قیام عاشورا چیست؟
هر حادثهاي كه رخ ميدهد درباره آن بايد به دو نكته توجه داشت، علت پيدايش و بوجود آمدن آن مثلاً علل پيدايش انقلابها و قیامها و حتی کشفیات علمی وهمه حوادث عالم و پیامد و نتايج آثار حوادث اجتماعي و تمام حوادث چون در جهان هستي هيچ چيزي بوجود نميآيد مگر اينكه داراي علل و نتايج بوده باشد.
درباره علل و فلسفه قیام و وقوع نهضت عاشورا از آغاز حرکت امام تا پایان همه دلایل روشن است که نیازمند تحلیل و تامل دقیق است ؛ چنانکه امام در خطبه ای به برخی از علل اشاره می نماید: «شما اي گروه حاضر! اي گروهي كه به علم و دانش شهرت داريد و از شما به نيكي ياد ميشود و به خيرخواهي و اندرزگويي و به راهنمايي در جامعه معروف شدهايد و به خاطر خدا در دل مردم پيدا كردهايد به طوري كه مردم مقتدر از شما بيم دارد و ناتوان به تكريم شما برميخيزد... آيا بر همه اين احترامات و قدرتهاي معنوي از اين جهت نايل نگشتهايد كه به شما اميد ميرود تا به اجراي قانون خدا كمر ببنديد گرچه در مورد بيشتر قوانين خدا كوتاهي كردهايد! بيشتر حقوق الهي را كه به عهده داريد فرو گذاشتهايد و حق افراد ناتوان را ضايع كردهايد من از اين بيمناكم كه نكبت خشم خدا بر شما فرود آيد... و نيز از آن جهت بر شما بيمناكم كه به چشم خود ميبينيد تعهدات در برابر خداوند گسسته و زير پا نهاده شده است، اما نگران نميشويد در حالي كه به خاطر پارهاي از تعهدات پدرانتان آشفته ميشويد اينك تعهداتي كه در برابر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ انجام گرفته مورد بياعتنايي است». (اشاره به عهد غدیر و دیگر پیمانها مانند بیعت هایی که به اطاعت مطلق از پیامبر نمودند اما عهد شکنی نمودند)
چنانكه در فرازي از خطبه آمده است. پس از رحلت نبي اكرم انحرافات از سنت و سيره آن حضرت آغاز شد چون به وصيت حضرت درباره جانشيني عمل نشد. ديگر سنن و روش آن حضرت نيز متروك ميشد اما برخي از صحابه در بين امت اسلام بودند كه خودشان را پايبند عمل به گفتار و روشهاي پيامبر(ص) ميدانستند. برخي از خلفا نه تنها به سنت پيامبر(ص) اعتنا نكردند بلكه خودشان بدعتهاي زيادي در تاريخ بوجود آوردند كه هنوز نيز آثار و پيامدهاي منفي آن در جوامع اسلامي ديده ميشود، وقتي اطاعت و فرمانبرداري از رهبر در جامعه از بين رفت و هر كس براي خودش، خودسرانه اقدام نمود، آن جامعه به هرج و مرج كشيده شده و اهداف و ارزشها در آن از دست خواهد رفت.
بنابراین درباره انقلاب امام حسين (ع) بخشی از علل و فلسفه قیام را می توان با استناد به سخنان گهربار آن حضرت که مختصر شد اشاره شد ؛ بخشی دیگر را نیز بايد از پيامد و آثار بوجود آمده از اين قيام استنباط نمود.
نتایج و پیامدهای قیام عاشورا چه بود؟
رسوا نمودن حكومتگران و روشنگري مردم و شناساندن چهرة واقعي بنياميه كه حكومت آنها از اول نامشروع و مخالف سيره پيامبر بود، شناساندن و معرفی ماهیت حکومت های فاسد در تاریخ اسلام ؛ قیام امام برای تمام جوامع بشری و جامعه انسانی که نیازمند چنین الگویی بود، شاخص و الگو شد.
احياء و زنده نمودن برخي از ارزشها مانند قيام و شهادت در مقابل حكومت جائران و مستكبران از دیگر پیامدهای قیام عاشورا است، قيام عاشورا بهترين الگو براي آزادگان جهان شد و پس از اين نهضت تمام حكومتهاي ستمكاران شكننده شد و با اينكه سركوب و قتل در رأس كار بنياميه و بنيعباس بود ولي مردم از مرگ بيم نداشتند و قيام مينمودند پس از قيام امام حسين (ع) قيام توابين، و قيام مختار و قيامهاي ديگر در ممالک مختلف جامعه اسلامي كه از عناصر و شخصيتهاي برجستهاي كه از صحابه بزرگ بودند رهبري اين قيامتها را عهدهدار بودند مانند سليمان بن صرد و... عبدالله عفيف ازدي بدون هيچ ترسي بر يزيد اعتراض و و از او اظهار تنفر نمود.
امام با نهضت سرخ خويش اسلام اصيل محمدي را با اسلام اموي جدا كرد و تا هستي برقرار است حق و باطل را از یکدیگر متمايز نمود. بنياميه بنام اسلام و به عنوان جانشين پيامبر بدعتهاي فراواني در تاريخ اسلام بوجود آوردند، آنها در حال مستي بر مردم امامت مينمودند معاويه بقدري از نام اسلام به سود خود بهره جست و مردم شام را فریب خود نموده بود كه روز چهارشنبه بر مردم نماز جمعه خواند و مردم نيز بدون كوچكترين اعتراضي بر او اقتدا كردند. بنابراین فلسفه قیام امام را اولا باید از متون رسیده درباره امام و سخنان و سیره اش استنباط نمود و فرا گرفت و همان علل و نتایج فلسفه قیام را تشکیل می دهد.
چرا ما از روز اول محرم سیاه پوش می شویم؟
چون روش ائمه اینگونه بود چنانکه در روایتی از امام رضا (ع) است که فرمودند: برپا داشتن مراسم عزاداری به ياد سيد الشهدا «ع» در ايام مختلف، بويژه دهه محرّم و روز عاشورا. موجب زنده نگهداشتن هدف حسينى و فرهنگ عاشورا است، همچنین مورد تشويق بسيار اولياء دين است و خود معصومين، در راه اقامه عزاى حسينى، مىكوشيدند. زيرا عزادارى، بصورت گريه، برپايى مجالس ذكر، سرودن مرثيه، گرياندن، نوحهخوانى و ... احياء خطّ ائمّه و تبيين مظلوميّت آنان است.
امام باقر «ع» در زمينه برپايى عزا در خانهها براى امام حسين «ع» مىفرمايد: به كسانى كه روز عاشورا نمىتوانند به زيارت آن حضرت بروند اينگونه دستور مىدهند بر حسين «ع»، ندبه و عزادارى و گريه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگريند و در خانهاش با اظهار گريه و ناله بر حسين «ع»، مراسم عزادارى برپا كنند و يكديگر را با گريه و تعزيت و تسليت گويى در سوگ حسين عليه السلام در خانههايشان ملاقات كنند.
فلسفه عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟
فلسفه عزاداری امام حسین (ع) از فلسفه قیام حضرت جدا نیست ؛حفظ آرمان امام حسین (ع) و انتقال آن به همه نسلها و بشریت در عزاداری به آن حضرت نهفته است ؛ به همین جهت عزاداری مستند و مورد تایید آیات قرآن کریم و روایات است.
در این مورد آیات مختلفی وجود دارد که به برخی اشاره می شود: در آیه 32 سوره حج آمده است:« هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست». در حقیقت تمام آنچه در برنامههاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او مىاندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دلها است و شعائر اختصاصی به اعمال حج یا صفا و مروه یا قربانی حج و ... ندارد.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان معتقد است شعائر الهی عبارتند از آنچه انسان را به یاد خدا انداخته است. با توجه به آنچه گفته شد برپایی جلسه عزاداری که در آن قرآن خوانده می شود، از خداوند و معارف اسلامی گفته می شود، مردم به مسایل دینی دعوت شده و برای طاعت خدا و تقرب به او به یاد اهل بیت پیامبر، اولیای خدا و شهیدان راه اسلام افتاده مصیبت های آنان را یادآور می شوند از شعائر الهی است.
دیگر فلسفه عزاداری بر امام حسین (ع) نیز عمل به دستور قرآن مبنی بر مودت اهل بیت است که رسول خدا از مردم بعنوان اجر و پاداش رسالت خواسته است، بگو: به ازاى آن رسالت پاداشى از شما جز محبت اهل بیتم نمی خواهم ، به یقین یکی از مصادیق مودت و محبت نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) در این زمان برگزاری مراسماتی در ایام ولادت و شهادت آن خاندان است که در این مجالس مردم با سیره و سخنان اهل بیت(ع) آشنا می شوند و از مصادیق مودت عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) است. دیگر علت و فلسفه قیام توصیه و سفارشات و سیره پیامبر (ص) و پیشوایان دینی است که در مصیبت حضرت گریستند و مردم را به آن تشویق نمودند و مجالس عزاداری برپا نمودند.
امام حسین (ع) با وجود اینکه می دانستند شهید می شوند به همراه خانواده خود راهی کربلا شدند، چرا ؟
قيام حضرت بدون اهل بیت كامل نميشد، امام حسين (ع) با تدبير و حسابگري دقيق زنان و فرزندان را همراه خود به كربلا برد تا راوي رنجها و گزارشگر صحنههاي عاشورا و پيام رسان خون شهيدان باشند و سلطة يزيدي نتواند بر آن جنايت عظيم پرده بكشد يا قضايا را به گونهاي وانمود كند. از اين رو وقتي ابن عباس به حضرت گفت: چرا زنان و كودكان را به عراق ميبري پاسخ داد : خدا خواسته كه آنان را اسير ببيند اين اشاره به همان برنامه حسابشده است.
به گفته مرحوم كاشف الغطاء اگر حسين (ع) و فرزندان او كشته ميشدند ولي آن سخنرانيها و افشاگريهاي اهلبيت در آن موقعيتهاي حساس نبود آن آثار و اهدافي كه امام حسين (ع) در واژگون ساختن حكومت يزيدي داشت محقق نميشد. اسارت اهلبيت (ع) با آن وضع رقتبار عواطف مردم را به نفع جبهه حق و به زيان حكومت يزيد برانگيخت و سخنان حضرت زينب و امام سجاد (ع) در طول اسارت لذت پيروزي را در ذائقه، يزيد و ابنزياد چون زهر تلخ ساخت و جلوي تحريف تاريخ را گرفت.
حضرت ميدانست كه اصحابش توسط سپاه يزيد به شهادت ميرسند و هيچكس از افراد بشر به اين فاجعه و هدف آن آگاه نميشوند پس احتياجي به مروجين دارد كه نداي حق و حقيقت را به گوش انسانهاي عاقل برسانند و آن مروجين اهلبيت، زنها و بچههاي او بودند كه بايد گفت مكمل قيام خونين كربلا بودند ،يكي از هدفهاي تبليغاتي حضرت اين بود كه اهلبيت و كودكان خود را همراه خود ببرد تا يك عده مبلغ براي امام حسين (ع) و براي اسلام حسيني عليه يزيد و اسلام يزيدي باشند و اين يكي از مهمترين عناصر تبليغي امام حسين (ع) بود.
امام حسین (ع) روز تاسوعا وقتی دشمن قصد حمله داشت یک روز دیگر مهلت را خواستند چرا و علت چه بود؟
وقتی امام حسین (ع) از حضور سپاه عمر سعد مطلع شد برادرش عباس را فرستاد تا از هدف آنها خبر بگیرد ؛ عمر سعد گفت یا آماده بیعت یا آماده جنگ شوید عباس از قصد آنها به برادر خبر رساند ؛امام فرمود برو این شب را مهلت بگیر برای مناجات با خداوند که من نماز و استغفار و دعا دوست می دارم خداوند خود آگاه است .
عبّاس عليه السّلام برگشت و آن شب را مهلت خواست، ابن سعد ايستاد و از مردم سؤال كرد كه چه كنيم؟ عمرو بن حجّاج گفت: سبحان اللّه را اگر اينان از ديلم بودند و چنين امرى درخواست مىكردند سزاوار بود كه پاسخ مثبت بدهى. قيس بن اشعث گفت: خواسته آنها را اجابت كن كه فردا به جنگ مىپردازند. ابن سعد گفت: به خدا قسم اگر بدانم كه چنين مىكند امشب را تأخير نمىاندازم. آنگاه براى حسين عليه السّلام پيام فرستاد تا فردا به شما مهلت مىدهيم اگر تسليم شديد شما را نزد امير ابن زياد مىبريم و اگر ابا كرديد شما را رها نخواهيم كرد.
خود همین مهلت گرفتن درس بزرگی برای ما دارد که اولا قدر اوقات و وقت و عمر و لحظات آن را بدانیم و به غفلت نگذرانیم جوانان باید به این درس های کربلا و این عبرتها توجه نمایند ؛ ثانیا جایگاه عبادت را دریابند و از امام الگو بگیرند و امام خود را بیشتر بشناسند.
در خصوص ثواب سوگواری برای امام حسین (ع) توضیح بفرمایید؟
عزادری که یکی از مصایق عاطفی آن گريه است ، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح هميشه برّانى است كه فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. «اشك»، زبان دل است و گريه، فرياد عصر مظلوميّت. رسالت اشك نيز پاسدارى از «خون شهيد» است. امام خمينى «ره» فرمود: «هر مكتبى، تا پاي آن سينه زن، گريه كن ، بر سر و سينه زدن نباشد حفظ نمىشود ...»، «گريه كردن بر شهيد، نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است»، «گريه كردن بر عزاى امام حسين (ع)، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همين معنى است كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطور بزرگ ايستاد ...، آنها از همين گريهها مىترسند، براى اينكه گريهاى است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است.
اشك، سر فصل محبّت و مودّت است و برخاسته از عشقى است كه خداوند در دلها قرار داده كه نسبت به حسين بن على «ع» مجذوب مىشود. به فرموده رسول خدا (ص): براى شهادت حسين عليه السلام حرارت و گرمايى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمىشود.
در كتاب امالى از حضرت رضا (ع) روايت مي كند كه فرمود: «كسى كه ياد آور مصيبت ما شود و براى آن ستمهائى كه در حق ما شده گريه كند درجه وى فرداى قيامت نظير درجه ما خواهد بود و كسى كه متذكر مصيبت ما گردد و گريان شود و ديگران را هم گريان كند چشم وى در آن روزى كه همه چشمها گريانند گريان نخواهد بود. اگر كسى در مجلسى بنشيند كه امر دين ما خاندان در آن زنده و تقويت شود قلب او در آن روزى كه عموم قلبها مىميرند نخواهد مرد». در كتاب عيون اخبار رضا (ع) از آن بزرگوار روايت مي كند كه فرمود: كسى كه مصيبت ما را بخاطر بياورد و گريان شود و ديگران را هم گريان نمايد چشم او فرداى قيامت گريان نخواهد بود و ...
صدوق در كتاب امالى از ريان بن شبيب نقل مىكند كه گفت: من در روز اول محرم به حضور حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام مشرف شدم. آن بزرگوار بمن فرمود: آيا روزه هستى؟ گفتم: نه. فرمود: امروز همان روزى است كه حضرت زكريا عليه السّلام دعا كرد و گفت: اى پسر شبيب! اين ماه محرم ماهى است كه در گذشتهها مردم زمان جاهليت آن را محترم مىشمردند و ظلم و قتال را در آن حرام مىدانستند. ولى اين امت احترام اين ماه را و احترام پيامبر خدا را نشناخت. در اين ماه ذريه پيغمبر خود را كشت زنان او را اسير نمود. اموال او را به يغما برد، خدا هرگز آنان را نيامرزد.
اى پسر شبيب! اگر بخواهى براى چيزى گريه كنى براى امام حسين گريه كن! زيرا آن مظلوم بنحوى ذبح شد كه گوسفند ذبح مىشود و تعداد هجده نفر از مردان اهل بيتش با او شهيد شدند كه در زمين شبيه و نظيرى نداشتند آسمانهاى هفتگانه و زمينها در عزايش گريان شدند. تعداد چهار هزار ملك براى يارى كردن امام حسين بزمين نازل شدند، ولى او را كشته ديدند. آنان در حالى كه ژوليده مو و غبار آلودند تا قيام حضرت قائم عليه السّلام نزد قبر امام حسين خواهند بود. آن ملائكه از انصار حضرت قائم ميباشند. شعار آنان اين است: يا لثارات الحسين!! يعنى اى طلبكنندگان خون حسين!! اى پسر شبيب! پدرم از پدرش از جد خود برايم فرمود: هنگامى كه جدم حسين عليه السّلام كشته شد آسمان خون و خاك قرمز فرو ريخت! اى پسر شبيب! اگر بقدرى براى امام حسين گريه كنى كه اشكت بگونههاى صورتت بچكد خداى مهربان گناهان تو را چه صغيره و چه كبيره، چه قليل و چه كثير مىآمرزد.
اى پسر شبيب! اگر خوشحالى از اينكه خدا را ملاقات كنى و گناهى نداشته باشى امام حسين عليه السّلام را زيارت كن! اى پسر شبيب! اگر دوست داشته باشى در آن غرفهاى كه در بهشت بنا شده با پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله باشى كشندگان امام حسين را لعنت كن! اى پسر شبيب! اگر دوست دارى ثواب آن افرادى را داشته باشى كه با امام حسين شهيد شدند هر گاه ياد آن حضرت ميكنى بگو: يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً! يعنى اى كاش من هم با شهداى كربلا بودم تا رستگارى بزرگى نصيبم ميشد. اى پسر شبيب! اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت با ما باشى براى محزونى ما محزون و براى فرحمندى ما فرحمند باشى بر تو لازم است كه داراى ولايت ما باشى! زيرا اگر مردى سنگى را دوست داشته باشد خدا او را روز قيامت با آن سنگ محشور خواهد نمود.
نظر شما