تعارض عقل و دین در بوته نقد

یکی از علل پیدایش پلورالیسم دینی ایده تعارض عقل و دین است

خبرگزاری شبستان:یکی از علل مهم پیدایش پلورالیسم دینی پیدایش  ایده تعارض عقل و دین با یکدیگر و غیر قابل ارجاع بودن آن به همدیگر و این که دین را باید با دل و تجارب دینی فهمید، نه با عقل می باشد .
اگر دین را تهی از عقل بدانیم که گوهر ان تجربه و احساس دینی باشد و به دیگر بیان با رهیافتی حصرگرایانه و تحویلی نگر دین را خالی از عقاید و احکام واخلاق و اصول بدانیم ، تعارض عقل و دین نمود می یابد .
پیدایش ایده پلورالیسم دینی زمینه ها و دلایل متعدد دارد که صاحب نظران به واکاوی ان پرداخته اند . در این نوشتار به ایده تعارض عقل و دین اشاره خواهد شد.


اگر ما با عقل قطعی و استدلالی یقین اور و از راه متد یقین افرین و منطقی به نتیجه ای رهنمون شدیم ایا ما به شارع و و دین و وحی  هم نیازمند هستیم ؟  مثلا ما با عقل خود حکم به قبح ظلم کردیم ایا به حکم شره هم محتاجیم ؟
پاسخ ان است که حکم عقل در این موارد برای تامین مصالح دنیوی کافی است یعنی در این موارد نیازهای مادی و دنیوی ما تامین میشود و به وحی نیازنداریم اما با چنین حکمی و عمل به ان مستحق ثواب اخروی که در دین بر ان تاکید شده ایت نداریم . در عمل حسن فعلی و فاعلی شرط است با تامین حسن فعل و نیت فاعل ، ثواب و عقاب معنا دار میشود . اگر از راه عقل پی به حکم خدا و اراده تشریعی خدا بردیم مصالح اخروی نیز تامین میشوند .
در اندیشه اسلامی ، انسان محتاج ثواب اخروی است و دنیا مقدمه و اخرت هدف است . پس انسان نیاز به اخرت و احکام شرعی دارد ، و در همین راستا میتواند از عقل هم پیروی کند البته مشروط بر انکه عقل او با اوهام مخلوط نشده باشد و مستقلات عقلیه باشد .
عقل پیامبر درونی است که خداوند به انسان هبه کرده است تا از طریق ان مصالح و مفاسد را تشخیص داده و سعادت دنیوی و اخروی خود را تامین کند .
در موردی که ذکر شد عقل و نقل با هم سازگارند و هیچ یک با هم تعارض ندارند . این مورد مصداقی از قاعده معروف است که :
کل ما حکم به العقل حکم به الشرع .
یعنی هر انچه عقل به ان حکم کند شرع بر ان حکم میکند . هر انچه را که عقل صحیح بشمارد و انرا تایید ایجابی و سلبی کند ، شرع نیز انرا تایید میکند .

 

سوال مهمی پیش می آید : اگر حکم شرع با حکم عقل متعارض باشد باید کدام را بر دیگری ترجیح داد ؟
پاسخ ان است که حکم شرع و حکم عقل متعارض نیستند . بله توهم این تعارض در برخی موارد مشاهده میشود اما این توهم ناشی از قصور و کاستی ما است . به دیگر بیان ممکن است حکم شرع را به خوبی نشناخته ایم و حکم ظنی را به شرع نسبت داده ایم و یا بالعکس حکم عقل را به خوبی نشناخته ایم و از روی گمان حکمی را به عقل نسبت داده ایم .
فرض کنید حکمی صریح در قران امده است و به قطع و یقین انرا صحیح میشماریم در مقابل به حکمی ظنی از علوم و عقل دست یافته ایم . در این حال علم وعقل را به اشتباه متهم میکنیم . و بعد از مدتی بطلان علم وحکم عقل برای ما روشن میشود .


عقل یکی از منابع ادله احکام شرعیه است البته منوط بر انکه حکم عقل حقیقتا حکم عقل و یقینی باشد .
اگر امری را با عقل استنباط کردیم در این صورت حجت است و فقهای اسلامی انرا یکی از منابع احکام شرعی میشمارند . قاعده کلی ان است که اگر حکم قطعی از کتاب و سنت داشته باشیم در این صورت با هیچ حکم قطعی عقل معرض نیست اگر چه ممکن است با احکام عقلیه ظنی معارض باشد .
البته پر واضح است این جواب به لحاظ نظری الگویی مناسب و منطقی است اما تشخیص ان کاری بس مشکل است و صاحب نظران و اندیشمندان و اهل فن بر اساس اصول منطقی و عقلی توان تشخیص موردی انرا دارند .

 

پینوشت: چکیده ای از اندیشه های بنیادین اسلامی ، استاد محمد تقی مصباح یزدی

 

ر. دارائی
پایان پیام /
 

کد خبر 108416

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha