خبرگزاری شبستان: آنهایی که شیفته با خبر شدن از آینده هستند و سرنوشتشان را در تهفنجان چای و قهوه و از لابهلای چند نخود و کارت جستجو میکنند کم نیستند. شاید کسی که کنار ما نشسته یا همکاری که ساعات روز را با او میگذرانیم یا شاید نزدیکترین قوم و خویش ما همان مشتریان سادهدل و پر و پا قرص دکان فالگیران باشند که جملات امیدوارکنندهشان را به قیمت گزافی به آدمها میفروشند.
مشتریان فالگیران معمولا دختران جوان جویای ازدواج یا زنان شوهردار و شکاکی هستند که از لابهلای اشکال ته فنجان مرد زندگیشان یا رقیبی سرسخت را میجویند تا مگر دانههای ریز و تلخ قهوه یا تفالههای چای و اشک شمع خیالشان را راحت کند.
دختران جوانی که خانه فالگیران را دقالباب میکنند بیآنکه چیزی بگویند چشمهایشان آرزوهایشان را فریاد میزند. پس برای فالگیری که تجربه زیادی دارد کار سختی نیست تا او را با رضایت از خانهاش بدرقه کند اما زنان شوهردار نگرانیهای دیگری دارند و میخواهند بدانند شوهری که آن همه دوستش دارند آیا در عشقش ثابت قدم مانده؟ پس راضی کردن این زنان هم کار سختی نیست هرچند که در برخی مواقع جملات فتنهانگیز فالگیران آتش به زندگی آرام زن و شوهرها میاندازد و به خاطر اتفاقی که هنوز رخ نداده و اصلا قرار نیست رخ دهد زن و مرد تاوان سختی میدهند.
البته مشتریان مدعیان دروغین با خبر از آینده فقط به زنان و دختران منحصر نمیشود چراکه مردها نیز همراه این قافله شدهاند تا مگر در کوران بلاتکلیفی، این بار رمال قرن 21 دستشان را بگیرد و راه را نشانشان بدهد.
اینترنت در قبضه فالگیران
پیدا کردن خانه رمالها و فالگیرها کار زیاد سختی نیست هرچند که دفتر کار آنها معمولا بینام و نشان است. فقط کافی است هنگام خیابانگردی کمی دقیق شوی و کارت پخشکنهایی را که کارتهای ویزیت آنها را خیلی ماهرانه تعارفت میکنند پیدا کنی.
فال
با داشتن این کارت، کارت خیلی سریع راه میافتد و با یک تماس تلفنی وقت ویزیتت مشخص میشود. اما اگر این کارتها به دستتان نرسید کم نیستند آدمهایی که چند آدرس از فالگیران دارند و بیمنت به سمت خانه پر رمز و راز مدعیان پیشگویی راهنماییات میکنند اما اگر چنین آدمهایی در دسترس نبودند اینترنت مجال خوبی است برای جویندگان آینده و تشنگان خبرهای امیدوارکننده که سرنوشت را رایگان تقدیم آدمها میکنند. برخی از این سایتها از سیر تا پیاز فال قهوه را آموزش میدهند و تاکید میکنند که چطور باید قهوهای خوب از آب درآورد و چطور باید فنجان آماده را جهت عقربههای ساعت چرخاند و قهوه را همیشه از یک طرف فنجان نوشید و یک فال را برای این که بدشانسی نیاورد فقط یک بار گرفت اما گردانندگان این سایتهای اینترنتی که ذائقه مخاطبان تنوعطلب خود را فهمیدهاند در کنار فال شمع و نخود و تاروت و فال ازدواج و انبیاء، فال درخت و لاکپشت هم راه انداختهاند تا با توسل به هر وسیلهای بالاخره مشتریانشان را دست خالی برنگردانند.
اما جالبتر از همه این فالها، فال میوه اینترنتی است؛ فالی که گرفتنش چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد و با انتخاب مثلا میوه هلو برایت صفحهای باز میشود که «رفتار دوستانهای دارید، رکگو و پرحرف هستید، رفتار ناشایست دیگران را خیلی زود میبخشید، برای رفاقت ارزش زیادی قائلید و رگههایی از استقلال و بلندپروازی در شخصیت شما دیده میشود که باعث شده شخصی زرنگ و فعال جلوه کنید...» اما اگر فال درخت را انتخاب کنید و مثلا متولد 22 مهر تا اول آبان باشید این جملات که برگرفته از درخت افرا است حتما شگفتزدهتان میکند: «شما فردی پر از تخیل و ابتکار هستید، فردی خجالتی، محتاط و کمحرف، مغرور و با اعتماد به نفس بالا، تشنه تجربیات جدید با حافظهای بسیار خوب....»
در کمین کنکوریها
شاید گرفتن فال چه با قهوه یا هر چیز دیگر قدیمی شده باشد ولی آنچه اهمیت مییابد قدرت خلاقیت و ابتکار رمالان در انتخاب افراد جدید است یعنی همان خلاقیتی که بتازگی از انتخاب رشته کنکوریها سر برآورده و در کمین جویندگان دانشگاه نشسته است.
فال قهوه
همه خبرها غیررسمی است ولی شنیده میشود که عدهای از فالگیران بساط قهوهشان را درست در میانه تابستان و بحبوحه انتخاب رشته داوطلبان پهن میکنند و در آشفته بازاری که همه قول قبولی به جوانان میدهند تا 100 و 200 هزار تومان از هر فال به جیب میزنند. در همان روزها روزنامهها از قول دختری 18 ساله با رتبه 5 رقمی نوشتند که «قبل از انتخاب رشته فال قهوه گرفتم چون میخواستم از آخر و عاقبت این انتخاب سر در بیاورم. من رشته ادبیات فارسی را دوست داشتم اما فالگیر گفت که در اواسط مدت تحصیلت با جوانی آشناخواهی شد که به احتمال زیاد بخت زندگیات است و مجبوری به خاطر ازدواج با او که مایل است برای ادامه تحصیل به خارج برود رشته ادبیات فارسی را که دوست داری انتخاب کنی رها کرده و قید درس و دانشگاه را بزنی چون آنجا فرصتی برای ادامه تحصیل در این رشته نیست.»
رمالی از نوعی دیگر
امروز به دیدنت آمده است چندبار تلفنی با او صحبتکردهای و سلام و علیکی میانتان رد و بدلشده . او میآید درست سر وقت از همه چیز برایت میگوید و آنجایی که حوصلهات در شرف سر رفتن است جمله زنگدارش را میگوید: «دوست داری بدانی آیندهات چه میشود؟» چشمهایت برقی میزند ولی خودت را بیتفاوت نشان میدهی: «نه آینده برایم مهم نیست یعنی آینده را ندانم راحتترم.» سعی دارد قانعت کند: «اگر آینده را بدانی بهتر برنامهریزی میکنی فکر کنم مطالب جالبی دربارهات میدانم.» میخندی: «از کجا.»
فال ورق
به خودش خیلی مطمئن است: «از لابهلای کتابهای قدیمی که با زعفران و به زبان پهلوی نوشته شده رموزی را کشف کردهام اسمش نجوم قرآنی است.» دوباره میخندی و میگویی: «قرآن که کتاب رمالی و فالگیری نیست.» انگار از این که قانع نمیشوی ناراحت است: «اگر تاریخ تولد خودت و همسرت را بگویی میگویم که زندگیات چه میشود.» اما تو خیالت از زندگی مشترکت راحت است: «ما زندگی خوبی داریم، فردایمان هم مثل امروز است چون خودمان میخواهیم که خوشبخت باشیم.»
اما او تردید دارد: «خدا کند، حالا میبینیم.» شب درست سر ساعت تماس میگیرد و میخواهد که قلم و کاغذی آماده کنی. او میگوید و تو مینویسی: «محتاط، پرهیزکار، هنرمند، مغرور، سیاستمدار، مهربان و عاشقپیشه.» تو و همسرت را میگوید ولی هیچ واکنشی نشان نمیدهی که نشان دهد او راست میگوید ولی برخی حرفهایش درست است مخصوصا درباره همسرت که تا به حال ندیدهاش.
اما بغضی در گلو دارد مثل یک حرف ناگفته مثل لقمهای در گلو مانده: «میخواهم یک چیز بگویم ناراحت نمیشوی؟»، «نه، اینها همه برای من یک بازی است.» این را در دلت میگویی و منتظر میمانی «سعی کن هیچوقت بچهدار نشوی چون خوشبختیات تا زمانی است که دو نفرید.» دلت هری میریزد، نکند راست میگوید؟ ولی اینها همه مثل یک بازی میماند. این را میگویی ولی او قبول نمیکند و فقط این جمله را چند بار تکرار میکند: «این نظر قرآن است.»
اینکه کسی قرآن و دین را دستمایه دروغهای خود قرار دهد و با تکیه بر مقدسات برای خود اعتبار جمع کند اتفاقی غریب نیست.
فارغ از اینکه ما پیرو چه دینی باشیم حتما این را قبول داریم که خداوند انسان را موجودی آزاد و مختار خلق کرده و عنان زندگیاش را به دست خودش داده. پس اگر کسی واقعا جویای خوشبختی باشد و برای رسیدن به آن تلاش کند هیچ مانعی یارای مقاومت در برابرش را ندارد چرا که خداوند جز خوبی برای بنده طالب نیکی نمیخواهد و امور را طوری تدبیر میکند تا عوامل مادی و معنوی دست به دست هم بدهند و کارها به سامان برسد. ولی با این وجود زیادند کسانی که با مرتبط کردن حرفهایشان با قرآن گاه آرزوهای واهی در دل مردم میکارند و گاه نهال امید را از دلشان ریشهکن میکنند.
فالگیرها محتاج کمک
شیرین زن سی و چند سالهای است که مجبور است خرج همسر بیکار و تکفرزندش را خودش دربیاورد. اما به قول خودش سواد درست و حسابی ندارد و حرفه خاصی هم بلد نیست ولی نطق خوبی دارد و لحن صدایش گیراست برای همین چند سالی میشود که با گرفتن فال قهوه و بختگشایی و این قبیل کارها ویزیتهای 5 هزارتومانی را روی هم میگذارد تا زندگیاش بچرخد و الحق که خوب هم میگذرد.
رمالی
اما شیرین دوستهای زیادی مثل خودش دارد که بیشترشان مجبورند خودشان خرجشان را دربیاورند. برای همین به قهوه ترک و چای سریلانکا و شمع کوچه مروی متوسل شدهاند تا پولی دربیاورند و زندگیشان را سامان بدهند. شیرین میگوید او و دوستانش حرفی به مشتریان نمیزنند که زندگیشان به هم بخورد چون تا آن حدی از آینده میگویند که مشتری راضی و امیدوار به خانهاش برود.
اما او تایید میکند که برخی از فالگیران کلاهبرداران قهاری هستند و هدفشان از راه انداختن بساط رمالی کلاه گذاشتن بر سر سادهلوحان است. او راست میگوید چون هنوز تهمانده خبری که اعلام میکرد زنی مالباخته که به خاطر جلو انداختن مرگ پدرش و شکستن طلسم مرگ او به فالگیری مراجعه کرده و بعد از پرداخت یک میلیون تومان به او فهمید که کلاه برسرش رفته است هنوز در ذهنها باقی مانده است اما اگر همه فالگیران، کلاهبردار نباشند بیشترشان زنهای درماندهای هستند که برای زنده ماندن تلاش میکنند و چشم امید به پولهای مشتریان زودباور و نگرانی دوختهاند که نمیدانند خود فالگیر بیشتر از آنها به کمک محتاج است.
تقصیر کیست؟
تقصیر ماست یا فالگیرها؟ این را از کسانی میپرسم که بارها پای بساط فالگیری نشستهاند و پول دادهاند اما خبرهای خوش رمال که حداکثر تا چند ماه دیگر باید سر میرسید هیچوقت محقق نشده است.
بیشتر مراجعان به دفتر کار فالگیرها خوب میدانند که بیشتر حرفهای آنها بویژه تاریخ روی دادن حوادث درست از آب درنمیآید ولی دوباره پاشنه کفش را ور میکشند و دوباره پای صحبتهای امیدوارکنندهای مینشینند که آرزو دارند این بار درست از کار دربیاید. البته برخی مشتریان هم هستند که اعتقادی بس راسخ به فالگیران دارند و سعی میکنند با زور و اصرار به اطرافیان ثابت کنند که فالگیر مورد نظرشان همه رویدادهای امروز را پیشبینی کرده است. ولی مشتریان چه افرادی معتقد به فالگیری باشند و چه برای سرگرمی و وقتگذرانی روی به فال بیاورند آدمهای مشکلداری هستند که بستر خرافهپرستی و سوءاستفاده شیادان را مهیا میکنند.
دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در این باره میگوید: پدیده فال و فالبینی در جامعهای که مردم آن به سمت خرافهگرایی پیش میرود رواج مییابد. البته عواملی مثل تحصیلات والدین، محل زندگی و سطح تربیت خانوادگی در گرایش یا دوری از این مساله موثر است.
این استاد دانشگاه میگوید: «هرچه میزان آگاهی و سطح فکری خانواده بالا باشد خرافهگرایی و فالگیری کمتر میشود. در این میان انسان هرچقدر ناامیدتر و مایوستر باشد گرایشش به این مسائل بیشتر میشود.
پس باید به افراد یاد داد که هیچکاری در دنیا بدون علت و معلول نیست مثلا کسی که درس نمیخواند چطور انتظار دارد که بوسیله فال، جادو و جادوگری موفق شود.
پس مشتریان پر و پاقرص فالگیرها آدمهای با اعتماد به نفس پایین و مانده بر سر دوراهی هستند که نمیتوانند راه درست زندگی را انتخاب کنند به همین جهت به نظر میرسد که ایمان و اعتقاد به خداوند و اینکه او بهترین پشتیبان است نسخهای است که هر فرد درماندهای را یاری میدهد و هر ناامیدی را امیدوار میکند.
پایان پیام/
نظر شما